۱۳۹۸ اسفند ۲۰, سه‌شنبه

تأملی در تصورات و تخیلات و توهمات کسری فروهی (۶)


 در جستجوی بدیل: 
بازگشت به دیالکتیک انقلابی 
 

کسری فروهی
(۱۳۶۳) 
 
منبع:
نوید نو  
 
ویرایش و تحلیل 
 از 
یدالله سلطانپور
 
۱
از سوی دیگر 
همان‌گونه که سایت ۱۰ مهر در اعلامیه خود اشاره کرده 
بحران اقتصادی، ناکارآمدی دولت و سمت‌گیری کلی رژیم در سه دهه گذشته
 موجب بیشتر شدن فاصله طبقاتی در ایران شده
 همه این‌ها 
به علاوه فساد ساختاری 
به 
بی‌اعتمادی گسترده مردم به حکومت 
و 
در پیامد آن 
به
 التهاب‌های موجود در جامعه 
دامن زده 
به 
گونه‌ای 
که 
می‌توان ادعا کرد 
جنبش دی‌ماه ۹۶ 
هفده شهریور جمهوری اسلامی
 و
 سرآغاز بروز گسست تاریخی میان حکومت و مردم 
بود.
 
این فرمایش سایت ۱۰ مهر
حاوی دو مفهوم مهم است
که
باید مورد تأمل قرار گیرند:
 
الف
مفهوم جنبش دیماه به مثابه هفده شهریور جمهوری اسلامی  
 
۱
 
سفهای سایت ۱۰ مهر 
تنها چیزی که ندارند، 
ذره ای مغز اندیشنده در کدوی کله است.

جنبش دی ماه ۹۶
به 
نظر این جماعت
قابل مقایسه با ۱۷ شهریور ۵۷
است.
 

رویداد ۱۷ شهریور ۱۳۵۷ 
«جمعهٔ سیاه» 
  «کشتار ۱۷ شهریور» 
رویدادی در جریان ناآرامی‌هایی بود 
که 
در نهایت به وقوع عنگلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ 
انجامید. 
 
 من ـ زور سایت حواس پرت ۱۰ مهر
از این مقایسه مکانیکی 
چیست؟
 
۱۷ شهریور ۱۳۵۷ 
اغلب به عنوان آغاز پایان کار دودمان پهلوی ایران
 در نظر گرفته می‌شود 
که
 هر گونه امید به مصالحه میان انقلابیون و سلطنت‌طلبان 
را 
از 
میان برد.
 رویدادهای این روز 
عملاً 
امکان به ثمر رسیدن اصلاحات تدریجی، آرام و لیبرالی
 را ناممکن گذارد. 
سال‌ها بعد 
عماد الدین باقی 
با 
دسترسی به آمار بنیاد شهید انقلاب اسلامی و منابع دیگر، 
در 
پژوهشی
 تعداد کشته‌شدگان ۱۷ شهریور را ۸۸ نفر عنوان کرد 
که
 ۶۴ نفر آن‌ها در میدان ژاله 
کشته شدند.
 
ویکی پیدیا

 سفهای سایت ۱۰ مهر
خیال می کنند
که
سرنوشت انقلابات و عنگلابات
در
حادثه خونین معینی
رقم می خورد.
 
چون
رژیم انقلابی شاه
اعتراضات ارتجاعی توده فریب خورده تحت رهبری روحانیت کثافت و بازار نکبت
را
سرکوب کرد
و
۸۸ نفر
به
قتل رسید،
پس
عنگلاب فئودالیستی، فوندامنتالیستی، ارتجاعی ـ روحانی
پیروز شد.
 
حالا
هم
تاریخ
به
زعم سفهای سایت ۱۰ مهر
مو به مو
تکرار می شود.
 
۲

مفهوم جنبش دیماه به مثابه هفده شهریور جمهوری اسلامی 
 
سفهای سایت ۱۰ مهر
از
الفبای مارکسیسم ـ لنینیسم
بی خبرند.
 
اولا
تدارک عنگلاب اسلامی
از
فردای پیروزی انقلاب بورژوایی سفید
توسط ارتجاع فئودالی ـ روحانی ـ بورژوایی سنتی ـ خرده بورژوایی بازاری
شروع شده بود
و
روز به روز
قوت گرفته بود.
 
ثانیا
عنگلاب اسلامی
سازمان تمامطویله ای روحانیت متحد با طبقات اجتماعی فئودال و بورژوازی سنتی و خرده بورژوازی بازاری و روشنفکریت مربوطه
را
در
اختیار داشت.
 
ثالثا
رهبری 
به
نام روح الله خمینی
داشت.
 
رابعا
بازوهای مسلح تروریستی ـ فاشیستی ـ فوندامنتالیستی
از
فدائیان اسلام و خلق و مجاهدین اسلام و خلق و دیمدام و لیملام 
را
و 
حتی 
حمایت خرکی حزب تار و مار توده
را
در
اختیار
داشت.
 
یعنی
جبهه ارتجاعی پهناوری
در
مقابل دژ انقلاب بورژوایی سفید
تشکیل یافته بود.
 
ضمنا
امپریالیسم 
در
مبارزه بر ضد سوسیالیسم و جنبش های رهایی بخش ملی
به
تغذیه و تربیت و تقویت و تسلیح فوندامنتالیسم اسلامی
روی آورده بود
و
به
ساخت و پاخت با امثال خمینی
دست زده بود.
 
یعنی
دیالک تیک ارتجاع داخلی و ارتجاع خارجی
برای جایگزینی انقلاب با عنگلاب
 (جایگزینی شاه با شیخ) 
تشکیل شده بود.

۳
مفهوم جنبش دیماه به مثابه هفده شهریور جمهوری اسلامی 
 
در
جنبش خود به خودی
و
بی سر و بی سازمان دیماه ۹۶ و حتی آبانماه ۹۸
هیچکدام از پیش شرط های انقلاب اجتماعی و عنگلاب اسلامی
وجود نداشته است.
 
علاوه بر این
رژیم شاه
نماینده مدرن و متمدن و راسیونال دیکتاتوری انقلابی ـ بورژوایی 
بود.
 
در
حالیکه
رژیم جماران
نماینده ارتجاع فاشیستی، فئودالیستی، فوندامنتالیستی و میلیتاریستی ـ روحانی است.
 
توده بی سر و بی سازمان و بی سوبژکت
بدون حمایت خارجی
نمی تواند 
انقلاب کند.
 
ب
مفهوم گسست تاریخی میان حکومت و مردم 
 
سفهای سایت ۱۰ مهر
از
لنینیسم
و
دیالک تیک خودپویی و آگاهی
بی خبرند.
 
امید بستن به جنبش های خودپو
کسب و کار آنارشیست ها ست
که
آلترناتیوی برای ارتجاع حاکم از هر نوع ندارند.
 نمی خواهند هم داشته باشند.

توده بی سر و بی سازمان
خمیری در دست ارتجاع فاشیستی، فوندامنتالیستی ، میلیتاریستی ـ روحانی
است
که
به
دلخواه
فرم کسب می کند.
 
توده
بدون گردآمدن تحت پرچم سوبژکت مربوطه
مثلا
  طبقه کارگر سازمان یافته در حزب مارکسیستی ـ لنیینستی اش
ول معطل است 
و 
هر روز دنبال لاشخوری می افتد و فاجعه می آفریند.

بی دلیل نیست
که
ارتجاع حاکم
جنبش خود به خودی توده در آبانماه
را
در
دریایی از خون
خفه و خاموش می سازد
و
آب از آب تکان نمی خورد.

آگاهی انقلابی
باید
از
خارج
به میان توده برده شود.

دل و دین توده 
باید
ربوده شود.

کسب و کار دکاکین سیاسی خر و بی خبر از خرد کل اندیش
عوامفریبی
است
و
نه
روشنگری.

این طویله های سیاسی
چه بسا
بدترین دشمنان روشنگری اند.

توده
با
تجربه خشک و خالی
نمی تواند
تاریخ بسازد.

فقط 
می تواند فاجعه بیافریند.

روی تجربه باید کار فکری عرقریز صورت گیرد
تا
تجربه
به
دانش تجربی
و
به
تئوری رهایی بخش
استحاله یابد
و
پس از نفوذ در روح توده
به
قوه مادی بدل شود.
قوه مادی لازم
برای تغییر شرایط مادی موجود.
به
قول مش مارکس

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر