در جستجوی بدیل:
بازگشت به دیالکتیک انقلابی
کسری فروهی
(۱۳۶۳)
منبع:
نوید نو
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطانپور
توده مردم
نیز
که
خود را طرد شده، به حاشیه رانده
و در بیپناهی
احساس کالا شدن و از خود بیگانگی میکنند،
اعتمادشان به
حکومت
را
کاملاً بریده
و
با
شعارهایی
چون
اصلاحطلب، اصولگرا دیگه
تمامه ماجرا
به
خیابانها
میریزند.
دو مفهوم مهم حریف در این جمله
قابل تأمل هستند:
۱
توده مردم
خود را طرد شده، به حاشیه رانده
و در بیپناهی
احساس کالا شدن و از خود بیگانگی میکنند،
توده
فقط در صورتی قابل تحلیل و ارزیابی است
که
در
احزاب و سازمان های سیاسی و صنفی و سندیکایی و غیره متشکل باشد.
حزب توده
در
همان آغاز ماجرا
سرکوب، رسوا، بی اعتبار، منحل و نابود شده است.
سندیکاهای زحمتکشان
فرمایشی و فرمال و فرمالیته اند.
شیوه بر خورد به توده
شیوه ای فئودالی، قرون وسطایی و فوندامنتالیستی ـ فاشیستی است.
کارگران
را
در
صحن کارخانه
لخت می کنند و شلاق می زنند.
تازه
خیلی هم لطف می کنند.
چون
می توانند به دانش کاه های اوین و غیره ببرند و دمار از روزگارشان در آورند.
بر
سندیکاهای کارگری و تشکیلات زنان و جوانان
همراه با حزب توده
فاتحه بلند بالایی
خوانده شده است.
جوانان
عمدتا
یا
در
سازمان های فاشیستی، فوندامنتالیستی و میلیتاریستی سپاه پاسداران عنگلاب اسلامی (گشتاپوی جماران) و بسیج و غیره
به
لحاظ ایده ئولوژیکی
مانی پولیزه
و
ضد خلقی و زباله واره شده اند
و
یا
به
پاسیویته و فساد کشیده شده اند.
سطح توسعه فکری مردم
در
این ۴۰ سال
۴۰۰ سال
تنزل یافته است.
ما
حدود ۲۰ هزار نفر «دوست» در فیسبوک و تویت و بلاگفا و وبلاگ و غیره داریم.
حتی
احدی
از
این ۲۰۰۰۰ نفر
قادر به خواندن و فهمیدن و نوشتن جمله معنامندی نیست.
نمونه مشخصش
همین
مؤلف همین مقاله و سران سایت نوید کهنه و نو است.
چگونه می توان از طرد توده و به حاشیه رانده شدنش دم زد.
توده از کجا طرد شده و از کدام مرکز به حاشیه رانده شده است؟
طبقه حاکمه
وقتی به خون فرزندان توده نیاز داشت،
به
زور و زر و سرنیزه
به
جبهه برده است.
این که به معنی حضور توده در حاکمیت نیست
تا
از
طرد توده و به حاشیه رانده شدنش
سخن رود.
۲
توده مردم
خود را طرد شده، به حاشیه رانده
و در بیپناهی
احساس کالا شدن و از خود بیگانگی میکنند،
توده
پناهی
نداشته است
تا
بی پناه شود.
طبقه حاکمه
خیلی لطف کند،
کاه و یونجه در آخور توده بی همه چیز
می ریزد تا صدایش در نیاید.
اینکه به معنی پناه توده بودن طبقه حاکمه نیست.
۳
توده مردم
خود را طرد شده، به حاشیه رانده
و در بیپناهی
احساس کالا شدن و از خود بیگانگی میکنند،
کالا شدن توده در این جمله
مفهوم درستی نیست.
توده
که
قابل خرید و فروش نیست.
منظور حریف
فریب توده و کشاندنش به پای صندوق های رأی و کسب مشروطیت و قانونیت صوری و سطحی و فرمال
توسط طبقه حاکمه
است.
کالا شدن معنی دیگری دارد.
از خود بیگانه
یعنی
مثلا فرد مذهبی
هرگز
نمی تواند
از خودبیگانگی
را
احساس کند.
حریف معنی مفاهیم فلسفی فتیشیسم کالایی و بیگانگی
را
نمی داند.
به
همین دلیل تظاهر او به کشف دیالک تیک انقلابی کذایی هگل و مارکس و لنین
کشکی
است.
مراجعه کنید
به
فتیشیسم کالایی و بیگانگی
۴
اصلاحطلب، اصولگرا دیگه
تمامه ماجرا
حریف از این شعار تصادفی و چه بسا تزریقی و قلابی
بی اعتمادی توده به طبقه حاکمه
را
نتیجه می گیرد.
حریف خیال می کند که توده خر است.
شرکت توده در انتخابات طویله
هم
چه بسا برای چلوکباب
است
و
نه
برای اصلاح طلب و اصولگرا.
۵
در
چنین شرایطی
به
جای تحلیل دیالکتیکی موقعیت جامعه و حاکمیت و به قول لنین تحلیل مشخص از شرایط مشخص
برخی از گروهها و شخصیتهای منتسب به چپ
با
پیش کشیدن موضوع بدیل در برابر حکومت جمهوری اسلامی
چنین شرایطی
به
جای تحلیل دیالکتیکی موقعیت جامعه و حاکمیت و به قول لنین تحلیل مشخص از شرایط مشخص
برخی از گروهها و شخصیتهای منتسب به چپ
با
پیش کشیدن موضوع بدیل در برابر حکومت جمهوری اسلامی
عملاً چشم خود را بر زنجیره اعتصابهای
کارگری
( که برخی از آنها مانند اعتصابهای کارگران هفتتپه در
گستردگی پس از انقلاب بینظیر هستند)
میبندند
و
خیزش میلیونها کارگر،
فرهنگی، پرستار و دانشجو و جنبش پرقدرت زنان و محیطزیست
را
در جامعه
نمیبینند.
آنان یا دست روی دست گذاشته یا در میان حاکمیت یا محفلهای
سکولار و بعضاً سیا ساخته و یا لابلای کتابها و در محفلهای بیخاصیت
در پی کشف بدیل انقلاب سیاسی خود هستند
غافل از آنکه یار در خانه و
ما گرد جهان میگردیم.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر