تحلیلی
از شین میم شین
دم
از ممالک خوبی چو آفتاب زدن
تو
را رسد که غلامان ماهرو داری
·
معنی تحت اللفظی:
·
فقط توئی که به دلیل تصاحب غلامان ماهرو، بسان آفتاب حق داری
که از ممالک خوبی دم زدن.
·
خود را پادشاه ممالک خوبان بنامی.
1
·
خواجه در این بیت، تصاحب غلامان ماهرو را به درجه معیار معیارها
ارتقا می دهد.
·
امروزه تصاحب کشتی های مجلل و یا حساب
های بانکی با ارقام نجومی و یا تصاحب تیم فوتبال و غیره به معیار معیارها (فریدون
تنکابنی) بدل شده است.
·
غلام اما به چه معنی است که نطفه نظامات ماقبل
کاپیتالیستی تیم فوتبال با برده های دهها میلیونی بوده است؟
2
غلام
به
پسر، پسرخردسال، پسری که موی پشت لبش دمیده باشد، اطلاق می
شود.
بنده،
اجیر
در
فارسی معنی مطلق بنده و برده را می دهد
خواه
جوان باشد، خواه پیر
کودک
شهوت پدید آمده
پسری که با وی عشق بازند
نوکر، بنده، عبد
مقابل
کنیز
غلام
پست به مأمور پست که نامه ها و بسته های پستی را
توزیع کند، اطلاق می شد.
غلام
پیشخدمت به پیشخدمت نابالغ
شاهزادگان یا رجال درباری اطلاق می شد.
غلام
ترک به غلامی که از نژاد ترکان باشد، اطلاق می شد.
غلام خاصه به غلامی اطلاق می شد که در پشت سر
پادشاه می ایستاد.
غلام
خانه زاد به غلام یا خدمتکاری اطلاق می شد
که مخصوصا جهت خدمت به شاه در
دربار تربیت می یافت
غلام
خانه خواجه سرا به غلام زیبا رو اطلاق می شد که خصی شده و در خدمت شاه بوده است.
فرهنگ
واژگان فارسی
غلام به پسری گفته می شد که از کودکی تا
جوانی
به
خدمتگزاری و جنگاوری
سلطان می پرداخت و گاه به امیری می رسید.
گاه
سلطان با غلام نرد عشق
می باخت و از همین رو غلام در ادبیات به معنی معشوق نیز آمده است.
گوگل
3
دم
از ممالک خوبی چو آفتاب زدن
تو
را رسد که غلامان ماهرو داری
·
خواجه در این بیت، برای معشوق (اعضای طبقه حاکمه) ارج و ارزش درخود (فی نفسه) قایل نمی شود:
·
ارج و ارزش معشوق بسته به عاملی
خارجی تعیین و تأیید می شود:
·
اگر معشوق صاحب غلامان ماهرو باشد، آنگاه و فقط آنگاه حق دارد خود را شاه ممالک
خوبی قلمداد کند.
·
اگر غلامان شاه احیانا ماهرو
نباشند، او را دیگر
نمی توان شاه ممالک خوبی تلقی کرد.
·
فرمالیسم به همین می گویند:
·
ماهروئی غلامان خانی و یا سلطانی
به معیار ارزیابی ماهیت حکومت او و حاکمیت طبقه حاکمه مربوطه ارتقا می یابد.
4
دم
از ممالک خوبی چو آفتاب زدن
تو
را رسد که غلامان ماهرو داری
·
هم معشوق (اشرافیت بنده دار و فئودال) و هم غلام ماهرو در این صورت به مثابه تجسم دیالک تیک عاشق و
معشوق تصور و تصویر می شود:
·
در این صورت دیالک تیک عشق بطرز
مضاعفی تشکیل می یابد:
الف
·
اولا به صورت دیالک تیک عاشق و
معشوق، مثلا به صورت دیالک تیک دور و بری های شاه و شاه، نوکر و ارباب، غلام و
خواجه.
ب
·
ثانیا به صورت دیالک تیک عاشق و معشوق دوم، مثلا به صورت
دیالک تیک شاه و غلام ماهرو.
·
شاه در این صورت هم عاشق است و هم معشوق مضاعف است
(معشوق دور و بری ها و غلامان است.)
5
دم
از ممالک خوبی چو آفتاب زدن
تو
را رسد که غلامان ماهرو داری
·
در این صورت معشوق (اشرافیت بنده دار و فئودال) ضمن
معشوق وارگی دو سویه، عاشق یکسویه تصور و تصویر می شود:
·
هم شط عشق دور و بری ها (ملت) به سویش جاری می شود و هم شط عشق حسرمسرائی ها
·
و ضمنا خود عاشق خودکامه و خودسر یکی
از حرمسرائی ها تصور و تصویر می شود.
·
معشوق در این صورت نیز در دیالک
تیک عاشق و معشوق نقش تعیین کننده خود را حفظ و تقویت می کند و تحکیم می بخشد.
6
دم
از ممالک خوبی چو آفتاب زدن
تو
را رسد که غلامان ماهرو داری
·
رقابت اکنون شدت و حدت مضاعف
می گیرد و در هر دو سوی معشوق شعله ور می شود:
الف
·
هم دور و بری های اشرافیت بنده دار و فئودال به هوای جلب
توجه معشوق تیشه بر ریشه یکدیگر می زنند، مثلا به سخن چینی و جاسوسی از یکدیگر و
عملا به کشف اسرار پنهان یکدیگر و افشای نیات باطنی یکدیگر می پردازند و هم
حسرمسرائی ها بر سر کسب محبوبیت معشوق به نبرد سرد و گرم بی امانی بر ضد یکدیگر
مبادرت می ورزند.
ب
· و هم
حسرمسرائی ها بر سر کسب محبوبیت معشوق به نبرد سرد و گرم بی امانی بر ضد یکدیگر
مبادرت می ورزند.
·
معشوق اما از دو سو، یعنی بطرز
مضاعفی ایدئالیزه می شود.
·
محبوبیت مطلق خود را حفظ، تقویت و تحکیم می کند.
·
در چکاچاک شمشیرهای این رقابت چه
بسا خشن و خونین، حکومت
مطلقه ی خوانین و سلاطین و حاکمیت طبقه حاکمه ادامه می یابد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر