کیانوری و اسکندری در قاب دو مصاحبه
فرج سرکوهی
تحلیلی از یدالله سلطان پور
رهبری
فدائیان و خط سه و چهار و پنج اگر نه در مواضع سیاسی، که
در تفکر و در بینش، از همان
بینش سنتی حزب توده برخاسته و وحدت
بینشی
کار انتقاد سیاسی از حزب توده را بر آنان دشوار می کرد.
·
معنی تحت اللفظی:
·
رهبری فدائیان و
خط سه و چهار و پنج بلحاظ مواضع سیاسی با حزب توده تفاوت داشتند.
·
بلحاظ تفکر و
بینش با حزب توده وحدت داشتند.
·
برای اینکه از
بینش حزب توده برخاسته بودند.
·
به همین دلیل نمی
توانستند از حزب توده انتقاد کنند.
·
ما این نظرات
حریف را یکی پس از دیگری مورد تأمل قرار می دهیم:
1
رهبری فدائیان و خط سه و چهار و پنج
بلحاظ مواضع سیاسی با حزب توده تفاوت داشتند.
·
ما خطوط سه و
چهار و پنج را نمی شناسیم.
·
ولی فدائیان تا آنجا
که می دانیم، هیچ موضع سیاسی روشنی نداشته اند.
·
مشخصه سیاسی و
نظری و عملی فدائیان در عناوین دو اثر اولیه سران آن، امیر پرویز پویان و مسعود احمد
زاده بطور مبهم و مه آلود تبیین یافته بود:
الف
·
ضرورت مبارزۀ مسلحانه و رد تئوری بقاء
ب
·
جنگ مسلحانه، هم استراتژی
ـ هم تاکتیک
2
رهبری فدائیان و خط سه و چهار و پنج
بلحاظ مواضع سیاسی با حزب توده تفاوت داشتند.
·
مرزبندی آوانتوریسم
چپ (فدائیان خلق و پیکار و غیره) و آوانتوریسم راست (فدائیان اسلام و مجاهدین و
غیره) با حزب توده عمدتا در فرم مبارزه با دربار بوده است.
·
حزب توده در نقد فرم
مبارزه آوانتوریسم چپ، که در آثار جوانشیر و اخگر و غیره صورت گرفته، مطلق کردن
فرم مسلحانه مبارزه را رد کرده است و مبارزه در همه عرصه ها را توصیه کرده است.
·
همین و بس.
·
حزب توده از
ماهیت طبقاتی این دار و دسته ها بی خبر بوده است.
3
·
فدائیان و پیکار
و مجاهدین و غیره نه کاری به سیاست داشته اند و نه کمترین خبری از سیاست داشته
اند.
·
به همین دلیل
خصلت آنارشیستی ـ تروریستی آنها برجسته بوده است.
·
برای داشتن سیاست
روشن به تدوین برنامه نیاز است.
·
فدائیان و پیکار
و مجاهدین و غیره فاقد برنامه سیاسی روشن بوده اند.
·
مجاهدین هنوز هم
برنامه سیاسی روشنی ندارند.
·
از این رو این
ادعای حریف که اینها با حزب توده بلحاظ مواضع سیاسی تفاوت داشته اند، نادقیق و نادرست
است.
·
پیش شرط این تفاوت،
داشتن برنامه سیاسی است.
·
وقتی دار و دسته
ای فاقد برنامه سیاسی باشد، چگونه می توان از تفاوت آن بلحاظ سیاسی با حزب توده
سخن گفت؟
2
رهبری فدائیان و خط سه و چهار و پنج بلحاظ تفکر
و بینش
با
حزب توده وحدت داشتند.
·
اگر منظور حریف از
تفکر و بینش، ایده ئولوژی باشد، باز هم نمی توان چنین ادعائی داشت.
·
برای اینکه فدائیان
هنوز هم که هنوز است، با تفکر بطور کلی بیگانه اند، چه رسد به داشتن ایده ئولوژی مشترک
با حزب توده.
·
تازه ایده ئولوژی
خود حزب توده باید مورد بررسی قرار گیرد.
·
اینکه حزب توده
در برنامه اش ایده ئولوژی خود را مارکسیسم ـ لنینیسم قلمداد می کند، تضمینی بر
داشتن آن نمی تواند باشد.
3
برای اینکه از بینش حزب توده برخاسته بودند.
·
از فرمولبندی تق
و لق این دلیل حریف می توان به پریشان اندیشی او پی برد.
·
چون هیچ سازمانی
از بینش حزبی برنمی خیزد.
·
انشعاب یعنی انفصال
تشکیلاتی.
·
فدائیان خلق ضمنا
از حزب توده منشعب نشده اند.
·
فقط بیژن جزبی در
13 سالگی عضو سازمان جوانان حزب توده بوده است.
4
·
ضمنا این ادعا که
چون فدائیان و خط های قر و قاطی از حزب توده منشعب شده بودند، پس وحدت ایده ئولوژیکی
با حزب توده داشتند، ارزش علمی و منطقی ندارد.
·
اگر قضیه از این
قرار باشد، باید باند خلیل ملکی و آل احمد و انور خامه ای و غیره هم با حزب توده
وحدت ایده ئولوژیکی داشته باشند.
·
ضمنا یکی از
دلایل اصلی انشعابات تضاد ایده ئولوژیکی است.
5
به همین
دلیل نمی توانستند از حزب توده انتقاد کنند.
·
چرا نباید
بتوانند به دلیل داشتن اختلافات سیاسی از حزب توده انتقاد کنند؟
6
رهبری
فدائیان و خط سه و چهار و پنج اگر نه در مواضع سیاسی،
که در تفکر و در بینش، از همان
بینش سنتی حزب توده برخاسته
و وحدت
بینشی کار انتقاد سیاسی از حزب توده را بر آنان دشوار می کرد.
·
منظور حریف
احتمالا همان معیار کشکی و بورژوائی او در طبقه بندی ایده ئولوژی ها ست:
·
حریف ایده ئولوژی
ها را نه بر پایه خصلت طبقاتی شان، بلکه بر اساس نو و کهنه بودن شان مرزبندی می
کند.
·
در قاموس حریف مارکسیسم
ـ لنینیسم چیزی سنتی و کهنه است و رویزیونیسم های متنوع در مکاتب امپریالیستی، چپ نو.
·
هپیلی هپوئیسم هم
به همین می گویند.
7
جبهه
دموکراتیک، متشکل از چند سازمان و از جمله سازمان وحدت کمونیستی
با گرایش چپ نو، مبارزه
برای گسترش دموکراسی را محور اصلی
می دید
و بر اتحاد نیروهای آزادی خواه برای حفظ و گسترش دموکراسی پای می فشرد.
این
جبهه، سازمان مجاهدین، جبهه ملی و دیگر گرایش های ملی و لیبرال آن روزگار ،
که خواهان حفظ
آزادی ها بودند، طیف دیگری از منتقدان
حزب توده را شکل می دادند.
·
در اینکه همه این
دار و دسته ها ضد توده و حزب توده بوده اند، تردیدی نیست.
·
تردید فقط در این
ادعای حریف است که این دار و دسته ها و بویژه سازمان تروریستی ـ آنارشیستی مجاهدین
خلق خواهان گسترش دموکراسی و حفظ آزادی ها بوده اند.
·
سازمان متکی بر
ترور و توطئه و بمب چگونه می تواند خواهان حفظ آزادی ها ی کذائی باشد؟
·
چون شیوه عمل خود
این سازمان زمینه فکری و مادی لازم را برای اختناق و فشار و شکنجه و سرکوب هموار
می سازد.
7
اغلب
روشنفکران مستقل، رسانه های غیردولتی و روزنامه نویسان
نیز که خواهان آزادی بودند
در صف منتقدان حزب توده جای داشتند.
·
در صحت این ادعای
حریف تردیدی نیست.
·
ولی این سمتگیری
ضد توده ای ربطی به دفاع حزب توده از خط خمینی نداشته است.
·
ریشه آنتی کمونیسم،
طبقاتی است.
·
آنتی کمونیسم را بچه
فئودال ها و بچه بورژواها با شیر مادر از آن خود می کنند.
·
اینها همیشه خدا
ضد توده و ضد حزب توده بوده اند.
·
این در طبیعت طبقاتی
آنها ست.
·
حزب توده هر خط
مشی دیگری هم اتخاذ می کرد، کمترین تغییری از این بابت صورت نمی گرفت.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر