پروفسور
دکتر ورنر هوفمن
برگردان
شین میم شین
9
·
اختیارات رهبر دولت نیز در نهایت به مثابه وظایف خود تعیین کرده، خصلت محدود کسب می کنند:
·
«آماج نهائی» که همه باید خدمتگزار آن باشند و خود رهبری هم خود را مکلف بدان
اعلام می کند، قدرت رهبری را نیز به قدرت محوله،
به معنی تاریخی آن، مبدل می سازد.
الف
·
قدرت ـ بدین طریق ـ شفافیت کسب می
کند (برای همگان سهل الفهم می شود. مترجم)
ب
·
قدرت، خود را بوسیله خود توجیه نمی
کند.
ت
·
قدرت خود را نه به این دلیل
واقعی که وسایل فشار اجتماعی به تک تک
افراد جامعه تعلق دارند، بلکه از طریق خادم «آماج
نهائی» بودن خویش و از طریق برسمیت شناسی این
«آماج نهائی»، بمثابه آماجی که ارزش آن را دارد، که
بخاطرش حکومت شود (اعمال قدرت شود)، توجیه می کند...
پ
·
قدرت اما، همزمان، با توجه به
«آماج نهائی»، که بیانگر
فونکسیون قدرت است،
زمان بندی می شود.
ث
·
قدرت همواره سایه پایان مندی خود را بالای سر خود
دارد، که تنها با نیل به «آماج نهائی» می تواند محو شود.
ج
·
پیش شرط وجود قدرت شوروی ـ بنابرین و بنا بر
ماهیت آن ـ عدم وجود آن، بمثابه «قدرت طبقاتی» است، عدم وجودی که خود نیز خواهانش
است.»
·
(ورنر هوفمن، «قانون اساسی اتحاد شوروی»، ص 526)
10
·
دولتی که به «وکالت» از سوی خلق زحمتکش،
بوسیله مأمورین همیشه قابل خلع (چه از «بالا» و چه از «پائین») اداره می شود، بنا
بر ماهیت خویش، دولت حاکمیت نیست، اما دولت قدرت می تواند باشد.
·
(آماج عبارت است از یک وضع آتی و یا نقطه پایانی نسبی هر توسعه که بطور فکری،
بوسیله انسان ها، پیشاپیش، از میان انبوهی از امکانات عینی، انتخاب می شود (تعیین کیفی آماج) و مقرر می گردد (تعیین کمی آماج)
·
آماج تنها ببرکت عمل فعال انسانی می تواند تحقق یابد، یعنی
از خطه امکان به عالم واقعیت
بگذرد. مترجم)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر