۱۳۹۱ آذر ۱۶, پنجشنبه

چاله ها و چالش ها (240)

اوضاع و احوال تاکنونی ما 
سعید آوا
سرچشمه:
  مجله هفته

 بیش از شصت سال پیش برتولت برشت نوشت:
اول به سراغ یهودی ها رفتند
من یهودی نبودم، اعتراضی نکردم
پس از آن به لهستانی ها حمله بُردند
من لهستانی نبودم و اعتراضی نکردم
آنگاه به لیبرال ها فشار آوردند
من لیبرال نبودم، اعتراضی نکردم
سپس نوبت کمونیست ها رسید
من  کمونیست نبودم، پس اعتراضی نکردم
سرانجام به سراغ من آمدند
و هرچه فریاد زدم کسی نمانده بود که اعتراضی کند.
مصداق عملی قطعه ی تأثربرانگیز بالا را در شرح اوضاع و احوال وعملکرد اپوزیسیون چپ خارج نشین رژیم اسلامی ایران می توان مشاهده کرد.
حال اگر این شرح حال را به اپوزیسیون راست، چه «برانداز» و چه «اصلاح طلب» هم بسط دهیم کارنامه ای بس تیره تر، اسفبارتر و مضحک تر در برابرمان خواهیم داشت
فرازی از پژوهش  سعید آوا

بهیزاد
 
·        آخر صغرا و کبرا بافی کسی که چین را «امپریالیسم شرق» بنامد آدم را به کجا می برد؟

پروانه

·        با بخش عمده نظرات نویسنده موافقم.
·        من فکر می کنم کل چپ ما٬ حتی آنها هم که با «استالینیسم»
مرزبندی دارند، همگی عملا تابع کمینترن استالینی هستند:
·        در خود و برای خود
·        بدبین و خودبزرگ بین
·        خرده کار و دنبال مچ گیری ازهمدیگر.
·        از خواست هاای توده ها درک ملموس و واقعی ندارد و مبارزه طبقاتی را در پوپولیسم و چارچوب تنگ سیاست خلاصه کرده است.
حسن

·        این دومین نوشته از سعید آوا بود که خواندم و هر دو بنظرم رئالیستی و ستایش انگیز بوده اند.
·        با نظرات ایشان در خطوط کلی اش فقط می توان موافق بود.

الف

·        آنچه پس از یکبار خواندن، بنظر آشنا می رسد، نسیان دیالک تیک عینی در همه عرصه های هستی است:
·        حذف قطبی از دیالک تیک به ازای مطلق کردن قطب دیگر است.

مثال 

·        حذف تلاش در جهت وحدت تشکیلاتی و یا وحدت نظری و کاهش تضادهای درونی اردوی چپ
·        پیشنهاد فعالیت عملی در همراهی با توده های زحمتکش

·        خود این پیشنهاد سعید قابل تأمل است.
·        چون در این نظر، خطر انحراف اکونومیستی احساس می شود.
·        البته گروه هائی تحت عناوین مختلف از قبیل «کانون دفاع»  و «جهان نوین»  و غیره هم در همین راستا تلاش می ورزند.

·        جمع آوری و انتشار فاکت های امپیریستی (تجربه گرایانه) از مشکلات زندگی کارگران و غیره کار عمده آنها را تشکیل می دهد.

ب

·        نکته دیگر که جلب نظر می کند، فقدان رادیکالیته در بینش تیز سعید است.
·        چپ ایران باید بلحاظ وابستگی طبقاتی مورد بررسی تجربی ـ نظری رادیکال قرار گیرد.
·        اگر سعید در فیس بوک صفحه ای می داشت، امکان بحث همه جانبه تری پدید می آمد.
·        ولی در هر صورت در اصالت طبقاتی ـ پرولتری ـ دهقانی چپ ایران می توان تردید کرد.
·        پس از سقوط سیستم سوسیالیستی واقعا موجود، وضع از این لحاظ بمراتب بدتر شده است.
·        مسئله فقط فقر فلسفی چپ ـ که سعید بدرستی ولی بطور گذرا بدان اشاره کرده اند ـ نیست.
·        مسئله عرضه نیچه ئیسم، اگزیستانسیالیسم (شاملوئیسم) و حتی اخیرا پوپریسم چه بسا در زر ورق مارکسیسم است.
·        فقر نظری چپ و ملت ایران بطور کلی هراس انگیز است و روشنگری بنیادی و توده گیری را الزامی می سازد.
·        با گردآمدن مشتی بی شعور، سازمان و حزب طبقه کارگر تشکیل نمی شود.
·        خیلی ممنون

کورش یاری

·        ای دوست نوشته ات به انسان امید می دهد.
·        یک پیشنهاد برای دوچندان کردن آگاهی تان.
·        بنطر من با چپ نامیدن آنها، تحلیل تان اشتباه آغاز می شود.
·        برای مطالعه و کسب آگاهی هیچ وقت دیر نیست؟
·        به سایت آرمان و اندیشه نگاهی بینداز و ببین رودخانه از کجا گل آلود شده است.
·         
·        این بدان می ماند که منتظر کسی و یا چیزی باشیم.
·        خودشناسی، روشنگری و تشکیل فرهنگ نوین حداقل کاری است که همه باید از آنجا آغاز کنیم. 

ربابه
اشاره ای به مفهوم «امپریالیسم»

·        در «موج اول تئوری های مربوط به امپریالیسم» به قول اندرسون (۲۰۰۱، ص ۳)، تحلیل های مارکسیسی از نقطه نظرهای زیر با یکدیگر انطباق دارند و «مرحله» معینی از توسعه کاپیتالیستی را تعیین می کنند:
۱
·        «فشار بر خارج»
۲
·        سیاست تصرف گسترش طلبانه
۳
·        رقابت بین الامپریالیستی

·        در بحث های سال های ۶۰ و ۷۰ نیز مفهوم «امپریالیسم» همچنان برای تعیین دوره معینی از توسعه کاپیتالیستی بکار می رود.
بهیزاد

·        طبق پیشنهاد کوروش به سایت «پیکار و اندیشه» سر زدم.
·        این سایت با این اسم بی مسما مرا بیاد زلفعلی بی مو و چراغعلی نابینا انداخت!
·        «سایت آرمان و اندیشه مروج اندیشه ی انتقادی در رابطه با فرهنگ و تاریخ اسلام از یک سو و نقد فلسفه ی عملی مارکسیست های ایرانی از سوی دیگر است.» 

سعید آوا
پژوهشگر

·        با سلام به دوستان و سپاس از ابرازمحبت و توضیحات عزیزان پروانه و حسن و ربابه و نیز تشکر از اظهار نظردوستان بهیزاد و کورش یاری، هرچند که دقیقأ متوجه منظوراین دو نفر اخیر نشدم.
·        اما حسن گرامی

۱
·         بانظر شما درمورد«نسیان دیالک تیک عینی حاکم..» و خطر«حذف قطبی از دیالک تیک به ازای مطلق کردن قطب دیگر» کاملأ موافقم.
·        به این می ماند که مثلأ از میزی حرف بزنیم که دوپایه اش را حذف کرده باشیم، یعنی خصلت میز بودن را از آن گرفته باشیم.
·        یا بخواهیم از جامعه طبقاتی کنونی، بدون اشاره به یکی از طبقات کار یا سرمایه، تحلیل داشته باشیم.
·        منتها اشارهً گذرای من (شاید بهتر بود توضیح بیشتری می دادم) به خطراصرار و تقدیس اتحادها و وحدت ها، ناظر برتجربه تلخ چپ سه دهه ما ست که وحدت به خاطر زیبایی وحدت و با نادیده گرفتن اختلافات عمیق نظری و تشکیلاتی و تاکتیکی و بواسطه رابطه های شکننده استوار بوده و تکرار آن می تواند تلاشی بیش از پیش چپ ما را به همراه داشته باشد.
·        یعنی «آفتابه لگن هفت دست، شام و ناهارهیچ!»
·        من اتحاد اصولی نظری و سیاسی و تشکیلاتی را اساسی و از الزاماتِ پیشبرد امر مبارزاتی می دانم.

۲
·        «فعالیت عملی در همراهی با توده های زحمتکش» اگر چنانچه آگاهانه و درجهتِ ارتقاء خواسته های توده ها به مبارزهً سیاسی و کسب قدرت نباشد، بقول شماضریبِ «خطر انحراف اکونومیستی» را بالا می برد.
·        براستی برقرای تعادل میان این دو وجه مبارزهً متوازی الجهت کار دشواری است.
·        لنینیسم (وچه بسا با اصلاحاتی درآن) می تواند چراغ منوری فراراه مبارزهً طبقاتی توده ها و روشنفکران همرو آنان باشد.

۳
·        دیدانتقادی و سطح توقع بالای شما باعث ارتقاء کار و کیفیت تحقیق و بررسی مسائل اجتماعی و افزایش مسئولیت محقق و نویسنده دراظهار نظرش می باشد.
·        کاری با ارزش و ستایش انگیز است.
·        ممنون.
·        موفق باشید
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر