سرچشمه:
صفحه فیسبوک
شهین ایرانی
تحلیلی
از گاف سنگزاد
ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ
ﺍﻣﺎ ﻫﺮ دو ﺑﻪ ﺩﻧﺒﺎﻝ ﻛﺴﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﻛﻪ ﺗﺎ ﺍﺑﺪ ﺗﻨﻬﺎی ﺸﺎﻥ
ﻧﮕﺬﺍﺭﺩ
·
فرم فرمولبندی این
حکم (جمله)، تق و لق است، ولی محتوای آن به نحوی از انحاء، رئالیستی (مبتنی بر
واقع بینی) است:
·
حق با مؤلف است
که در کشور او، که احتمال احتضارش از طریق بالکانیزاسیون عنقریب می رود، واژه «دوست
داشتن» برای خردگرایان انزجار آور است.
·
ولی سؤال این است
که چرا و به چه دلیل؟
1
ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ
·
جمله «دوستت دارم»
در جامعه (و جهان) مؤلف اولا از محتوا تهی
شده است.
·
کسی عملا و
حقیقتا کسی را دوست نمی دارد.
·
همه «در تلاش معاش»
(محمد مسعود) اند تا لقمه نانی از کام
اژدهائی بیرون کشند.
·
گاهی حتی فرصت تصور
«دوستم دارم» را ندارند، چه رسد به «دوستت دارم».
·
جهان به
کشتارگاهی بی حد و مرز بدل شده است.
·
کشتارگاهی که قربانیان
منتظر کشتار چشم یکدیگر را از حدقه بیرون می آورند، چه رسد به جانیان و جلادان جامعه
و جهان.
2
ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ
·
اگوئیسم (دوستم دارم)
در جامعه و جهان مبتنی بر مالکیت خصوصی فرمانفرمای قدر قدرتی شده است و درست به
همین دلیل، افراد انسانی توان عشق به همنوع را از دست داده اند.
·
هومانیسم به
ایدئالی دسترس ناپذیر بدل شده است.
·
به عبارت عامتر،
در جامعه و جهان مبتنی بر مالکیت خصوصی، دیالک تیک من و نوع، دیالک تیک من و بشریت،
دیالک تیک فرد و جامعه، دیالک تیک جزء و کل وارونه شده است:
·
یعنی نقش تعیین
کننده از آن من (فرد، جزء) گشته است.
·
به همین دلیل، جامعه
و جهان، وارونه و پا در هوا شده است.
·
در نتیجه این
وارونگی، «دوستت دارم» در تحلیل نهائی جای خود را به «دوستم دارم» داده است.
·
یعنی هومانیسم و
همبستگی نوعی جای خود را به اگوئیسم، راسیسم، فاشیسم، فوندامنتالیسم و غیره داده
است.
3
ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ
·
فروغ تیز اندیش چندین
دهه قبل از همین حقیقت عینی تلخ تر از زهر، پرده برداشته است:
این
جهان
پر از صدای حرکت پاهای مردمی است
که همچنان که تو را می بوسند
در ذهن خود
طناب دار تو را می بافند.
پر از صدای حرکت پاهای مردمی است
که همچنان که تو را می بوسند
در ذهن خود
طناب دار تو را می بافند.
·
فروغ فرخزاد این
حقیقت امر هراس انگیز را بطرز رادیکالی نه فط در مقیاس کشوری، بلکه در مقیاس جهانی
مطرح می کند.
·
فروغ فرخزاد از
جهان وارونه ی مبتنی بر دو روئی، ریا، دروغ و دشمنی پرده برمی دارد.
·
در جهان وارونه
اصولا و قاعدتا همه دیالک تیک ها وارونه می شوند:
·
دیالک تیک خیر و
شر، دوستی و دشمنی، عشق و کین، مهر و قهر و الی آخر.
·
تفاوت و تضاد
بینشی مؤلف با فروغ را در این مقایسه بهتر می توان دید.
·
فروغ کیمیا شده
است.
·
دریغ.
4
ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ
·
در جامعه مؤلف، جمله
«دوستت دارم» به چیزی از جنس جملات و اداها و اطوارهای تعارفی، کشکی و الکی بدل
شده است و نتیجتا تهوع آور شده است.
·
جمله «دوستت دارم»
به چیزی شبیه روبوسی و تعارفات بی محتوا بدل شده است، به چیزی از جنس پفک نمکی که نخوردنش
بهتر از خوردن آن است.
·
به همین دلیل زن
و مرد ـ بزعم مؤلف ـ با شنیدن مفهوم توخالی و خر رنگ کن «دوستت دارم» بسان اجنه از
بسم الله می گریزند.
·
این اما تنها
دلیل فرار اجنه از بسم الله «دوستت دارم» نیست.
5
·
جمله «دوستت دارم»
نه فقط به دروغ دلربا و دلنشین و شادی بخشی، بلکه علاوه بر آن به اخطار هراس
انگیزی بدل شده است.
·
چون در جامعه وارونه
هر خردمند خود اندیشی برای درک حقیقی هر چیز، بلافاصله آن را وارونه می سازد.
·
بدین طریق، هر زن
و مردی با وارونه سازی جمله «دوستت دارم» به جملات «چشم دیدنت را ندارم» و یا «تشنه
به خونت هستم» می رسند و پا به فرار می نهند.
6
·
واقعیت دهشتناکتر
اما این است که فقط «دوستت دارم» نیست که از محتوا تهی و پفک نمکی واره شده است.
·
هر چیز مادی و معنوی
به چنین روزی افتاده است.
·
به این حقیقت امر
در فیس آباد بهتر می توان پی برد.
7
ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ
·
از این رو، این استنباط
مؤلف علیرغم واقع بینی نسبی اش، ناقص و نادرست و ایرئال (غیر اقعی) است:
·
مؤلف ضمن انعکاس
بظاهر درست پدیده ای، دست به تحریف ماهیت آن پدیده زده است.
·
چون قضیه از
قراری بکلی دیگر است.
·
تجربه روزمره ما
در فیس آباد عکس این ادعای مؤلف را تأیید می کند:
·
مردم کشور مؤلف از
هر فرقه و مسلک و مرام، «دوستت دارم» دروغین توخالی را به التماس از یکدیگر طلب می
کنند.
·
به عبارت دقیقتر
یکدیگر را به تحویل دروغ «دوستت دارم» تشویق و ترغیب می کنند و بر پوزه هر
دگراندیش سنت شکنی پوزه بند می زنند و در صورت سرسختی، او را به لجن می کشند و
رسوا می سازند.
·
انتشار مکرر عکس
های چه بسا قلابی و فریبا از خویشتن به همین دلیل است.
8
·
مردم کشور مؤلف ادای
جمله «دوستت دارم» در فرم های مختلف و متنوع را به یکدیگر تحمیل می کنند:
·
خیلی از همکشوران
بظاهر شعورمند سخن ورز مؤلف، برای هر لایک الکی توسط هر کس و ناکسی سپاس الکی می
فرستند و هر دگراندیش رو داری را بلافاصله از لیست «دوستت دارم گویان» خویش حذف می
کنند و حتی به تیربار فحش و پرخاش و توهین و دشنام می بندند.
·
این اگر تحمیل
جمله «دوستت دارم» به همنوعان همکشور خویش نیست، پس چیست؟
9
ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ
·
اگر چنین باشد که
مؤلف تصور و تصویر می کند، باید نتیجه گرفت که سطح و میزان دانش تجربی مردم دیار او
رشد کرده است.
·
آن سان که زن و
مرد به تجربه دریافته اند که شب و روز و لحظه به لحظه به یکدیگر دروغ تحویل می
دهند و از یکدیگر متقابلا دروغ تحویل می گیرند.
·
بنا بر این انعکاس
مؤلف، کشور او را می توان بازار داد و ستد مستمر دروغ قلمداد کرد.
·
خردگرایان کشور
هم باید به همین دلیل نسبت به دروغ «دوستت دارم» حساسیت کسب کرده باشند تا با
شنیدنش فرار را برقرار ترجیح دهند.
10
ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ
ﺑﺸﻨﻮﻳﻢ ﻓﺮﺍﺭ می ﻜﻨﻴﻢ
·
مؤلف (و هر مدعی دیگر
در هر زمینه دیگر) ولی خود و امثال انتزاعی خود را در این میان مستثنی می داند و
این تصور را در ذهن خواننده و شنونده نظرش پدید می آورد که گویا خود او جزو
خردگریایان، راستگویان و فراریان پارسا و پاکدامن از دروغ «دوستت دارم» است.
·
مؤلف (و هر مدعی دیگر
در هر زمینه دیگر) خود را جزو قدیسین و خواص نادر و کیمیای کشور خویش تصور و
قلمداد می کند.
·
فرم تق و لق
فرمولبندی این حکم، احتمالا به دلیل همین نیت مبتنی برعوامفریبی، خودفریبی و خودکوری
(نابینائی نسبت به خویشتن و امثال خویشتن) است.
·
چون بهترین و سهل
ترین طریق برای تحریف حقیقت عینی از منجلاب
تزیین و یا تخریب عناصر فرمال (صوری) می گذرد.
·
اگر نظر سطحی و
ساده لوحانه مؤلف را تصحیح کنیم، به شرح زیر خواهد بود:
ﺟﻤﻠﻪ « ﺩﻭﺳﺘﺖ ﺩﺍﺭﻡ» ﺷﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﺟﻤﻠﻪ ﻱ ﻓﺮﺍﺭ:
مردم به محض شنیدنش پا به ﻓﺮﺍﺭ می گذارند.
مردم به محض شنیدنش پا به ﻓﺮﺍﺭ می گذارند.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفبدین طریق، هر زن و مردی با وارونه سازی جمله «دوستت دارم» به جملات «چشم دیدنت را ندارم» و یا «تشنه به خونت هستم» می رسد و پا به فرار می نهد.
با پوزش