کیانوری و اسکندری در قاب دو مصاحبه
فرج سرکوهی
تحلیلی از یدالله سلطان پور
برخی
گرایش های دیگر چپ، خط سه و چهار و پنج،
طیفی دیگر از منتقدان حزب توده بودند که
در برابر مواضع حزب
چون
حمایت از خط امام
و نظریه "راه رشد غیرسرمایه داری"،
مفاهیمی
کتابی، جزمی و سنتی چون
"آلترناتیو سوسالیستی، دیکتاتوری پرولتاریا،
جبهه خلق،
انقلاب
دموکراتیک، تشکل
طبقه کارگر"
را
مطرح می کردند.
·
اگر خواجه شیراز ـ
همشهری حریف ـ این جفنگ او را می شنید، دود از کله اش برمی خاست و می گفت:
بیا و کشتی ما در شط شراب انداز
غریو و ولوله در «هارت و پورت ناب»
انداز.
1
برخی گرایش های دیگر چپ، خط سه و
چهار و پنج
طیفی دیگر از منتقدان حزب توده بودند.
·
وقتی کسی کمترین
سواد فلسفی نداشته باشد، یعنی با خرد اندیشنده بکلی بیگانه باشد، به همین روز می
افتد که حریف افتاده است.
·
حریف در ولوله
بازار اسامی و عناوین توخالی در سنت قهرمانان آنارشیست ژوزف کنراد، پرسه می زند و
هارت و پورت سر هم بندی می کند.
·
هارت و پورت بی
بی سی پسند.
·
جای تحلیل طبقاتی
دار و دسته های سیاسی در جنگل «عه» ـ هورا را خطوط پنجگانه می گیرد و
منظور حریف از خطوط پنجگانه احتمالا تعداد مراجع تقلید دار و دسته ها ست.
·
تعداد فیگورهائی
است که اعلامیه های مملو از غلط املائی و انشائی شان را بدان آذین می بندند.
·
اما پشت سر این
خطوط کدام طبقات اجتماعی ایستاده اند؟
·
این سؤالی است که
ما را از دیرباز به خود مشغول داشته است.
2
برخی گرایش های دیگر چپ، خط سه و
چهار و پنج
طیفی دیگر از منتقدان حزب توده بودند.
·
وجه مشترک همه
خطوط پنجگانه مورد نظر حریف، توده ستیزی و حزب توده ستیزی بوده است.
·
خیلی از همان ها
از خود حزب توده انشعاب کرده بودند و برای عرض اندام شب و روز به توده و حزب توده پارس
می کردند.
·
می توان گفت که
محتوای اصلی هارت و پورت آنها را تخریب اعتبار توده و حزب توده تشکیل می داد.
·
به همان سان که
پس از سقوط شوروی، مکاتب «مارکسیستی» ـ امپریالیستی از قبیل مکتب فرانکفورت و غیره
تعطیل شدند، پس از قبض روح حزب توده توسط ارتجاع فئودالی ـ فوندامنتالیستی نیز در
این دکه ها و دکاکین متنوع بسته شد.
3
برخی
گرایش های دیگر چپ، خط سه و چهار و پنج،
طیفی دیگر از منتقدان حزب توده بودند که
در برابر مواضع حزب
چون
حمایت از خط امام
و نظریه "راه رشد غیرسرمایه داری"،
مفاهیمی
کتابی، جزمی و سنتی چون
"آلترناتیو سوسالیستی، دیکتاتوری پرولتاریا،
جبهه خلق،
انقلاب
دموکراتیک، تشکل
طبقه کارگر"
را مطرح می کردند.
·
از همین پرت و
پلاهای حریف در این جمله هم می توان به ماهیت طبقاتی و ایده ئولوژیکی خود حریف پی
برد و هم به نیات بی بی سی از دعوت کسانی از این دست به منبر مسجد جهانی خویش.
·
حالا باید با حیرتی
سرشته به دهشت از خود پرسید که دربار خرفت و خر برای چه چنین کسانی را بازداشت و
زندانی می کرد؟
·
چون همین
فرمولبندی حریف، مو به مو با فرمولبندی های تئوریسین های دربار و امپریالیسم
انطباق دارد.
4
مفاهیمی
کتابی، جزمی و سنتی چون
"آلترناتیو سوسالیستی، دیکتاتوری پرولتاریا،
جبهه خلق،
انقلاب
دموکراتیک، تشکل
طبقه کارگر"
·
بنظر حریف که
بزعم خودش یکی از رهبران طراز جهانی عنگلابات جهانی است، «مفاهیم آلترناتیو سوسالیستی، دیکتاتوری
پرولتاریا، جبهه خلق، انقلاب دموکراتیک، تشکل طبقه
کارگر»، «مفاهیمی کتابی، جزمی و سنتی»
اند.
·
مدرن بودن به زعم
حریف خیلی خیلی مدرن و مد روز، حتما چیز بکلی دیگری است.
·
باید ببینیم،
چیست.
تندیس یادبود
کمونارهای دلاور پاریس
·
چون تئوری دیکتاتوری پرولتاریا به عنوان
مثال یکی از درس های سرشته به خون کمونارهای دلاور پاریس است که توسط مارکس و
انگلس فرمولبندی شده است.
·
چون یکی از دلایل مهم شکست کمون پاریس بیگانگی
با همین مفهوم دیکتاتوری پرولتاریا و عدم برقراری آن بوده است.
5
·
مفهوم دیکتاتوری پرولتاریا را نباید
بسان بی سوادان خرفت و خر تحت اللفظی معنی کرد.
·
دیکتاتوری پرولتاریا بیانگر محتوای
طبقاتی و طبیعت دولتیِ اوتوریته و قدرت طبقه کارگر است.
·
دیکتاتوری پرولتاریا بمثابه نتیجه
انقلاب سوسیالیستی تشکیل می شود.
·
دیکتاتوری پرولتاریا پیش شرط صرفنظرناپذیر
ساختمان سوسیالیسم و کمونیسم است.
6
·
به قول لنین، «آموزش مبارزه طبقاتی ـ بالضروره ـ به برسمیت شناختن
حاکمیت سیاسی پرولتاریا، یعنی دیکتاتوری پرولتاریا، یعنی
قدرت تقسیم ناپذیر متکی بر قهر مسلحانه بلاواسطه توده ها منتهی می شود.
·
سرنگونی
بورژوازی، تنها از طریق ارتقای پرولتاریا به درجه طبقه حاکمه تحقق می یابد،
تا بتوان مقاومت اجتناب ناپذیر و بی امید بورژوازی را در هم شکست و برای تجدید
نظام اقتصادی، همه توده های زحمتکش و تحت استثمار را
سازمان داد.»
·
(ولادیمیر لنین، «مجموعه آثار»، جلد 25، ص 416)
7
·
دیکتاتوری پرولتاریا دوره گذار از کاپیتالیسم به کمونیسم را در برمی
گیرد.
·
به قول مارکس و انگلس، «میان جامعه کاپیتالیستی و جامعه
کمونیستی دوره تبدیل انقلابی اولی به دومی قرار دارد.
·
این دوره ـ همزمان ـ دوره گذار سیاسی نیز است.
·
این دوره،
دوره ای است که دولتش چیزی غیر از دیکتاتوری انقلابی پرولتاریا نمی تواند
باشد.»
·
(کلیات مارکس و انگلس، جلد 19، ص 28)
7
مفاهیمی
کتابی، جزمی و سنتی چون
"آلترناتیو سوسالیستی، دیکتاتوری پرولتاریا،
جبهه خلق،
انقلاب
دموکراتیک، تشکل
طبقه کارگر"
·
از حریف از ریشه بیسواد
چه پنهان که نماینده حقیقی همه این مفاهیم
«کتابی، جزمی و سنتی»، حزب توده بوده است و نه گروهک های قلابی و هپیلی هپوی
شکمسیر بی خبر خلق و خرد.
الف
·
این حزب توده
بوده که از همان بدو تولد خویش برای جامعه طبقاتی، «آلترناتیو سوسیالیستی» عرضه می
کند.
ب
·
این حزب توده
بوده که برقراری دیکتاتوری پرولتاریا را در مد نظر داشته است.
ت
·
این حزب توده
بوده که خواهان تشکیل جبهه متحد خلق بوده است.
پ
·
این حزب توده
بوده که از بدو تشکیلش تشکل طبقه کارگر، دهقانان و پیشه وران را در دستور کار خود
قرار داده است.
ث
·
راه رشد غیر سرمایه
داری حزب توده هم چیزی جز انقلاب دموکراتیک نبوده است.
·
خلاصه کردن حزب
توده در حمایت از «خط خمینی» و «راه رشد غیر سرمایه داری» اگر از نادانی نباشد، از
تبهکاری است.
·
ماهیت طبقاتی و
تحولات ماهوی حزب توده پس از کودتای 28 مرداد باید مورد تحلیل دیالک تیکی قرار
گیرد.
·
توده مولد و
زحمتکش ایران اما بهتر از حزب توده، حزبی نداشته است.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر