پروفسور دکتر
ولفگانگ ایشهورن
اریش هان
مانفرد پوشمن
روبرت شولتس
هورست تاوبرت
و
دهها تن دیگر
(۱۹۶۹)
برگردان
شین میم شین
پوزیتیویسم
۱
·
پوزیتیویسم
جریانی در فلسفه ایدئالیستی است.
۲
·
پوزیتیویسم
از تزی شروع به حرکت می کند که همه دانش اصیل و «پوزیتیو» (مثبت)، فقط و فقط به
مثابه نتیجه علوم منفرد خاص (مثلا فیزیک، شیمی، بیولوژی و غیره) و یا به مثابه
نتیجه ترکیبی از علوم منفرد خاص (مثلا بیوفیزیک = ترکیبی از بیولوژی و فیزیک،
ژئوشیمی = ترکیبی از ژئولوژی (زمین شناسی) و شیمی و غیره) می تواند کسب شود.
·
به نظر
پوزیتیویسم، فلسفه به عنوان علم خاص که پژوهش محتوایی واقعیت را پیشه می کند، حق
حیات ندارد.
۳
·
پوزیتیویسم
به معنی محدود کلمه از موضع معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) و متدئولوژیکی (متدشناسی،
روش شناسی) مبتنی بر بیواسطگی شروع به حرکت می کند.
·
برای
پوزیتیویسم، منبع و سرچشمه هر شناختی چیزی است که به طور بیواسطه وجود دارد.
۴
·
(این بدان
معنی است که پوزیتیویسم فقط و فقط شناخت بیواسطه را معتبر می داند.
۵
·
بدین طریق فقط چیزهای منفرد، خاص، مشخص، تصافدی و استثنائی
می توانند شناخته شوند.
۶
·
مثلا فقط سیب را می توان تجزیه و تحلیل فیزیکی، شیمیایی،
بیولوژیکی کرد و شناخت.
·
ولی میوه را نمی توان شناخت.
۷
·
برای اینکه میوه نه چیزی منفرد و خاص و مشخص، بلکه مفهومی
بیولوژیکی است که عام است و کل است و مجرد است.
۸
·
از این رو، پوزیتیویسم دشمن حقیقت است.
·
برای اینکه حقیقت نه در منفرد و مشخص و خاص و جزء، بلکه در
عام و کل است.
۹
·
فلسفه علمی (ماتریالیسم دیالک تیکی، ماتریالیسم تاریخی،
تئوری شناخت مارکسیستی ـ لنینیستی) نتایج و دستاوردهای علوم منفرد (فیزیک و شیمی و
بیولوژی و غیره و علوم منفرد مرکب (بیوفیزیک و بیوشیمی و غیره)) را تجرید می کند.
۱۰
·
یعنی از خطه منفرد و خاص به عالم عام ارتقا می دهد.
·
از خطه جزء به عالم کل ارتقا می دهد.
۱۱
·
یعنی از سرحدات جزء و منفرد پا فراتر می نهد و به کشف حقیقت
نایل می آید.
۱۲
·
مثال:
·
فلسفه علمی، بقال را نه فقط به مثابه منفرد و فرد، بلکه به
مثابه طبقه مورد بررسی قرار می دهد.
·
به مثابه خرده بورژوزای.
۱۳
·
فلسفه علمی، آخوند را به مثابه روحانیت، کارخانه دار را به
مثابه طبقه سرمایه دار، یعنی به مثابه بورژوازی، کارگر را به مثابه پرولتاریا و یا
طبقه کارگر مورد تحلیل قرار می دهد.
۱۴
·
یعنی به طرز با واسطه به شناخت چیزها نایل می آید.
۱۵
·
در نتیجه، فلسفه علمی در جزء و منفرد و فرد و مهره و
استثناء و تصادف درجا نمی زند.
·
بلکه به عالم کل، عام و قاعده و ضرورت قدم می گذارد.
·
مترجم)
۱۶
·
مشخصه مهم
پوزیتیویسم در علوم اجتماعی (علم الجامعه) و به ویژه در جامعه شناسی، دو مرحله
توسعه خاص زیر است:
الف
۱
·
اولین
مرحله توسعه خاص پوزیتیویسم در سال های ۳۰ قرن نوزدهم به مثابه واکنش به انقلاب
فرانسه، به ایده و اندیشه روشنگری فرانسه و به فلسفه کلاسیک بورژوایی آلمان تشکیل
می شود.
۲
·
نمایندگان
پوزیتیویسم در این مرحله توسعه خاص به اعلام آزادسازی علوم اجتماعی از سلطه
متافیزیک فلسفی و تشکیل علم پوزیتوی (مثبتی) از جامعه پرداختند.
۳
·
مشخصات
مهم این پوزیتیویسم به شرح زیر بوده اند که دعاوی پوزیتیویسم را عملا نقش بر آب
ساخته اند:
الف
·
ناتورالیسم مبتذل (ولگر)
ب
·
آهیستوریسم (تاریخ گرایی ستیزی)
پ
·
اگنوستیسیسم (ندانم گرایی، لاادریت)
ت
·
ایدئالیسم مستور و مخفی
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر