۱۳۹۹ فروردین ۸, جمعه

وحدت استراتژیکی کارگر و کشاورز


   حکیم ابوالقاسم لاهوتی
با
سپاس از نوید
 
من فعله و تو دهقان
داد از تو و آه از من

تا چند برند اشراف
کفش از تو، کلاه از من

ما را و تو را 
دارا
یک نوع کند یغما


خون می خورد این زالو
خواه از تو و خواه از من


ما طعمه درباریم
مرغان گرفتاریم


سیرند ستمکاران
گاه از تو و گاه از من


یکدل نشویم ار ما
دوری نکند اصلا


این بخت زبون از تو
این روز سیاه از من


ما تا که ز هم دوریم
درمانده و مهجوریم


این غفلت و نادانی است
عیب از تو، گناه از من


بی چون و چرا 
از 
ما
ست
هر چیز که در دنیا ست


این نعمت و نان از تو
این دولت و جاه از من


با زور همان نفعی
کز زحمت ما بردند


کردند بزرگان 

سلب
عیش از تو، رفاه از من


من پینهٔ کف دارم،
تو ناطقه، 

لاهوتی
در محکمه زحمت
عرض از تو، گواه از من


پایان
ویرایش
از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
 

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر