۱۳۹۸ مهر ۲۳, سه‌شنبه

پروا و پرواز و پارس و پرخاش (۱۳۷)


جمعبندی
از
مسعود بهبودی
حراست از ارض و مرز کشور
به عهده دولت مرکزی است
و
هرگونه ممانعتی
خیانت است
و
همکاری با متجاوز است
حریف

۱
این فتوا
قابل بحث است.

۲
با
مفاهیم مجرد
از قبیل دولت مرکزی و متجاوز و خیانت
نمی توان اندیشید.

۳
دولت مرکزی به رئیس شهربانی (؟)
یعنی
یپرم خان ارمنی
فرمان خلع سلاح ستارخان و مجاهدین انقلاب مشروطه را داد.

۴
ستارخان
حاضر به تمکین نشد.

۵
یپرم خان
هم
فرمان دولت مرگزی را
اجرا
کرد
و
ستارخان
یعنی همرزم دیروز خود
را
هم
به گلوله بست و زخمی کرد
و
هم
از دق کشت
و
هم
مجاهدین را تار و مار ساخت
و
مشروطه بی دلاور ماند و نابود شد.

۶
دولت مرگزی در زمان رضا شاه
مناطقی از کشور را به این و ان بخشید
به آتاتورک و اجامر پاکستان و غیره

۷
دولت مرکزی در زمان شاه
بحرین را به انگلستان داد.

۸
یعنی حراست از ارض و مرز را به سلیقه خود انجام داد.

۹
حزب طبقه کارگر چه باید می کرد؟

۱۰
در رابطه با همکاری با متجاوز
نیز باید بحث کرد.

۱
مشخصا
در سوریه
داعش بخشی از سوریه را تسخیر می کند و دولت خود را تشکیل می دهد.

۲
کردهای سوریه
چه چاره کنند
اگر دست دول ناتو را نفشارند؟

۳
می بینید که چاره دیگری باقی نمی گذارند
و
چاره ای جز انتخاب میان بد و بدتر کذایی
باقی نمی ماند.

۴
یا ژنوسید توسط داعش (و عرعردوغانیسم داعش پرور. اکنون)
و
یا
همکاری با دول ناتو که هم متحد عرعردوغان اند و هم حامی داعش اند
و
یا همکاری با اسد.

۵
راستی در لیبی چه باید کرد؟
مارگارت تاچرمی‌گفت:
اگرمی‌خواهید ایده‌ای موفق جلوه کند به یک مرد رجوع کنید,
«اما اگرمی‌خواهید که جامه عمل بپوشد آن را به یک زن بسپارید‌‌‌‌‌‌‌‌».
حریف

۱
معیارسازی از جنسیت
از
دیرباز
فرمی از عوامفریبی
و
زن ستیزی بوده است.

۲
این خرافه
در
اشعار تقریبا همه شعرای قرون وسطای فئودالی
زیور شعر پوشیده است و به اذهان توده
عمیقا رخنه داده شده است

۳
حتی
ضرب المثل شده است.

۴
ما پژوهشی در زمینه زن در شعر شعرای کشور از پیرایه یغمایی
منتشر کرده ایم.

۵
بیت وقیح معروفی ورد زبان های نران لاشخور است:
زن اگر وزیر باشد
عاقبت به زیرباشد.

۶
وارونه سازی ریاکارانه این معیار جنسیتی برای ارزیابی
فرم مدرن و مد روزی از عوام فریبی امپریالیستی است.

۷
ضمنا
حاوی انکار برابری زن و مرد است

۸
یعنی مدح شبیه ذم است.

۹
یعنی
فرم مستوری از زن ستیزی در زر ورق زنگرایی (فمینیسم) است.

۱۰
تاچر
عوامفریب است
و
علنا
دروغ می گوید

۱۱
مثال
همان ایده ای را که تاچر
بانوی آهنین امپریالیسم
جامه عمل پوشاند
نری به نام رونالد ریگان
همزمان
جامه عمل پوشاند.

۱۲
حتی رادیکالتر و پیگرتر از تاچر

۱۳
همان حمایتی را که همگنان رونالد ریگان یعنی نران کاخ سفید
از
خونتای شیلی کردند
و
حکومت دموکراتیک مردم شیلی را سرنگون و جوانان دختر و پسر طرفدار دموکراسی را در خون
خفه کردند
خانم تاچر از جلاد شیلی
یعنی از آگوستینو پینوچه
در لندن به عمل اورد.

۱۴
خوش بود گر محک تجربه اید به میان
تا سیه روی
شود
هر که تاچروش باشد
 
برخورد وسواسمند به مفاهیم
مستلزم حراست از حریم حقیقت عینی
 است.

۱
مفهوم سرمایه داری
یه عنوان مثال.

۲
سرمایه داری
به چه معنی است؟

۳
سرمایه داری (کاپیتالیسم)
قبل از همه
یک مفهوم فلسفی (ماتریالیسم تاریخی) است.

۴
سرمایه داری
یک فرماسیون اقتصادی است که
در
بطن فئودالیسم
و
با
نفی انقلابی فئودالیسم
تشکیل می شود.

۵
سرمایه داری فرماسیونی است که
تاریخ بشری
در آن
در
شبی کوتاهتر از آه
ره صد ساله
می رود
(به قول مانیفست حزب کمونیستی)

۶
سرمایه داری و بورژوازی (طبقه سرمایه داران)
را باید به دو نوع
زیر طبقه بندی کرد:

الف
آغازین

ب
واپسین

۷
سرمایه داری و بورژوازی آغازین
ضد فئودالی
ضد مذهبی
ضد کنیسه و کلیسا و مسجد و منبر و محراب و جماران و جمکران
ضد خرافات
حامل و حامی خرد (راسیون) و راسیونالیته است
طرفدار سرسخت پیشرفت اجتماعی و خصم آشتی ناپذیر ارتجاع از هر نوع است
غول های فلسفی
از
کانت تا فیشته
از
هگل تا فویرباخ
از دیدرو تا لامتری
از هله تیوس تا هولباخ
پیشاهنگان فکری و فلسفی و ایده ئولوژیکی آن بوده اند.
منابع تئوریک مارکسیسم
دستاوردهای فکری وفلسفی و تجربی آن بوده اند.
سوسیالیسم در دامان کاپیتالیسم
نطفه می بندد و تولد می یابد.

۸
سرمایه داری و بورژوازی واپسین
متحد نظامات و طبقات برده داری و فئودالی
متحد و مخترع و کاشف و مدساز مذهب از هر نوع
متحد کنیسه و کلیسا و مسجد و منبر و محراب و جماران و جمکران
مدافع و مبلغ خرافات
حامل و حامی خردستیزی (ایراسیونالیسم) و اخلاق ستیزی، روشنگری ستیزی، هومانیسم ستیزی
طرفدار سرسخت ارتجاع از هر نوع است
پرورنده فاشیسم و فوندامنتالیسم در دامان خود

۹
مراجعه کنید به انسان ـ خرد ـ تاریخ
دایرة المعارف فلسفه بورژوایی واپسین

۱۰
نکته مهم دیگر
هر مخالفتی با هر چیزی
مثبت نیست.

۱۱
برای تشخیص مثبتیت (پوزیتیویته) و منفیت (نگاتیویته) موافقت و مخالفت با چیزی
باید
به
سنگر طبقاتی مخالف و موافق دقت داشت.

۱۲
از سنگر فئودالیسم و فاشیسم و فوندامنتالیسم هم می توان مخالف سرمایه داری بود.

۱۳
خمینی و هیتلر هم مخالف سرمایه داری و طرفدار سوسیالیسم خاص خود بوده اند

۱۴
یکی از اتهامات یهودیان
نزولخواری
ربا
بوده است

۱۵
اما بزرگترین حامی هیتلر کنسرن های فینانس (به قول ناظم حکمت) دویچه بانک بوده است

۱۶
بزرگترین حامی خمینی بورژوازی بازار و امپریالیسم غدار بوده است
 
هی.
 حریفه حواس پرت بی خبر از خرد کل اندیش

۱
استثناء
همه جا
و
همیشه
وجود دارد.

۲
استثناء ولی در دیالک تیک استثناء و قاعده وجود دارد
و
در این دیالک نقش تعیین کننده از آن قاعده است.

۳
یادش به یاد
برشت کل اندیش
که
ما را با دیالک تیک استثناء و قاعده
آشنا کرد
و
از
خطه خریت
به
سواد (شهر، پایتحت) سگیت
رهنمون شد.
 
 
این خرافه
از دیرباز
حتی
از قرون وسطی
به شکل شعر و نثر
تکرار شده است:

من از بیگانگان دیگر ننالم
که با من هر چه کرد آن آشنا کرد
خواجه خردستیز شیراز

۱
کسی که از این حرفها می زند
بیگانه با مفاهیم دشمن و دوست است.

۲
یعنی ضعف معرفتی دارد

۳
یعنی توان تمیز دشمن از دوست ندارد.

۴
یعنی خر است
با پوزش از خر
که
خر
نیست
بلکه خردمند است.

۵
حکایت خواجه نصیر طوسی را شنیده اید؟
 
سخنرانی مش فرخ سیستم نگهدار
در همایش هشتم اتحاد جمهوریخواهان ایران با عنوان:
‏نیروی سوم در ۳ گستره:
الف
ولایت نه،
سلطنت نه،
‏جمهوری آری.

ب
‏ اقتدارگرایی نه،
براندازی نه،
‏تقویت دموکراسی آری.

پ
‏ تحریم نه،
تنش نه،
‏صلح و همزیستی آری

ایرادات اصولی و اساسی این لاطائلات مش فرخ کدامند؟

الف
ولایت نه،
سلطنت نه،
‏جمهوری آری.

۱
همه این سه تز
عناصر روبنایی و فرمال اند.

۲
یعنی
ثانوی اند.

۳
یعنی توسط زیربنای اقتصادی و محتوای مربوطه تعیین می شوند.

۴
مثال:
سلطنت می تواند
زیربنای اقتصادی برده داری داشته باشد
سلطان می تواند نماینده اشرافیت برده دار و روحانی باشد و بوده است.
مثلا
عربسان سعودی

۵
همان سلطنت می تواند زیربنای اقتصادی فئودالی ـ روحانی داشته باشد.
مثلا ایران قبل و پس از ۲۸ مرداد تا انقلاب سفیذ
مثلا اردن، نپال و غیره

۶
سلطنت می تواند زیربنای اقتصادی سرمایه داری داشته باشد
نماینده بورژوازی باشد.
مثلا
ایران پس از انقلاب سفید.
انگلستان. سوئد، اسپانیا، هلند

۷
ولایت و جمهوری نیز به همین سان.

ب
اقتدارگرایی نه،
براندازی نه،
‏تقویت دموکراسی آری.

۱
کسی که از تقویت دموکراسی دم می زند
همان حواس پرتی است 
که
گفته است:
ولایت نه،
سلطنت نه،
‏جمهوری آری.

۲
دموکراسی به چه معنی است؟

۳
امروزه به معرکه انتخابات می گویند:
دموکراسی

۴
خوب
اگر مردم شازده رضا را انتخاب کنند
مش فرخ چگونه می تواند بگوید
نه.
ضمنا مدعی طرفداری از دموکراسی = انتخابات
باشد؟

پ
تحریم نه،
تنش نه،
‏صلح و همزیستی آری

۱
تحریم
که
به میل مش فرخ و امثال او نیست.

۲
تحریم فرمی از مبارزه است

۳
امپریالیسم که اجازه نمی گیرد.

۴
تنش
که یکطرفه نیست تا مش فرخ تصمیم بگیرد و قال قضیه را بکند.

۵
تنش نتیجه تضاد منافع است.

۶
برای پرهیز از تنش به هر قیمت
باید دست ها را بالا کرد و شلوارها را پایین کشید

۷
یعنی جمهوری دست ها بالا ـ شلوارها پایین
تشکیل داد.

۸
صلح
فقط در دیالک تیک جنگ و صلح وجود دارد و معنی دارد.

۹
چند تجربه در همین چند سال اخیر:

الف
مشد اسد در سوریه
به همه مطالبات امپریالیسم تن در داد
حتی
شکنجه گاه هایش را در اختیار مأمورین سیا قرار داد
علیرغم ان
خرابات شام شد.

ب
معمر قذافی
از همه تسلیحات خود صرفنظر کرد
حتی اسرائیل را به رسمیت شناخت
حتی به جنایات نکرده اعتراف کرد و دهها میلیون دلار به خانواده های لوکربی پرداخت کرد
و اخر سر
تفنگ در کونش کردند
و
لیبی را به ویرانه ای مبدل ساختند که در هر وجبش مینی منتظر رهگذری است
 
آره.
حق با شما ست.

۱
به همین دلیل
همه عوامفریبان
عندیشه های خود را یا به شکل شعر منتشر می کنند و یا به شکل نثر شعر گونه.

۲
مثلا
همین شریعتی شیاد.

۳
برای اینکه خرافه رایج از دیرباز
مجاز بودن شاعر به گفتن هر خرافه ای است
 
تربیت
و
نه تربیه.

۱
کسی فرزندش را تربیت نمی کند.

۲
نمی تواند هم تربیت کند.

۳
تفاوت حشره و حیوان با انسان
همین است.

۴
چون هم مربی فرزند ه کس و هو مربی خودش و اجدادش مرجع دیگری است.

۵
چیست؟
 
به تحلیل نمی رسند.

۱
به نتیجه می رسند.

۲
تحلیل
روشی برای شناخت است.

۳
هر دانشمند علم الاشیاء
مثلا
لجنی
را
زیر ذره بین آنالیز (تجزیه و تحلیل) می نهد و ترکیب آن را تعیین می کند.

۴
روش ما همین روش علمی است.

۵
ما از علوم طبیعی و تجربی امده ایم.

۶
تحلیل های رایج از افکار و آثار و اشعار
فرمالیستی اند.

۷
مثال:
نوح می گوید:
ایرج میرزا
خلاصه سرا و ساده گو ست.

۸
اینکه تحلیل نیست.

۹
تحلیل شعر و نثر و غیره
باید
عمدتا
به بررسی محتوای فکری شعر و غیره بپردازد.

۱۰
ساده بودن واژه های ایرج میرزا را هر خواننده ای می بیند.

۱۱
شعر ایرج میرزا
به
واژه های بغرنج و محتوامند نیاز ندارد.

۱۲
شما بردارید
اشعاری را که ما تحلیل می کنیم
تحلیل کنید و نشان دهید که تحلیل ما خطا بوده است.

۱۳
ما از خدا می خواهیم که کسی خطر کند.

۱۴
هدف ما اصلا همین است:
انگیزش همنوع به هماندیشی
 
ترک (به زبان فارسی) = تورک (ترکی)
کرد (فارسی) = کورد (کردی)

۱
تورک نوشتن ترک در متون فارسی
و کورد نوشتن کرد در متون فارسی
محتوای پانیستی (فاشیستی) دارد.

۲
این از زمانی مد شده
که
پس از عنگلاب اسلامی
جامعه
عمیقا کاپیتالیستی شده
و
در واحدهای قومی (ملی از در عقب)
در غیاب روشنگری علمی و انقلابی
پانیسم های رنگارنگ
مثل قارچ از زمین روییده اند

۳
ما دو راه بیشتر در پیش نداریم:

الف
یا فراگیری تعاریف علمی استاندارد مفاهیم و تمرین تفکر مفهومی

ب
و یا عدم درک حرف خود و همنوع خود و سقوط به اسفل السافلین بربریت
 
هی حواس کجایی؟

۱
مش مجید
بیرق افراخته ولی حواسش پرت مانده

۲
ترکیه عضو ناتو ست.
اخوی

۳
ضمنا
پروردگار کردها
دول امپریالیستی و ناتو هستند.

۴
حتی لهستان لخ والسا و لخته های بدتر از لخ
کردپرروی میکند.

۵
فقط نپرس
برای چی
برای کی
برای کجا
برای کی؟

۶
ما با بلبشوی شبه فئودالی سر و کار داریم

۷
با آنارشی خط مند

۸
با خر تو خری که حاوی خطی است.

۹
خط تخریب نیروهای مولده جامد و جاندار در جهان

۱۰
خط تخریب بی برگشت خانه خرد خلایق و خانه اخلاق بشری در مقیاس تمام ارضی

۱۱
فقط نپرس
مؤسس خردستیزی و اخلاق ستیزی
کی بوده است
و
برای چی
بوده است.
 
برتولت برشت

نیکی را چه سود
هنگامی که نیکان، در جا سرکوب می‌شوند،
و هم آنان که دوستدار نیکانند؟

آزادی را چه سود
هنگامی که آزادگان، باید میان اسیران زندگی کنند؟

خرد را چه سود
هنگامی که جاهل، نانی به چنگ می‌آورد ،
که همگان را بدان نیاز است؟

به جای خود نیک بودن، بکوشید
چنان سامانی دهید ، که نفس نیکی ممکن شود
یا بهتر بگویم
دیگر به آن نیازی نباشد.

به جای خودآزاد بودن بکوشید
چنان سامانی بدهید،که همگان آزاد باشند
و به عشق ورزی به آزادی نیز
نیازی نباشد.

به جای خود خردمند بودن ، بکوشید
چنان سامانی دهید، که نابخردی
برای همه و هرکس
سودایی شود بی‌سود .

۱
این سخن جانشین خلف مارکس
مملو از فلسفه است

۲
ضمنا
بدون دانش فلسفی نمی توان ان را درک کرد و توضیح داد

۳
سلب ایدئالیته از ایدئال ها
به برکت رئالیزاسیون ایدئال ها
جوهر این سخن برشت است.

۴
این سخن برشت باید تحلیل شود.

۵
پیش به سوی تحلیل افکار
به عوض تحریر افکار
ادامه دارد.
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر