محمود کیانوش
زهری، در آفتاب و باران
(مجله ی نگین / دی ۱۳۵۰)
تحلیلی از
ربابه نون
محمود کیانوش
از آن گریه ی بارور همچنان بارور است و از این خنده ی خشک سوزنده مینالد.
افسانه های خوب را از ابر و درخت و دریا و باد به یاد دارد و در غبار خواب های بد، پایبند شده است.
حیرت انگیز است، ولی علیرغم آن، واقعیت دارد.
این تفسر سوبژکتیو محمود کیانوش از بند زیر شعر محمد زهری است:
سخت تنها مانده ام، اندیشناک روز های تو
که نمی دانم در آن آینیه ی خاموش بی تصویر
می نشیند چـهره ی افسانه های خوب،
یا غبار خواب های بد
۱
محمود کیانوش از این بند شعر، دو نکته زیر را استخراج می کند:
الف
«باروری محمد زهری از آن گریه ی بارور (باران یکریز) و نالش محمد زهری از این خنده ی خشک سوزنده.»
ب
به یاد داشتن افسانه های خوب از ابر و درخت و دریا و باد و پایبند بودن به غبار خواب های بد»
۲
زهری، در آفتاب و باران
(مجله ی نگین / دی ۱۳۵۰)
تحلیلی از
ربابه نون
محمود کیانوش
از آن گریه ی بارور همچنان بارور است و از این خنده ی خشک سوزنده مینالد.
افسانه های خوب را از ابر و درخت و دریا و باد به یاد دارد و در غبار خواب های بد، پایبند شده است.
حیرت انگیز است، ولی علیرغم آن، واقعیت دارد.
این تفسر سوبژکتیو محمود کیانوش از بند زیر شعر محمد زهری است:
سخت تنها مانده ام، اندیشناک روز های تو
که نمی دانم در آن آینیه ی خاموش بی تصویر
می نشیند چـهره ی افسانه های خوب،
یا غبار خواب های بد
۱
محمود کیانوش از این بند شعر، دو نکته زیر را استخراج می کند:
الف
«باروری محمد زهری از آن گریه ی بارور (باران یکریز) و نالش محمد زهری از این خنده ی خشک سوزنده.»
ب
به یاد داشتن افسانه های خوب از ابر و درخت و دریا و باد و پایبند بودن به غبار خواب های بد»
۲
اینجا ست که همولایتی محمد زهری کلافه می شود
و از در و دیوار و دد و دیو می پرسد:
به کجای این شب تیره
بیاویزم قبای ژنده ی خود را؟
ما هم می کوشیم این بند شعر را با توجه به بند قبلی اش مورد تأمل قرار دهیم:
این چنین کز صبح، ترش و تلخ، روی آسمان است
ـ خـوب مـیدانم مـن پرورده ی آن ساحل مرطوب -
روز، روز گریه ی یکریز باران است.
سخت تنها مانده ام، اندیشناک روز های تو
که نمی دانم در آن آینیه ی خاموش بی تصویر
می نشیند چـهره ی افسانه های خوب،
یا غبار خواب های بد
معنی تحت اللفظی:
ترشی و تلخی روی آسمان حاکی از آن است که امروز روز بارانی خواهد بود.
من تنهای تنها مانده ام و به چگونگی روزهای تو می اندیشم.
نمی دانم در آیینه بی تصویر و خاموش روزهای تو،
به کجای این شب تیره
بیاویزم قبای ژنده ی خود را؟
ما هم می کوشیم این بند شعر را با توجه به بند قبلی اش مورد تأمل قرار دهیم:
این چنین کز صبح، ترش و تلخ، روی آسمان است
ـ خـوب مـیدانم مـن پرورده ی آن ساحل مرطوب -
روز، روز گریه ی یکریز باران است.
سخت تنها مانده ام، اندیشناک روز های تو
که نمی دانم در آن آینیه ی خاموش بی تصویر
می نشیند چـهره ی افسانه های خوب،
یا غبار خواب های بد
معنی تحت اللفظی:
ترشی و تلخی روی آسمان حاکی از آن است که امروز روز بارانی خواهد بود.
من تنهای تنها مانده ام و به چگونگی روزهای تو می اندیشم.
نمی دانم در آیینه بی تصویر و خاموش روزهای تو،
افسانه های زیبا انعکاس خواهند یافت
و یا بر آیینه ی آنها گرد و غبار کابوس خواهد نشست.
۳
برای درک آثار هنری به تجربه نیاز است.
چرا و به چه دلیل؟
۴
برای اینکه آثار هنری
۳
برای درک آثار هنری به تجربه نیاز است.
چرا و به چه دلیل؟
۴
برای اینکه آثار هنری
چکیده و تقطیر روحی و روانی تجارب شخصی و یا تجارب تاریخی ئی اند
که هنرمند از سر گذرانده است.
از دو حالت، قصه خالی نیست:
الف
یا محمد زهری خویشتن خویش را (من درونی خویش را)
از دو حالت، قصه خالی نیست:
الف
یا محمد زهری خویشتن خویش را (من درونی خویش را)
مورد خطاب قرار می دهد و نگران آینده خویش است.
ب
و یا یکی از بهترین یارانش را در مد نظر دارد.
۵
شاعر به همین دلایل، «سخت تنها مانده» است.
ضمنا به وضع و حال او می اندیشد.
نگران و دلواپس است.
نمی داند که به او خوش می گذرد و یا بد.
همین و بس.
آثار هنری باید قبل از هر چیز،
ب
و یا یکی از بهترین یارانش را در مد نظر دارد.
۵
شاعر به همین دلایل، «سخت تنها مانده» است.
ضمنا به وضع و حال او می اندیشد.
نگران و دلواپس است.
نمی داند که به او خوش می گذرد و یا بد.
همین و بس.
آثار هنری باید قبل از هر چیز،
مورد تحلیل اوبژکتیو (عینی) قرار گیرند
و نه سوبژکتیو (دلبخواهی، بسته به میل و هوس)
۵
من نه آن مردم که گویم:
«هرچه پیش آید،خوش آمد»،
نـه، مدد از همتی معجزنشان دارم کـه اندازم
پنـجه اندر پنجه ی تقدیر
سخت تنها مانده ام، تنهای بی تدبیر
معنی تحت اللفظی:
من کسی نیستم که هرچه بادا باد بگویم
حمایتی از نیروی خارق العاده ای هم ندارم که با جبر عینی دست و پنجه نرم کنم.
به همین دلیل، بشدت تنها مانده ام و کلافه ام.
۶
حالا نظری بر برداشت محمود کیانوش از این بند شعر می اندازیم.
نه آن مـرد است که هر چه پیش آید،گوید خوشامدی
و نه آن همت معجزوار مددش می کند تا پنجه در پنجه ی تقدیر بیندازد.
سخت تنها و بیتدبیر مانده است و در راهی که می رود از همراهی یکدلان و یکزبانان بینصیب.
مـنی اسـت در وادی تردید.
منی با طبیعت یک انسان پرورده ی طبیعت در پناه درختان، گوش به آواز باران، نگاه به پرواز مرغان دریایی، در هراس از طوفان و مجذوب و دل انگیخته ی طوفان
۷
حالا معلوم می شود که محمود کیانوش به جای تحلیل شعر شاعر
۵
من نه آن مردم که گویم:
«هرچه پیش آید،خوش آمد»،
نـه، مدد از همتی معجزنشان دارم کـه اندازم
پنـجه اندر پنجه ی تقدیر
سخت تنها مانده ام، تنهای بی تدبیر
معنی تحت اللفظی:
من کسی نیستم که هرچه بادا باد بگویم
حمایتی از نیروی خارق العاده ای هم ندارم که با جبر عینی دست و پنجه نرم کنم.
به همین دلیل، بشدت تنها مانده ام و کلافه ام.
۶
حالا نظری بر برداشت محمود کیانوش از این بند شعر می اندازیم.
نه آن مـرد است که هر چه پیش آید،گوید خوشامدی
و نه آن همت معجزوار مددش می کند تا پنجه در پنجه ی تقدیر بیندازد.
سخت تنها و بیتدبیر مانده است و در راهی که می رود از همراهی یکدلان و یکزبانان بینصیب.
مـنی اسـت در وادی تردید.
منی با طبیعت یک انسان پرورده ی طبیعت در پناه درختان، گوش به آواز باران، نگاه به پرواز مرغان دریایی، در هراس از طوفان و مجذوب و دل انگیخته ی طوفان
۷
حالا معلوم می شود که محمود کیانوش به جای تحلیل شعر شاعر
به خیالپردازی پرداخته است.
تحلیل محمود کیانوش، تازه از بهترین تحلیل های علما و فضلای وطنی است.
ادامه دارد.
تحلیل محمود کیانوش، تازه از بهترین تحلیل های علما و فضلای وطنی است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر