۱۳۹۸ آبان ۱۲, یکشنبه

خرد ـ انسان ـ تاریخ (۹۵)

 

پروفسور دکتر مانفرد بور
برگردان
شین میم شین

فصل ششم
وظیفه فکری فلسفه کلاسیک بورژوایی آلمان
 
فصل ششم
بخش چهارم
ادامه 

۵۱
·    به همین دلیل، فلسفه کلاسیک بورژوایی آلمان را باید در  رابطه اش با روند توسعه جامعه بورژوایی درک کرد.

۵۲
·    به عبارت دقیقتر، در رابطه اش با مسئله گذار از فئودالیسم به کاپیتالیسم در المان در نقطه عطف قرون ۱۸ و ۱۹ درک کرد.

۵۳
·    در  فلسفه کلاسیک بورژوایی آلمان، هم توسعه بین المللی جامعه بورژوایی نمودار می گردد و هم مسئله ملی گذار از فئودالیسم به کاپیتالیسم.

۵۴
·    فلسفه های کانت، فیشته (و شلینگ) و هگل، شاخص مراحل حل و فصل تئوریکی مسئله جامعه بورژوایی از جنبه های بین المللی و ملی در آلمان در نقطه عطف قرون ۱۸ و ۱۹ محسوب می شوند.

۵۵
·    روند توسعه جامعه بورژوایی در دوره فلسفه کلاسیک بورژوایی آلمان، نقطه اوج خود را در انقلاب فرانسه (در تدارک بی واسطه آن، در مرحله تشدید آن و پیامدهای بیواسطه آن) داشته است.

۸۶
·    به این پیوند فلسفه خود با انقلاب فرانسه، به ویژه فیشته و هگل آگاه بوده اند.

۸۷


·    فیشته در نامه ای به سال ۱۷۹۵ اعلام می دارد که به هنگام «تحریر مطلبی در رابطه با تصحیح قضاوت خلق  راجع به انقلاب فرانسه، به اشارات و حدسیات آموزه علمی رسیده بوده است.»
·    (شولتس، «مکاتبات فیشته»، ۱۹۲۵، جلد ۱، ص ۶۱)

۸۸


·    این شهادت نامه شخصی فیشته با توصیفات هگل در «درس هایی راجع به تاریخ فلسفه» مطابقت دارد که در آنها، سیستم فلسفی کانت، فیشته و شلینگ به مثابه فلسفه هایی توصیف می شوند که در آنها، «انقلاب در فرم افکار تقریر می یابد و اعلام می گردد.»

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر