تحلیلی از
مسعود بهبودی
حریف
«از این رو، برای علامه
کذائی چاره ای جز این نمی ماند که قبل از همه و قبل از مردم،
مستمع و صاحب سخن همزمان باشد:
یعنی برای خود به منبر رود.
یعنی در عصر جاهلیت مدرن،
یعنی برای خود به منبر رود.
یعنی در عصر جاهلیت مدرن،
حداقل خود را از خریت رها سازد. »
اين خيلي خوبه ..
البته براي كسي كه ديگه ادعاي رسالت روشنگري نداشته باشه
میم
کانت علیه الرحمه،
روشنگری را تعریف
کرده:
روشنگری بنظر کانت یعنی
خروج از خریت.
1
این بدان معنی است که
اوبژکت روشنگری
ـ قبل از همه ـ
سوبژکت روشنگری
است.
یعنی خود روشنگر است.
یعنی خود واعظ است.
2
یعنی
ـ قبل از همه ـ
خود روشنگر باید از خریت در آید.
3
علاوه بر این
روشنگری همیشه
دیالک تیکی از خود روشنگری و دگر
روشنگری
است.
دیالک تیکی از انتقاد از خود و
انتقاد اجتماعی
است.
4
گذشته از اینها
هیچ صدائی
ـ به قول درست فروغ ـ
میرا نیست.
و هیچ صدائی بی پژواک نمی ماند.
5
سخن تیر است و بر هدف می نشند.
گاه بر هدفی مطلوب و گه بر هدفی
تصادفی
ولی در هر صورت بر هدف می نشیند.
عینیت مؤثریت روشنگری همین جا ست.
6
ما وقتی شروع به جمع آوری، ترجمه و انتشار
مفاهیم کردیم،
سی خوانش در روز نداشتیم.
7
امروزه به محض انتشار مطلبی
یعنی
سی ثانیه بعد از پست مطلبی
سی نفر شروع به خواندن می کنند.
پژواک مندی هر صدا همین است.
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر