کیانوری و اسکندری در قاب دو مصاحبه
فرج سرکوهی
یدالله سلطان پور
حزب توده با سیاست طرفداری از "خط امام"، گرایش های ملی، لیبرال و چپ ایران را،
که بدان روزگار خواهان آزادی بودند، با چالشی دشوار مواجه کرد.
فرج سرکوهی
یدالله سلطان پور
حزب توده با سیاست طرفداری از "خط امام"، گرایش های ملی، لیبرال و چپ ایران را،
که بدان روزگار خواهان آزادی بودند، با چالشی دشوار مواجه کرد.
·
معرکه برپا ست،
در کشور «عه» ـ هورا.
·
هر کس کف بر لب، «حقیقت»
مطلوب و مفید خود را عربده می کشد، حتی با علم به اینکه آن کمترین ربطی به حقیقت
عینی ندارد.
·
در این سامان بی
سامان، دیالک تیک غریزه وعقل شاید برای همیشه به نفع غریزه تخریب شده است.
·
هر مدعی ـ بی کمترین
پروا ـ آسمان و ریسمان را به هم می بافد تا دار و دسته خودش از معرکه چالش فکری پیروز بیرون
آید.
·
مظلوم ترین
مظلومان در این میان حقیقت عینی است و بس.
·
فرج سرکوهی در
این میان تنها نیست.
·
هر مدعی از هر
فرقه ای از سر تا پا سرکوهی واره است.
1
حزب توده با سیاست طرفداری از "خط امام"، گرایش های ملی، لیبرال و چپ ایران را،
که بدان روزگار خواهان آزادی بودند، با چالشی دشوار مواجه کرد.
حزب توده با سیاست طرفداری از "خط امام"، گرایش های ملی، لیبرال و چپ ایران را،
که بدان روزگار خواهان آزادی بودند، با چالشی دشوار مواجه کرد.
·
حریف بی کمترین تأملی
از کوتاه ترین دیوارها بالا می رود.
·
به هنگام پیروزی
ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی، حزب توده به معنی حقیقی کلمه اصلا و عملا وجود
نداشت.
·
چون حزب توده در
سراسر دوره پس از کودتای 28 مرداد، در بحران عمیقی بسر برده بود.
·
بحرانی عصب سوز و
ویرانگر.
·
ناظران عینی کمترین
امیدی به احیای حزب توده حتی نداشتند.
·
چرا؟
2
·
به این دلیل عینی
که حزب توده از چاله در نیامده در چاه افتاده بود.
·
ضربه پشت ضربه
خورده بود و از وجب به وجب وجودش، زخمی خونچکان دهن باز کرده بود.
·
هیچ کسی و هیچ
دار و دسته ای در تاریخ معاصر کشور «عه» ـ هورا بسان حزب توده زیر ضربه قرار
نگرفته بود.
3
·
فقط دربار و امپریالیسم نبود که حزب توده را
لحظه به لحظه بلحاظ مادی، معنوی، اعتباری، ارزشی، اتیکی، تئوریکی و پسیکولوژیکی زیر
ضربه قرار داده بود.
·
با انشعابات
متعدد در جنبش انقلابی جهانی، حزب توده نیز شقه شقه شده بود و هر شقه مسخره ای از آن
همان ساز نظری و ایده ئولوژیکی ئی را می زد که در مقیاس بین المللی زده می شد.
·
نیرو و انرژی فکری
و جسمی غول آسائی در این کلنجار ایده
ئولوژیکی بیهوده و بی ثمر هدر می رفت و به تضعیف هر چه بیشتر حزب توده می انجامید.
·
آنچه از حزب توده
باقی مانده بود، حزبی بود که منبع الهام و تغذیه تئوریکی اش، حزب استالینیستی
شوروی بود، که غیر از شعور مارکسیستی ـ لنینیستی، همه چیز داشت.
4
·
انقلاب بورژوائی ـ
فرمایشی سفید تکخال بی نظیر امپریالیسم و دربار دست نشانده بود و بدترین ضربه را
بر پیکر اجتماعی حزب توده فرود آورد.
·
حزب توده با اصلاحات ارضی و امحای مناسبات تولیدی فئودالی،
پایگاه دهقانی خود را از دست داد.
·
با توسعه انقلاب
سفید در جهت صنعتی کردن کشور و توسعه مناسبات سرمایه داری حزب توده، از حمایت
اکثریت تعیین کننده ی طبقه کارگر نیز محروم گشت.
5
·
پس از اصلاحات
ارضی جنگ داخلی در مقیاس تمام اجتماعی آغاز شد:
·
جنگ میان طبقه
حاکمه جدید تحت هدایت و حمایت دربار و امپریالیسم از سوئی و بخش سنتی و ارتجاعی طبقه
حاکمه قبل از اصلاحات ارضی، یعنی اشرافیت فئودال و روحانیت و بازار از سوی دیگر.
·
حزب توده در این
جنگ داخلی تماشاچی ماند.
·
چون نه طبقه
حاکمه جدید حاضر به همکاری با حزب توده بود و نه حزب توده مایل به همکاری با قوای
ارتجاع فئودالی و روحانی.
·
در نتیجه، حزب
توده تا حد انجمنی بی خطر تنزل یافت.
6
·
در گسترش جنگ داخلی ارتجاع فئودالی سرنگون شده، طبقه
حاکمه مترقی جدید تحت حمایت دربار و امپریالیسم را از راست و چپ زیر ضربه قرار داد:
·
مذهب بلحاظ فرم و
ظاهر، مدرنیزه گشت.
·
واعظین مدرن در
هیئت شریعتی و غیره وارد عرصه شدند.
·
مجاهدین اسلام و
خلق به مقاومت مسلحانه پرداختند و از بحران گذار انقلابی جامعه از فئودالیسم به فرماسیون
اجتماعی ـ اقتصادی سرمایه داری ماهی مطلوب خود را گرفتند.
7
·
با شعارهای
چپگرایانه، سازمان های فدائی و غیره وارد عمل شدند که عمدتا خاستگاه و پایگاه طبقاتی
فئودالی ـ بورژوائی ـ سنتی داشتند.
·
مشخصه مشترک همه
این دار و دسته ها خصومت عمیق با حزب توده بود که ریشه طبقاتی و ایده ئولوژیکی داشت.
·
فدائیان فئودالی موسوم
به فدائیان خلق، پس از ترور هر پاسبانی اعلامیه ای پخش می کردند و هر چه فحش خواهر
و مادر در چنته داشتند، نثار حزب توده می کردند.
·
به همین دلیل،
حزب توده در آستانه پیروزی ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی بلحاظ کمیت ضعیف ترین حزب
کشور «عه» ـ هورا محسوب می شد.
8
حزب توده با سیاست طرفداری از "خط امام"، گرایش های ملی،
لیبرال و چپ ایران را، که بدان روزگار خواهان آزادی بودند،
با چالشی دشوار مواجه کرد
حزب توده با سیاست طرفداری از "خط امام"، گرایش های ملی،
لیبرال و چپ ایران را، که بدان روزگار خواهان آزادی بودند،
با چالشی دشوار مواجه کرد
·
از این رو، این
ادعای حریف جفنگی بیش نیست.
·
نه احزاب و
سازمان های راست و چپ خواهان تشکیل جبهه «آزادی خواهی» بودند و نه کسی برای «سیاست
طرفداری حزب توده» وقعی می نهاد.
·
حزب توده اگر به
فرض هم همه را به وحدت ضد طبقه حاکمه جدید فرامی خواند، کسی تن به وحدت نمی داد.
·
دلیلش این است که
جریایات مورد نظر حریف تضاد طبقاتی با طبقه حاکمه جدید ندارند.
·
ضمنا اقشار و طبقات اجتماعی
دیگر فقط در صورتی با حزب طبقه کارگر متحد می شوند که آن حزب، نیروی غالب و تعیین
کننده باشد.
·
حزب توده چنین
حزبی نبوده است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر