فروغ
فرخزاد
(1313
ـ 1345)
(1934
ـ 1966)
عصیان
(۱۳۳۶)
·
یکی مهمان ناخوانده
·
ز هر درگاه رانده، سخت وامانده
·
رسیده نیمه شب از راه، تن خسته، غبار آلود
·
نهاده سر به روی سینه ی رنگین کوسن ها
·
که من در سال های پیش
·
همه شب تا سحر می دوختم با تارهای نرم ابریشم
·
هزاران نقش رؤیایی بر آنها در خیال خویش
·
و چون خاموش می افتاد بر هم پلک های داغ و سنگینم
·
گیاهی سبز می رویید در مرداب رؤیاهای شیرینم
·
ز دشت آسمان، گویی غبار نور بر می خاست
·
گل خورشید می آویخت بر گیسوی مشکینم
·
نسیم گرم دستی حلقه ای را نرم می لغزاند
·
در انگشت سیمینم
·
لبی سوزنده لب های مرا با شوق می بوسید
·
و مردی می نهاد آرام با من سر به روی سینه ی خاموش کوسن های
رنگینم
·
کنون مهمان ناخوانده
·
ز هر درگاه رانده، سخت وامانده
·
بر آنها می فشارد دیدگان گرم خوابش را
·
آه من باید به خود
·
هموار سازم تلخی زهر عتابش را
·
و مست از جام های باده می خواند که آیا هیچ
·
باز در میخانه لب های شیرینت شرابی هست
·
یا برای رهروی خسته
·
در دل این کلبه خاموش عطر آگین زیبا
·
جای خوابی هست؟
پایان
ویرایش از
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر