حمید مصدق
·
گاه می اندیشم
·
خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟
·
·
آن زمان که خبر مرگ مرا
·
از کسی می شنوی،
·
روی تو را
·
کاشکی می دیدم
·
·
شانه بالا زدنت را،
·
ـ بی قید ـ
·
و تکان دادن دستت که
·
ـ مهم نیست زیاد ـ
·
·
و تکان دادن سر را که
·
ـ عجب، عاقبت مرد؟
·
افسوس ـ
·
کاشکی می دیدم،
·
من که با خود می گویم:
·
«چه کسی باور کرد،
·
جنگل جان مرا
·
آتش عشق تو خاکستر کرد؟»
پایان
ویرایش از دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر