پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین
میم شین
بخش
دوم
ادامه
۱۵
ماقبل مارس
به
برهه زمانی
از
کنگره وین
(۱۸۱۵)
و
یا
انقلاب ژوئیه فرانسه
(۱۸۳۰)
و
انقلاب مارس
(۱۸۴۸ ـ ۱۸۴۹)
اطلاق می شود
که
با
جریانات انقلابی در
آلمان
همراه بوده است.
ماقبل مارس
تاریخ هنر، ادبیات و
فرهنگ خاص خود
را
دارد.
در
تاریخ سیاست
از
رستاوراسیون
(برگشت به مناسبات
ماقبل)
سخن می رود.
·
استفاده از عناوین «هگلیانیست های چپ» و یا «هگلیانیست های
راست» فقط در دوره تاریخی موسوم به «ماقبل مارس آلمان» می تواند درست باشد.
·
ولی در بیان پیوندهای فلسفی ـ تاریخی هرگز نمی توان از آن
استفاده کرد.
۱۶
·
تاریخ فلسفه نگاری بورژوائی معاصر با علاقه مندی خاصی از عناوین «هگلیانیست
های چپ» و «هگلیانیست های راست» به جای «هگلیانیست های جوان» و یا «هگلیانیست های
پیر» استفاده می کند تا از سوئی دلایل سیاسی چالش های موجود در مکتب هگل را از
دیده ها پنهان سازد و از سوی دیگر بر خلاف جریان واقعی توسعه فلسفه، افراد مختلفی
از قبیل روگه، اشتراوس، باوئر ها، کیرکیگارد و بعد مارکس و انگلس را در این محفل
جا بدهد.
۱۷
ویلهلم ر. بایر
(۱۹۰۲ ـ ۱۹۹۰)
حقوقفیلسوف
حقوقدان
آلمانی
·
به قول ویلهلم بایر، این مبتذل و سطحی سازی امکان آن را
پدید می آورد که مارکس و انگلس به مثابه فصلی از خط فکری ما بعد هگلی قلمداد شوند
و چه بسا حتی مارکس به مثابه حریف کیرکگارد در دوره مابعد هگل جا زده شود و بعد به
اونتولوژی نوین و اگزیستانسیالیسم وصل شود.
·
(ویلهلم بایر، تصاویر هگلی، ۱۹۶۴)
۱۸
·
تقسیم بندی دقیق مکتب هگل به پیر و جوان و چپ و راست در
مورد تک تک فلاسفه مربوطه فقط با محدودیت هائی امکان پذیر است.
۱۹
·
اشتراوس، میشله و بعدها روزنکرانتس از «وسطی» و «مرکزی» هم
سخن گفته اند.
۲۰
·
کسانی که ضمن حفظ سیستم و متد هگل از استقلال سطحی دم می
زدند، مکتبی سطحی در میانه هگلیانیست های جوان و پیر پدید می آورند.
۲۱
·
در هر حال، رابطه میان همه کسانی که نام هگل را به دوش می کشند
و همه گروهبندی های ایدئولوژیکی که هگل را مبدأ قرار می دهند، سیال است.
·
آن سان که فلاسفه منفرد، اغلب همه مراحل هگلیانیسم را طی می
کنند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر