۱۳۹۸ اسفند ۲۰, سه‌شنبه

سیری در شعری از شهناز هماپور (۲۶)


ویرایش و تحلیل
از
ربابه نون
 
احمد شاملو
هوای تازه
(۱۳۳۵)
تنها...
نیشِ نیزه‌یی بر پاره‌ی جگرم، 
از 
بوسه‌ی لبانِ شما 
مستی‌بخش‌تر بود
چرا 
که
 از
 لبانِ شما 
هرگز 
سخنی جز به‌ناراستی 
نشنیدم
و 
خاری در مردمِ دیدگانم، 
از 
نگاهِ خریداریِ‌تان صفابخش‌تر
بدان خاطر 
که
 هیچ‌گاه 
نگاهِ شما در من 
جز نگاهِ صاحبی به برده‌ی خود
 نبود...

معنی تحت اللفظی:
من
فرورفتن خاری در مردمک چشمانم 
را
از
نگاه خریدارانه شما
صفا بخش تر می یابم.
برای اینکه نگاه شما بر من
جز نگاه برده داری بر برده اش نبوده است.
در این بند شعر شاملو نیز تنفر عمیق او از توده تبیین می یابد.
بهانه تحقیر و تنفر او
اما
ایرئال 
(غیرواقعی) 
است.
برای اینکه قضیه بر خلاف این تصویر شاملو بوده است.
اولا
شاملو
سرهنگ زاده
بوده است.
یعنی
عضو و جزو طبقه حاکمه بوده است.

یعنی
توده
در
ذهن شاملو
زباله ای بیش نبوده است.

اعضای طبقات حاکمه اند که به توده به چشم کالا و برده می نگرند و نه برعکس.

۱
و 
خاری در مردمِ دیدگانم، 
از 
نگاهِ خریداریِ‌تان صفابخش‌تر
بدان خاطر 
که
 هیچ‌گاه 
نگاهِ شما در من 
جز نگاهِ صاحبی به برده‌ی خود
 نبود...
  «نگاه خریداری» توده بر شاملو نیز تصویر وارونه قضیه است.
شاملو
را
توده
نه
به
چشم برده قابل خرید،
بلکه به عنوان ارباب و ارباب زاده تصور و تصویر کرده است.

ضمنا
شاملو
شاعر معروف و بزرگی بوده است
و
خلایق
جز تعریف و تمجید و تجلیل واکنشی نداشته اند
و
از
 فرط هراس و احتیاط 
نمی توانستند هم داشته باشند.

۲
از 
مردانِ شما
 آدم‌کشان 
را
و 
از 
زنانِ تان
 به 
روسبیان 
مایل‌ترم.

معنی تحت اللفظی:
من
آدمکشان
را
به
مردان شما
و
جنده ها
را
به
زنان شما
ترجیح می دهم.
اگر 
محتوای این بند شعر شاملو
را
با
محتوای بند قبلی شعر او
مورد مقایسه قرار دهیم،
صحت تحلیل ما از بند قبلی شعر
اثبات می شود.
این
خود شاملو
ست
که
مردان و زنان توده
را
از
منظر خریدار و برده دار
نگاه می کند و نه برعکس.
شاملو
ضمنا
توده 
را
بی شرمانه و ابلهانه
تحقیر می کند.
شاملو
احتمالا
پلی بوی
بوده است 
و 
مردان و زنان توده
 را 
به 
چشم عیاش هوس ران
 نگریسته است.
محتوای این بند شعر
دال بر این است 
که
همه
ملتمس کام بخشی به او هستند و او عشوه می ریزد.
برتر انگاشتن جنده ها بر زنان 
ناشی از همین موقعیت اجتماعی و بینشی است.
بند قبلی همین شعر هم در پرتو این روانشناسی شاملو
قابل درک و توضیح است:
مردان و زنان توده
به
چشم مشتری کالای سکس در او نظر کرده اند
و
سودای برده سکس سازی او
را
در
سر 
پخته اند.
دلیل ترجیح جنده به زن
هم
از این رو ست:
جنده
کالا و برده همزمان
است
و
نمی تواند
از
منظر خریداری و یا برده داری
در
کسی 
نظر کند.
۳

من
 از 
خداوندی
 که
 درهای بهشت‌اش را بر شما خواهد گشود،
 به
 لعنتی ابدی
 دلخوش‌ترم.
هم‌نشینی با پرهیزکاران و هم‌بستری با دخترانِ دست‌ناخورده، 
در
 بهشتی آنچنان، 
ارزانیِ شما باد!
 
معنی تحت اللفظی:
من
لعنت ابدی الهی
را
به
همزیستی با شما در بهشت
ترجیح می دهم.
همان بهتر که شما همنشین پارسایان و همخوابه حوریان باکره باشید.
محتوای این بند شعر شاملو
نیز
تنفر عمیق از توده است.
آنچه در این بند شعر شاملو
چشمگیر
است،
سکس
است.
سکس برای طرفداران اگزیستانسیالیسم
مذهبی
است.
معنای هستی
است.

هم خود ژان پل سارتر و هم همسرش سیمون دوبوار
فکر و ذکر و هم و غمی
جز سکس با هر رهگذر
در
سر
نداشته اند.
بیشترین میزان فیلم های پورنو
در
دوره حکومت فاشیسم 
در
آلمان
تولید شده است.
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر