در جستجوی بدیل:
بازگشت به دیالکتیک انقلابی
کسری فروهی
(۱۳۶۳)
منبع:
نوید نو
ویرایش و تحلیل
از
یدالله سلطانپور
۱
آیا میتوان بار دیگر به هگل، به مارکس و آموزههای لنینی بازگشت
و
برابر نهادی
در
شرایط پیچیده و دشوار کنونی
یافت؟
این طرز «تفکر» حریف
را
باید
طرز «تفکر» اسکولاستیکی
نامید:
این چیزی جز جست و جوی آیه و روایت و حدیث و نقل قول و خبر رایج در حوزه های عرعریه کلریکلیسم (روحانیت، شریعت، فقاهت) نیست.
تنها تفاوتی
که
حریف با طلبه و آخوند دارد،
تعویض نخبه
است:
حریف جای الله، انبیاء، ائمه، اولیا، فقها، علما و آیات عظام
را
با
فلاسفه بورژوازی و پرولتاریا
عوض کرده است.
حریف
بیشک
نمی تواند
حتی
سطری از آثار هگل و مارکس و لنین را بفهمد.
فقط می تواند
آیه ای از آیات آنها به هزار زحمت پیدا کند و نشخوار کند.
سران حزب توده
هم
همین کار را کردند و از خاوران سر در آوردند.
کیانوری
در
اواخر عمر
به
سراغ برومر هجدهم مارکس رفته بود
تا
برای اثبات صحت توهمات خود
آیه ای پیدا کند.
هنوز هم نئاندرتال ها
ضمن تطهیر مذبوحانه کلریکالیسم کثافت
آیه از هر ننه قمر دده دمری
پیدا، تکثیر، توزیع و نشخوار می کنند.
۲
دیالکتیک ماتریالیستی در برابر مارکسیسم جبر باور
وقتی گفته می شود
که
حریف
هم حواسپرت است و هم بی سواد
به
همین دلیل است.
قسم به قبر قمر بی هاشم و بنی رفسنجان
که
حریف معنی دیالک تیک ماتریالیستی
را
نمی داند.
چون
اگر می دانست،
هگل
را
قبل از همه
حذف می کرد.
دیالک تیک هگل و پیروش گئورگ لوکاچ
نه
دیالک تیک ماتریالیستی،
بلکه
دیالک تیک ایدئالیستی
است.
دعوای فویرباخ و مارکس و انگلس با هگل
اولا
به
دلیل ایدئایلستی بودن فلسفه (جهان بینی) هگل بود،
ثانیا
به
دلیل ایدئالیستی بودن دیالک تیک او
بود.
حتی
لنین
بارها
به وارونه و پادرهوا بودن فلسفه و دیالک تیک هگل
اشاره کرده است.
راه حل لنین:
وارونه کردن فلسفه و دیالک تیک هگل
بوده است:
برای رفع وارونگی از هر چیز وارونه،
باید
آن
را
وارونه
ساخت.
(مارکس؟)
۳
دیالکتیک ماتریالیستی در برابر مارکسیسم جبر باور
من - زور حریف از مارکسیسم جبر باور
چیست؟
ضمنا
دیالک تیک
خواه هراکلیتی، خواه ماتریالیستی، خواه ایدئالیستی
به
عنوان متد
چگونه می تواند ضد مارکسیسم باشد که دریا ست
و
متد دیالک تیک ماتریالیستی
قطره ای از آن دریا
ست؟
علاوه بر این،
مارکسیسم جبرباور و یا جبر منکر
خرافه ای اختراعی و من در آوردی
بیش نیست.
اصلا
جبر
چیست؟
۴
یک یادآوری کوتاه از بحران سوسیال دمکراسی پس از نخستین جنگ جهانی
شاید
بتواند به یافتن راهکاری برای جنبش چپ و مارکسیست و توده زحمت در
شرایط کنونی ایران و جهان به ما کمک کند!
حریف برای پیداکردن راهکاری برای جنبش چپ (کدام جنبش و کدام چپ؟)، جنبش مارکسیست (کدام جنبش مارکسیستی و در کجای سیاره سرگردان زمین؟) و جنبش توده زحمت (کدام جنبش توده زحمت و در کجای جهان؟)
به
بحران سوسیال ـ دموکراسی
دخیل بسته است.
آنهم
نه
قبل از جنگ جهانی اول،
بلکه
پس از جنگ جهانی خدا می داند اول و یا دوم.
من - زور حریف از مارکسیسم جبرباور
هم
احتمالا
سوسیال - دموکراسی
است.
۵
پس از جنگ اول جهانی
شخصیتهای انترناسیونال دوم
مانند کائوتسکی و
برنشتاین و غیره
با
نوعی جبرباوری
حریف
معلوم نیست
که
چرا و چگونه
کائوتسکی و برنشتاین
را
جزو مارکسیست های جبر باور
قلمداد می کند.
ما
برای تأمل بر روی کشف حریف ایرانی هنرمند
نظری بر بیوگرافی ایندو سوسیال - دموکرات عنقلابی
می اندازیم:
الف
ادوارد برنشتاین
(۱۸۵۰ ـ ۱۹۳۲)
تئوریسین و سیاستمدار
آلمانی
مؤسس رویزیونیسم نظری
در مارکسیسم
مؤلف مقالاتی تحت عنوان
«مسائل سوسیالیسم»
(۱۸۹۶ ـ ۱۸۹۸)
و
«پیش شرط های سوسیالیسم و و ظایف سوسیال ـ
دموکراسی»
(۱۸۹۹)
برنشتاین
ماتریالیسم و
دیالک تیک را متافیزیکی و غیرعلمی
نامید و رد کرد.
وظیفه فلسفه سوسیال ـ
دموکراسی
باید
غلبه بر ماتریالیسم دیالک تیکی
باشد
و
کانتیانیسم
را
به
جای آن
بگذارد.
شعار او:
«کانت بر ضد
چاپلوسی»
برنشتاین تئوری های زیرین
مارکس را نیز رد کرد:
تئوری ارزش کار
تئوری اضافه ارزش
تز قطب بندی، ذلت و
فروپاشی
انقلاب پرولتری
برنشتاین
به
جای
انقلاب،
رفرم
را
پیشنهاد کرد،
به
جای آماج،
راه
را
مطلق کرد
و
دموکراسی
را
به
مثابه
وسیله و هدف همزمان
قلمداد کرد.
ب
کارل کائوتسکی
(۱۸۵۴
ـ ۱۹۳۸)
فیلسوف و سیاستمدار
چکی ـ آلمانی
از
نظریه پردازان
مارکسیسم
و
از
اولین
رهبران حزب سوسیال دموکرات
آلمان
از
مهمترین و مشهورترین تئوریسینهای انترناسیونال
دوم
از
مخالفین انقلاب اکتبر
مؤلف آثار بیشمار
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر