فروغ
فرخزاد
(1313
ـ 1345)
(1934
ـ 1966)
عصیان
(۱۳۳۶)
·
عاقبت خط جاده پایان یافت
·
من رسیدم ز ره، غبار آلود
·
نگهم پیشتر ز من می تاخت
·
بر لبانم سلام گرمی بود
·
شهر، جوشان درون کوره ظهر
·
کوچه می سوخت در تب خورشید
·
پای من روی سنگفرش خموش
·
پیش می رفت و سخت می لرزید
·
خانه ها رنگ دیگری بودند
·
گرد آلوده، تیره و دلگیر
·
چهره ها در میان چادرها
·
همچو ارواح پای در زنجیر
·
جوی خشکیده همچو چشمی کور
·
خالی از آب و از نشانه ی او
·
مردی آوازه خواان ز راه گذشت
·
گوش من پر شد از ترانه ی او
·
گنبدی آشنای مسجد پیر
·
کاسه های شکسته را می ماند
·
مؤمنی بر فراز گلدسته
·
با نوایی حزین، اذان می خواند
·
می دویدند از پی سگ ها
·
کودکان، پا برهنه، سنگ به دست
·
زنی از پشت معجری خندید
·
باد، ناگه دریچه ای را بست
·
از دهان سیاه هشتی ها
·
بوی نمناک گور می آمد
·
مرد کوری عصا زنان می رفت
·
آشنایی ز دور می آمد
·
دری آنجا گشوده گشت، خموش
·
دست هایی مرا به خود خواندند
·
اشکی از ابر چشم ها بارید
·
دست هایی مرا زخود راندند
·
روی دیوار، باز پیچک پیر
·
موج می زد چو چشمه ای لرزان
·
بر تن برگ های انبوهش
·
سبزی پیری و غبار زمان
·
نگهم جستجو کنان پرسید:
·
«در کدامین مکان، نشانه ی
او ست؟»
·
لیک دیدم اتاق کوچک من
·
خالی از بانگ کودکانه ی او ست
·
از دل خاک سرد آئینه
·
ناگهان پیکرش چو گل رویید
·
موج زد دیدگان مخملی اش
·
آه، در وهم هم مرا می دید
·
تکیه دادم به سینه ی دیوار
·
گفتم آهسته:
·
« این تویی کامی؟»
·
لیک دیدم کز آن گذشته ی تلخ
·
هیچ، باقی نمانده جز نامی
·
عاقبت خط جاده پایان یافت
·
من رسیدم ز ره، غبار آلود
·
تشنه بر چشمه ره نبرد و دریغ
·
شهر من، گور آرزویم بود
پایان
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر