۱۳۹۳ آذر ۱, شنبه

حاکمیت طبقاتی (10)

 کمون پایس
دولت
(بخش اول)
 پروفسور دکتر ولفگانگ ایش هورن
برگردان شین میم شین

3
دولت سوسیالیستی
 
·        تاریخ، دولت طراز نوین کاملا دیگرگونه ای  پدید آورده است که دولت سوسیالیستی نام دارد.

1
·        مارکس، انگلس و لنین قبل از پیروزی انقلاب اکتبر بر مبنای تجارب تاریخی تشخیص دادند که طبقه کارگر تنها زمانی می تواند خود را آزاد سازد که دستگاه دولتی سرمایه داری را تار و مار کند و آن را با دولت خود را جایگزین سازد:
·        با دولت دیکتاتوری پرولتاریا.

2
·        صحت این شناخت پایه ای کلاسیک های مارکسیسم ـ لنینیسم را تجارب مبارزات طبقاتی در قرن بیستم به اثبات رسانده است.
·        از این رو، دیکتاتوری پرولتاریا دولتی به معنای عام کلمه است.

3
·        دیکتاتوری پرولتاریا ابزار قدرت طبقه کارگر و متحدین طبقه کارگر است، برای رام کردن طبقات استثمارگر سرنگون شده که بعد از سقوط خویش همچنان قدرتمندند.
·        دیکتاتوری پرولتاریا ابزاری است برای دفاع از کشور سوسیالیستی در مقابل حملات دول امپریالیستی بیگانه.

4
·        دولت سوسیالیستی ـ اما در عین حال ـ با همه انواع دولتی تاکنونی تفاوت اساسی دارد.

5
·        انگلس راجع به کمون پاریس ـ اولین دولت کارگری ـ می نویسد که آن «دولت به معنای واقعی کلمه نبود» و لنین آن را «گذار از دولت به نادولت» نام می دهد.
·        (کلیات مارکس و انگلس، جد34، ص 128)    

6
·        این نقل قول ها حاکی از آنند که دولت سوسیالیستی دستگاهی نیست که از مردم فاصله گرفته باشد و وظیفه اش تضمین حاکمیت اقلیتی استثمارگر باشد.

الف
·        دولت سوسیالیستی قدرت سیاسی سازمان یافته ی خلق زحمتکش است که تحت رهبری طبقه کارگر و حزب مارکسیستی ـ لنینیستی آن اداره می شود.

ب
·        دولت سوسیالیستی قدرت اکثریت عظیم توده های زحمتکش است که همواره با سازماندهی آگاهانه توده های آزاد شده از استثمار رشد می کند.

7
·        دولت سوسیالیستی ابزار توسعه اقتصادی و فرهنگی مبتنی بر برنامه ریزی درجامعه سوسیالیستی است. 

8
·        جامعه سوسیالیستی با همه فرماسیون های اجتماعی سابق هم بلحاظ ساختار سیاسی ـ دولتی و هم بلحاظ فونکسیون های دولت تفاوت بنیادی دارد.

9
·        روابط طبقاتی متخاصم، هرچه بیشتر ببرکت دینامیسم ذاتی سوسیالیسم از بین بروند، به همان اندازه هم نظام سیاسی ـ دولتی سوسیالیسم، بمثابه سیستم رهبری تمامت خلق بوسیله طبقه کارگر و حزب آن و بمثابه سیستم شرکت زحمتکشان در برنامه ریزی، اداره و رهبری توسعه اقتصادی و فرهنگی روند حیاتی ـ اجتماعی خود توسعه و تکامل خواهد یافت.

10
·        این امر قبل از همه در اصل سازمانی تعیین کننده نظام سیاسی جامعه سوسیالیستی، یعنی اصل سانترالیسم دموکراتیک تبیین می یابد.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر