در جستجوی بدیل:
بازگشت به دیالکتیک انقلابی
کسری فروهی
(۱۳۶۳)
منبع:
نوید نو
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطانپور
۱
اما چه باید کرد!
آیا
ماتریالیسم
و
آنچه
دیالکتیک انقلابی
خوانده میشود
مشتی جزمیات به
درد نخور هستند
که
در
شرایط کنونی ایران، منطقه و جهان
به کار
نمیآیند؟
آیا مارکسیسم با فروپاشی شوروی پایان یافته
و
جهان آنگونه
که فوکویاما ادعا میکرد
در
منافع سرمایهداری جهانی
مضمحل شده!
آیا
مارکسیستها
جز چنگ زدن در ایدههای رفرمی مبتذل امثال اصلاحطلبان در
برابر توطئههای امپریالیستی
راهی دیگر نداشته
و
به ته خط رسیدهاند؟
آیا میتوان بار دیگر به هگل، به مارکس و آموزههای لنینی بازگشت
و
برابر نهادی
در
شرایط پیچیده و دشوار کنونی
یافت؟
۱
اما چه باید کرد!
حریف
در
سنت چرنیشفسکی و لنین و غیره
چه باید کرد
را
طرح می کند
و
به
عوض پرداختن به موضوع مطروحه
سؤالات «چپ» فریبانه
طرح می کند:
۲
آیا
ماتریالیسم
و
آنچه
دیالکتیک انقلابی
خوانده میشود
مشتی جزمیات به
درد نخور هستند
که
در
شرایط کنونی ایران، منطقه و جهان
به کار
نمیآیند؟
ما
دهها نوع ماتریالیسم
داریم.
از این دهها نوع ماتریالیسم
(ماتریالیسم قرن ۱۸ فرانسه، ماتریالیسم علم الاشیایی، ماتریالیسم متافیزیکی، ماتریالیسم مکانیکی و ماتریالیسم دیالک تیکی، ماتریالیسم تاریخی)
فقط
ماتریالیسم دیالک تیکی و ماتریالیسم تاریخی
پرولتری
است
و
بقیه
بورژوایی اند.
مراجعه کنید
به
دایرة المعارف فلسفه بورژوایی واپسین
۳
آیا
ماتریالیسم
و
آنچه
دیالکتیک انقلابی
خوانده میشود
مشتی جزمیات به
درد نخور هستند
که
در
شرایط کنونی ایران، منطقه و جهان
به کار
نمیآیند؟
دیالک تیک
نیز
به
همین سان.
ما
با
دو دیالک تیک مهم زیر سر و کار داشته ایم و سر و کار داریم:
الف
دیالک تیک ایدئالیستی هگل، هگلیانیست ها، گئورگ لوکاچ و غیره
که
دیالک تیکی بورژوایی
است.
ب
دیالک تیک ماتریالیستی مارکس و انگلس و لنین
که
دیالک تیکی پرولتری است.
این
به
قول مارکس
ضد دیالک تیک ایدئالیستی هگل است.
۴
فروپاشی شوروی
دال بر بیگانگی احزاب استالینیستی با مارکسیسم ـ لنینیسم
به
ویژه
با
فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی
است.
تنها حزب کمونیستی که از مارکسیسم ـ لنینیسم خبر داشته،
حزب کمونیست آلمان
بوده است.
میراث مارکسیستی ـ لنینیستی این حزب
غول آسا ست
و
برای ترجمه آن صدها سال وقت لازم است.
ما
بیش از ۲۰ سال
از
عمر خود
را
وقف ترجمه ۲۰ قطره از این دریا کرده ایم.
۵
فوکویاما
ندانم گرا ست.
فوکویاما
مدعی
پایان تاریخ
است:
او
جامعه سرمایه داری
را
آخرین مرحله توسعه جامعه بشری
می داند.
انحلال (و نه اضمحلال) جهان در منافع بورژوازی
تازه
اگر
از
فوکویاما
باشد،
خرافه ای بیش نیست.
اصلا
بی معنی است.
واقعیت این است
که
پس از شکست سیستم سوسیالیستی واقعا موجود
بورژوازی
یکه تاز میدان جهان شده است
و
پرولتاریا
از
کلیه عرصه های جامعه
به
عقب
رانده شده است.
احزاب کمونیست کذایی
(احزاب استالینیستی)
یا
تغییر منفی ماهیت طبقاتی داده اند
و
به
احزاب بورژوایی
استحاله یافته اند
و
یا
با
حفظ عنوان حزب کمونیست،
طویله
شده اند.
۶
آیا
مارکسیستها
جز چنگ زدن در ایدههای رفرمی مبتذل امثال اصلاحطلبان در
برابر توطئههای امپریالیستی
راهی دیگر نداشته
و
به ته خط رسیدهاند؟
مارکسیست
کجا بود؟
حریف
دچار توهم است.
به
قول لنین
همه هر دم از مارکسیسم دم می زنند،
ولی کسی نمی داند که مارکسیسم چیست.
حالا
دیگر
دم زدن خودفریبانه، فخرفروشانه و عوامفریبانه از مارکسیسم هم وجود ندارد.
مارکسیسم
باید
با
تحمل مشقتی عظیم
فراگرفته شود.
کسب و کار دایرة المعارف روشنگری
ترجمه مفاهیم فلسفی و جامعه شناسی
و
تمرین تفکر مفهومی
و
آموزش مارکسیسم ـ لنینیسم
است.
همین و بس.
نه
کمتر
و
نه
بیشتر.
۷
آیا میتوان بار دیگر به هگل، به مارکس و آموزههای لنینی بازگشت
و
برابر نهادی
در
شرایط پیچیده و دشوار کنونی
یافت؟
این بدیل و رهنمود حریف حواسپرت است.
طرز تفکر استالینیستی
همین است:
ازبر کردن جملاتی از این و آن
و
نشخوار مکانیکی آنها
و
جا زدن جملات مرده
به
مثابه
مارکسیسم ـ لنینیسم.
بدون فراگیری وسواس مند تعریف استاندارد مفاهیم فلسفی و غیره (لنین)،
بدون تمرین عرقریز تفکر مفهومی،
نمی توان
لبی از چشمه سار مارکسیسم - لنینیسم
تر کرد.
کسب و کار دایرة المعارف روشنگری
همین است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر