۱۳۹۲ فروردین ۱۶, جمعه

سیری در گلستان سعدی (23)

شین میم شین   
(گلستان سعدی. دیباچه)
 امید هست که روی ملال در نکشد
از این سخن، که گلستان نه جای دلتنگی است.
 علی الخصوص که دیباچه همایونش
بنام سعد ابوبکر سعد بن زنگی است  
پایان دیباچه گلستان

·        معنی تحت اللفظی:
·        امیدوارم که از این سخن، احساس اندوه نکند.
·        چون گلستان جائی برای دلتنگی نیست.
·        بویژه گلستانی که مقدمه اش به نام سعدبن زنگی باشد.

·        این کلام واپسین سعدی در مقدمه گلستان است.
·        خواندن گلستان سعدی به دو دلیل باید شادی بخش باشد:

1

·        اولا به این دلیل اوبژکتیف (عینی) که گلستان جای دلتنگی نیست.

2

·        ثانیا به این دلیل سوبژکتیف که مقدمه آن به ظل الله اهدا شده است.

·        دلیل اول سعدی را به نحوی ازا انحاء می توان پذیرفت، ولی دلیل دوم او را به هیچ ترفندی نمی توان قبول کرد.
·        حضور شاه در فئودالیسم حتی برای شهبانو تحمل ناپذیر است، چه برسد به بقیه مردم.

·        خود سعدی این حقیقت امر را بهتر از هرکس می داند و تئوریزه می کند:
·        شاهان بویژه شاهان فئودالیسم واپسین مظهر خردستیزی اند:
·        به سلامی گردن می زنند و به دشنامی خلعت می بخشند.

·        این پدیده ضمنا خاص ایران نیست.
·        در همه جای جهان فئودالی به همین سان بوده است.

·        در اروپا حتی شهبانوها به سوء ظنی به دست جلاد سپرده شده اند، تا در ملأ عام زیر باران اشک توده ی تماشاچی، به شمشیری برا سر از اندام شان جدا شود.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر