شین
میم شین
1
آینه چون نقش تو بنمود راست
خود
شکن، آئینه شکستن خطا ست
·
اگر این ضرب المثل را تحت اللفظی معنی کنیم، به این
نتیجه می رسیم که آئینه وسیله انعکاس است.
·
آئینه چیزی مادی است که چیز مادی دیگر را منعکس می کند.
·
انعکاس خاصیت ماده بطور کلی است.
·
آئینه در این میان، ماده ایدئال و مطلوب برای انعکاس
است.
·
شاعر بدرستی خاطرنشان می شود که اگر وسیله ی انعکاس، تو
را بدرستی به تو نشان دهد، نسبت به وسیله خشم مگیر و به تخریب وسیله کمر مبند.
·
بلکه خود را به مثابه اوبژکت انعکاس، تغییر بده، تا نقش
مطلوب خود را در آن ببینی.
2
آینه چون نقش تو بنمود راست
خود
شکن، آئینه شکستن خطا ست
·
اگر آئینه را به عنوان ضمیر (دل) انسانی معنی کنیم.
·
یعنی اگر منظور شاعر انعکاس آئینه وار، مکانیکی و نمودین
نباشد،
یعنی اگر آئینه نه وسیله صورت ظاهرنما، بلکه وسیله ظاهر و باطن نما باشد، نه پدیده
نما، بلکه پدیده و ماهیت نما باشد، باز هم آئینه ـ به مثابه آئینه ـ آئینه می ماند.
·
وسیله انعکاس می ماند.
·
باز هم رهنمود مؤلف ضرب المثل، رهگشا ست.
·
چون آئینه ماهیت تو را افشا می کند، به عوض تخریب آئینه،
ماهیتت را تغییر بده.
·
این رهنمود مؤلف این ضرب المثل، بویژه در قرن بیستم و
اکنون اعتبار و ارزش عظیمی کسب می کند.
·
چرا؟
3
آینه چون نقش تو بنمود راست
خود
شکن، آئینه شکستن خطا ست
·
برای اینکه دیری است که طبقه حاکمه امپریالیستی (طبقات اجتماعی
واپسین و بویژه بورژوازی واپسین) فکر و ذکر و کرد و کاری جز آئینه شکستن ندارند.
·
همه مکاتب فلسفی و معرفتی ـ نظری (تئوری شناخت) طبقات اجتماعی
واپسین ـ از طبقات اجتماعی واپسین فئودالی تا فوندامنتالیستی و امپریالیستی ـ آماجی
جز انکار لیاقت معرفتی انسان ندارند.
·
همه از دم تلاش در آن دارند که خانه خرد بشری را خراب
کنند.
·
از نئوکانتیانیسم تا نیچه ئیسم.
·
از رلاتیویسم تا پراگماتیسم
·
از فوندامنتالیسم تا پوزیتیویسم و نئو پوزیتیویسم
·
این کرد و کار حضرات معنائی جز شکستن آئینه ندارد.
·
طبقه حاکمه، جهانی خالی از آئینه می
طلبد.
·
تا خریت بتون ریزی شود و در به
لولای همیشگی اش بگردد.
4
آینه چون نقش تو بنمود راست
خود
شکن، آئینه شکستن خطا ست
·
اگر انعکاس ـ چه انعکاس مکانیکی و چه انعکاس دینامیکی و
چه انعکاس دیالک تیکی ـ چه بسا معیوب و نارسا ست، باز هم حق با شاعر است.
·
چون دلیل آن در خود آئینه نیست.
·
آئینه وسیله انعکاس است و فونکسیون
خود را بسته به ساختار خویش کم و یا بیش انجام می دهد.
·
مسئله بغرنجی روند انعکاس است.
·
مسئله بویژه در جامعه طبقاتی، خصلت طبقاتی انعکاس است و نه آئینه.
·
مسئله این است که منافع طبقاتی آدمی چند و چون انعکاس را
تعیین می کنند.
مثال
·
وارد کردن دختران معصوم و مظلوم مردم از شرق به غرب و
تبدیل آنها به وسیله جاندار تولید سود، پدیده واحدی است.
·
ولی انعکاس این پدیده در آئینه اذهان جاکش و ستمکش یکسان
نیست.
·
بلکه چه بسا متضاد است.
·
تأیید و تکذیب فحشا و خرید و فروش انسان ها نتیجه این
انعکاس متضاد است.
·
انعکاس هائی که بفرمان منافع طبقاتی صورت می گیرند.
·
چون جاکش و ستمکش منافع طبقاتی متضاد
دارند، فحشا را بطرق
متضاد استنباط می کنند:
·
جاکش می ستاید و ستمکش می کوبد.
5
آینه چون نقش تو بنمود راست
خود
شکن، آئینه شکستن خطا ست
·
توضیح فلسفی و تئوریکی این روند انعکاس این است که
انعکاس از فیلترهای (صافی های) متفاوت المنفذ عبور می کند.
·
اقطار (قطرهای) متفاوت منافذ این صافی ها سبب نتایج
نهائی متفاوت انعکاس می شوند.
·
به همین دلیل است که یکی از ولایت فقیه تا آخرین نفس
دفاع می کند و دیگری بر ضد آن تا آخرین نفس مبارزه می کند.
·
یکی آلترناتیو ولایت فقیه را کروبی و کوسه و موسه می
داند و دیگری توده.
6
آینه چون نقش تو بنمود راست
خود
شکن، آئینه شکستن خطا ست
·
اینکه می توان ساختار آئینه را مانی پولیزه کرد تا
انعکاس، مثله و مخدوش و نیم بند گردد، یکی از بدترین توطئه های طبقه حاکمه است.
·
طبقه حاکمه دست به ریشه می برد و آئینه های ذهن بشری را
از همان دوره کودکستان مانی پولیزه می کند.
·
به همین دلیل است که جامعه بشری به طویله بدل می شود.
·
به همین دلیل است که میلیون ها نفر با صرف میلیون ها
دلار مثلا فوتبال می بینند و در دفاع از تیم معینی چاقو می کشند، خون می ریزند و خوش می گذرانند.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر