۱۳۹۳ آبان ۲۱, چهارشنبه

تاملی در تحلیل تخیلی فرج سرکوهی (7)


کیانوری و اسکندری در قاب دو مصاحبه
فرج سرکوهی
تحلیلی از یدالله سلطان پور
  
مصاحبه اول
نورالدین کیانوری
در آستانه پیروزی انقلاب، پس از ۷ سال و نیم، از زندان آزاد شدم.
عبدالله قوامی، دوست قدیمی دوران مبارزه و زندان، مرا با سیروس علی نژاد، معاون سردبیر مجله تهران مصور
 آشنا کرد و رابطه من و سیروس به همکاری و دوستی عمیقی برکشید.
تهران مصور به دوران شاه مجله ای محافظه کار اما انتقادی بود و همراه با چند مجله دیگر 
از جمله نگین و فردوسی توقیف شده بود.
فضای آزاد آستانه انقلاب امکان انتشار مجله را داد و هفته نامه تهران مصور این بار 
به سردبیری مسعود بهنود به سرعت به مجله ای پرتیراژ بدل شد.

·        حریفی بر آن بود که نه تنها اثر مادی و فکری و هنری هر کس آئینه جهان بینی او ست، بلکه چه بسا حتی هر مفهومی که او بر زبان می راند.
·        حریف می خواهد راجع به مصاحبه با کیانوری بنویسد ولی از قضای روزگار از خویشتن خویش شروع می کند.
·        شاید مشخصه اصلی گرایش خیلی خیلی مدرن و مد روز موسوم به «چپ نو» هم همین باشد:
·        طرز «تفکر» سوبژکتیویستی با قرار دادن خویشتن خویش به مثابه سوبژکت اصلی و مرکزی در کانون کاینات و چرخاندن جهان و مافیها حول همین مدار و محور لایزال.

1
در آستانه پیروزی انقلاب (عنگلاب)، پس از ۷ سال و نیم، از زندان آزاد شدم.

·        خواننده باید قبل از هر چیز بداند که چه سوبژکتی بالای منبر بی بی سی نشسته است و برایش قصد موعظه دارد.  
·        سوبژکت 7 سال و نیم زندان کشیده است.

·        این درست همان سوبژکتیویته نور الدین کیانوری است.
·        او هم در نامه به سید علی، بسان حریف مرتب به زندان و محاکمه و غیره خود در زمان شاه مزدور گریز می زند.

·        یکی از نشانه های بارز طرز «تفکر» سوبژکتیویستی برجسته کردن سوبژکت ها ست.
·        ولی افراد خودپرست و از خود راضی خویشتن خویش را در انبوهه سوبژکت ها به عنوان سوبژکت محوری و مرکزی برجسته می کنند.
·        به همین دلیل خودمحوریسم و اگوئیسم از گشتاور (ممان) های   مهم سوبژکتیویسم اند.

2
عبدالله قوامی، دوست قدیمی دوران مبارزه و زندان، مرا با سیروس علی نژاد، 
معاون سردبیر مجله تهران مصور آشنا کرد 
و رابطه من و سیروس به همکاری و دوستی عمیقی برکشید.

·        پس از معرفی سوبژکت محوری و مرکزی، یعنی شخص شخیص حریف، سوبژکت های مهم دیگر یکی پس از دیگری معرفی می شوند که خادم نهائی سوبژکت محوری و مرکزی اند.
·        اما همان سوبژکت ها نیز آلات دست مفیدی بیش نیستند.
·        آلات دستی برای مهم نمائی حریف:

3
عبدالله قوامی، دوست قدیمی دوران مبارزه و زندان

·        خود عبدالله را نه کسی می شناسد و نه شناخت او به مصاحبه حریف با رهبر حزب توده ربطی دارد.
·        فونکسیون عبدالله نشان دادن مستور و غیرمستقیم این واقعه مهم است که حریف 7 سال و نیم علاوه بر زندان کشیدن، مبارزه هم کرده است.
·        خدا فقط می داند که «مبارزه» در قاموس خودپرستان از خودراضی چه معنائی دارد.

·        نویسنده ای حتما با دیدن «مبارزانی» از این قماش در زندان نوشته که «خرتر از سازمان اطلاعات و امنیت شاه، سازمانی وجود نداشته است.
·        چون این افراد تهی مغز به هر دردی می خورند، مگر به درد بازداشت و زندان.»   

·        نمی توان به نویسنده حق نداد.
·        چون جهان بینی همین حریف و ایده ئولوژی او کمترین تفاوتی با جهان بینی و ایده ئولوژی دربار و امپریالیسم نداشته و ندارد.
·        درست به همین دلیل است که بی بی سی منبر تمام ارضی اش را در اختیارش می گذارد.

4
عبدالله قوامی، دوست قدیمی دوران مبارزه و زندان، مرا با سیروس علی نژاد، 
معاون سردبیر مجله تهران مصور آشنا کرد و رابطه من و سیروس  
به همکاری و دوستی عمیقی برکشید.

·        اکنون پای سوبژکت دیگری به نام سیروس علی نژاد به میان کشیده می شود.
·        چرا برای اینکه بخت یارش بوده و به مقام همکاری و دوستی با حریف ارتقا یافته است.
·        چپ هم به چپ عیران می گویند، که از وجب به وجب وجودش اگوئیسم و اوپورتونیسم می تراود.
·        برای سوء استفاده از هر کس و ناکس چرندی سرهم بندی می کنند و همراه با هندوانه پوک بزرگی زیر بغلش می چپانند:
·        پیشکش به فلانی که یاد آور لئون تروتسکی است.

·        اگر تیر اوپورتونیستی چپ عیرانی به هدف ننشست و طرف دم به تله نداد، بلافاصله از مقام متعالی لئون به اسفل السافلین پرتاب می شود و به عنوان مزدور و سرسپرده و فلان فلان شده تخریب می شود.

5
تهران مصور به دوران شاه مجله ای محافظه کار اما انتقادی بود
و همراه با چند مجله دیگر از جمله نگین و فردوسی توقیف شده بود.

·        حالا بیا و «من» ـ زور حریف را از این جمله دریاب.
·        تهران مصور مجله ای محافظه کار بوده است.

·        محافظه کار به چه معنی است؟

الف
تهران مصور به دوران شاه مجله ای محافظه کار بود.

·        کنسرواتیسم یا محافظه کاری تجرید منطقی گرایشاتی سیاسی است که  آماج اصلی شان حفظ وضع موجود و یا بمراتب بدتر برگرداندن جامعه به ایام ماضی است.
·        بنابرین، تهران مصور مجله ای بوده که یا طرفدار طبقه حاکمه در زمان شاه بوده و یا در صدد برگرداندن جامعه به مثلا دوره فئودالی ماقبل انقلاب سفید بورژوائی ـ فرمایشی بوده است.

ب
تهران مصور به دوران شاه مجله ای محافظه کار اما انتقادی بود.

·        اکنون صراحتی وارد تعریف تهران مصور محافظه کار می گردد، صراحتی که اصلا صراحت نیست.
·        چون انتقادی بودن کسی و یا انجمنی بیانگر چیز روشنی نیست.

·        چون سیستم اجتماعی معینی را و یا هر چیز و هر کس را هم می توان از موضعی ارتجاعی مورد انتقاد قرار داد و هم از موضع انقلابی.

 مثال

·        به عنوان مثال ارتجاع فئودالی ـ روحانی ـ فوندامنتالیستی هم شاه و امپریالیسم امریکا را از موضع ارتجاعی مورد انتقاد قرار می داد.
·        یعنی از در عقب ضد سرمایه داری در مقیاس ملی و ضد امپریالیستی در مقیاس جهانی بوده است.

·        ساده لوحی رهبری حزب توده هم همین جا بوده است.

·        کلام قصار معروف مبنی بر اینکه «دشمن دشمن من، دوست من است!»، جفنگی بیش نیست.

·        ارتجاع فئودالی ـ روحانی ـ فوندامنتالیستی نه دوست توده و حزب توده، بلکه دشمن تر از دشمن واقعا مسلط توده و حزب توده بوده است.
·        هزاران بار مرتجع تر و عقب مانده تر و نکبت بارتر از طبقه حاکمه موجود در زمان شاه بوده است.

ت
تهران مصور به دوران شاه مجله ای محافظه کار اما انتقادی بود

·        ام از آنجا که حریف تهران مصور را مجله ای محافظه کار معرفی کرده، بنابرین انتقاد آن از طبقه حاکمه در زمان شاه، نه انتقادی علمی و انقلابی، بلکه انتقادی خرافی و ارتجاعی می تواند باشد.
·        البته حریف معنی واژه هائی را که به کار می برد، نمی داند.
·        یکی از معایب شرم انگیز عیرانیان هم همین است که حرف دهن خود را حتی خودشان نمی فهمند،  چه رسد به حواریون شان.

6
تهران مصور به دوران شاه همراه با چند مجله دیگر از جمله نگین و فردوسی توقیف شده بود.

·        توقیف مجله ای کنسرواتیو در زمان شاه به چه معنی است و حریف به چه نیت از آن پیراهن عثمان می سازد و به علم خویش می آویزد؟   

الف
·        نیت حریف از این نکته، تطهیر خویشتن خویش به آب زمزم است.
·        چون هر خواننده خرفت و خر از خود خواهد پرسید:
·        «این دیگر چه چپ نوئی است که با مجله ای محافظه کار نه تنها همکاری کرده، بلکه بدان فخر هم می فروشد و مهره های گرداننده آن را همکار و دوست جانجانی خود قلمداد می کند؟»

ب
·        توقیف مجلات و مطبوعات محافظه کار به اصطلاح «انتقادی» یکی از روش های ایده ئولوژیکی مستور طبقه حاکمه به نیت عوامفریبی رادیکال بوده و است.

·        در متروپول ها حتی صدر اعظم ها را طبقه حاکمه رسوا می کند تا حاکمیت خود را و حاکمیت همان صدر اعظم ها را حفظ، تقویت و تحکیم کند.

·        ماهیت مجلات و افراد را باید با تحلیل دیالک تیکی ـ ماتریالیستی آنها تعیین کرد و نه با توسل به توقیف و یا بازداشت و محاکمه و حتی محکومیت و اعدام آنها.

·        طبقه حاکمه مار هفت خط و خالی است و برای حفظ حاکمیت خویش از روی جسد بشریت حتی می گذرد.

7
فضای آزاد آستانه انقلاب (عنگلاب)  امکان انتشار مجله را داد
و هفته نامه تهران مصور این بار به سردبیری مسعود بهنود
 به سرعت به مجله ای پرتیراژ بدل شد.

·        عوامفریبی حریف از طرز همین فرمولبندی آشکار می گردد:
·       حریف برای شیره مالیدن بر سر خواننده و شنونده جفنگ خود، از معیاری کمی سوء استفاده می کند:
·        از تیراژ بالای تهران مصور.

·        انگار تیراژ هر مجله ای، معیار عینی برای ترقی خواهی و انقلابیگری آن مجله است.

ادامه دارد.

۱ نظر: