فروغ
فرخزاد
(1313
ـ 1345)
(1934
ـ 1966)
عصیان
(۱۳۳۶)
(
8 ژانويه 1957 – مونيخ)
·
ديده ام سوی ديار تو و اندر کف تو
·
از تو ديگر نه پيامی، نه نشانی
·
نه به ره، پرتو مهتاب اميدی
·
نه به دل، سايه ای از راز نهانی
·
دشت تف کرده و بر خويش نديده
·
نم نم بوسه ی باران بهاران
·
جاده ای گم شده در دامن ظلمت
·
خالی از ضربه ی پاهای سواران
·
تو به کس مهر نبندی، مگر آندم
·
که ز خود رفته، در آغوش تو باشد
·
ليک چون حلقه ی بازو بگشایی
·
نيک دانم که فراموش تو باشد
·
کيست آنکس که تو را برق نگاهش
·
می کشد سوخته لب در خم راهی؟
·
يا در آن خلوت جادوئی خامش
·
دستش افروخته فانوس گناهی
·
تو به من دل نسپردی که چو آتش
·
پيکرت را ز عطش سوخته بودم
·
من که در مکتب رؤیائی زهره
·
رسم افسونگری آموخته بودم
·
بر تو چون ساحلِ آغوش گشادم
·
در دلم بود که دلدار تو باشم
·
«وای بر من که ندانستم از اول»
·
«روزی آيد که دل آزار تو باشم»
·
بعد از اين از تو دگر هيچ نخواهم
·
نه درودی، نه پيامی، نه نشانی
·
ره خود گيرم و ره بر تو گشايم
·
ز آنکه ديگر تو نه آنی، تو نه آنی
پایان
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر