۱۳۹۳ آبان ۲۰, سه‌شنبه

چاله ها و چالش ها (499)


تحلیلی از مسعود بهبودی

حریف

 «از این رو، برای علامه کذائی چاره ای جز این نمی ماند که قبل از همه و قبل از مردم،
مستمع و صاحب سخن همزمان باشد:
 یعنی برای خود به منبر رود.
  یعنی در عصر جاهلیت مدرن،
حداقل خود را از خریت رها سازد. »
 اين خيلي خوبه .. 
البته براي كسي كه ديگه ادعاي رسالت روشنگري نداشته باشه

 میم


کانت علیه الرحمه، 
روشنگری را تعریف کرده:
روشنگری بنظر کانت یعنی 
خروج از خریت.

1
این بدان معنی است که
 اوبژکت روشنگری
 ـ قبل از همه ـ
سوبژکت روشنگری
  است.
یعنی خود روشنگر است.
یعنی خود واعظ است.

2
یعنی
ـ قبل از همه ـ
خود روشنگر باید از خریت در آید.

3
علاوه بر این
روشنگری  همیشه
دیالک تیکی از خود روشنگری و دگر روشنگری
 است.
دیالک تیکی از انتقاد از خود و انتقاد اجتماعی
  است.

4

گذشته از اینها
هیچ صدائی 
ـ به قول درست فروغ ـ
میرا نیست.
و هیچ صدائی بی پژواک نمی ماند.

5
سخن تیر است و بر هدف می نشند.
گاه بر هدفی مطلوب و گه بر هدفی تصادفی
ولی در هر صورت بر هدف می نشیند.
عینیت مؤثریت روشنگری همین جا ست.

6
ما وقتی شروع به جمع آوری، ترجمه و انتشار مفاهیم کردیم،
 سی خوانش در روز نداشتیم.

7
امروزه به محض انتشار مطلبی
 یعنی 
سی ثانیه بعد از پست مطلبی
 سی نفر شروع به خواندن می کنند.
پژواک مندی هر صدا همین است.

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر