پروفسور دکتر گونتر کروبر
برگردان شین میم شین
6
مفهوم «جبر» در فلسفه بورژوائی آغازین
·
در عصر پیشرفت علوم طبیعی نوین و
تدارک انقلابات بورژوائی در قرن هفدهم، مفهوم جبر در فلسفه بورژوازی انقلابی آغازین، بر ضد اشراف فئودال نقش بسیار مهمی به عهده می
گیرد.
1
·
نمایندگان فلسفه
ماتریالیستی در این زمان، با تکیه بر نتایج علوم طبیعی بویژه علم مکانیک، آموزش جبر عینی
در طبیعت را توسعه می دهند.
2
هولباخ
·
اما آنها ـ بویژه هوبس،
اسپینوزا، هولباخ ـ جبر عینی را
مطلق می کنند و تصادف را یک مقوله صرفا سوبژکتیف محسوب می دارند، که گویا بیانگر جبر هنوز
ناشناخته ای است.
3
·
به نظر آنها «در طبیعت چیزها، هیچ چیز تصادفی وجود ندارد و همه چیز پیشاپیش بنا بر جبر طبیعت الهی تعیین
شده و چگونگی وجود و تأثیر آن مقرر گشته است.»
·
(اسپینوزا،
«اتیک»، جلد، 1، ص 29 )
4
·
جبر مجرد و مطلق مورد نظر دترمینیسم
مکانیکی، اگر چه بطور فرمال، تصادف را منکر می شود، ولی به قول انگلس، «جبر را تا
حد یک پدیده تصادفی محض تنزل می دهد.
·
اگر بودن 6 دانه گندم در سنبل و
نه پنج و یا هفت دانه، به همان سان مقدر شده که قانون حرکت منظومه شمسی و یا قانون
تبدیل انرژی، پس این بدان معنی است، که نه تصادف تا حد جبر ارتقا یافته، بلکه
برعکس، جبر تا درجه تصادف تنزل پیدا کرده است.
·
چنین درکی از جبر، نمی تواند علوم
را از شر طبیعت شناسی تئولوژیکی و تله ئولوژیکی خلاص کند.
·
زیرا نامی که ما به آن می دهیم
(مثلا مشیت و اراده الهی، به زبان کالوین و یا آگوستین و یا قسمت به زبان ترکی و
یا جبر می نامیم) برای علوم تقریبا یکسان است.»
·
(کلیات
مارکس و انگلس، جلد 20، ص 488)
5
·
یک همچو برداشتی در پراتیک اجتماعی
به فاتالیسم (تقدیر گرائی، سرنوشت گرائی) ختم می شود.
·
·
مراجعه کنید به فاتالیسم در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری .
ادامه
دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر