کیانوری و اسکندری در قاب دو مصاحبه
فرج سرکوهی
تحلیلی از یدالله سلطان پور
مصاحبه اول
نورالدین کیانوری
در آستانه پیروزی انقلاب، پس از ۷
سال و نیم، از زندان
آزاد شدم.
عبدالله قوامی، دوست قدیمی دوران
مبارزه و زندان، مرا با سیروس
علی نژاد، معاون سردبیر مجله تهران مصور
آشنا کرد و رابطه من و سیروس به همکاری و دوستی عمیقی برکشید.
تهران مصور به دوران شاه مجله ای
محافظه کار اما انتقادی بود و همراه با چند مجله دیگر
از جمله نگین و فردوسی توقیف
شده بود.
فضای آزاد آستانه انقلاب امکان
انتشار مجله را داد و
هفته نامه تهران مصور این بار
به سردبیری مسعود بهنود به سرعت به مجله ای پرتیراژ بدل شد.
·
حریفی بر آن بود
که نه تنها اثر مادی و فکری و هنری هر کس آئینه جهان بینی او ست، بلکه چه بسا حتی
هر مفهومی که او بر زبان می راند.
·
حریف می خواهد
راجع به مصاحبه با کیانوری بنویسد ولی از قضای روزگار از خویشتن خویش شروع می کند.
·
شاید مشخصه اصلی
گرایش خیلی خیلی مدرن و مد روز موسوم به «چپ نو» هم همین باشد:
·
طرز «تفکر» سوبژکتیویستی
با قرار دادن خویشتن خویش به مثابه سوبژکت اصلی و مرکزی در کانون کاینات و چرخاندن
جهان و مافیها حول همین مدار و محور لایزال.
1
در آستانه پیروزی انقلاب (عنگلاب)،
پس از ۷ سال و نیم، از زندان
آزاد شدم.
·
خواننده باید قبل
از هر چیز بداند که چه سوبژکتی بالای منبر بی بی سی نشسته است و برایش قصد موعظه
دارد.
·
سوبژکت 7 سال و
نیم زندان کشیده است.
·
این درست همان سوبژکتیویته
نور الدین کیانوری است.
·
او هم در نامه به
سید علی، بسان حریف مرتب به زندان و محاکمه و غیره خود در زمان شاه مزدور گریز می
زند.
·
یکی از نشانه های
بارز طرز «تفکر» سوبژکتیویستی برجسته کردن سوبژکت ها ست.
·
ولی افراد
خودپرست و از خود راضی خویشتن خویش را در انبوهه سوبژکت ها به عنوان سوبژکت محوری و
مرکزی برجسته می کنند.
·
به همین دلیل
خودمحوریسم و اگوئیسم از گشتاور (ممان) های مهم سوبژکتیویسم
اند.
2
عبدالله قوامی، دوست قدیمی دوران
مبارزه و زندان، مرا با سیروس
علی نژاد،
معاون سردبیر مجله تهران مصور آشنا کرد
و رابطه من و سیروس به همکاری و دوستی عمیقی برکشید.
·
پس از معرفی سوبژکت
محوری و مرکزی، یعنی شخص شخیص حریف، سوبژکت های مهم دیگر یکی پس از دیگری معرفی می
شوند که خادم نهائی سوبژکت محوری و مرکزی اند.
·
اما همان سوبژکت ها
نیز آلات دست مفیدی بیش نیستند.
·
آلات دستی برای
مهم نمائی حریف:
3
عبدالله قوامی، دوست قدیمی دوران
مبارزه و زندان
·
خود عبدالله را
نه کسی می شناسد و نه شناخت او به مصاحبه حریف با رهبر حزب توده ربطی دارد.
·
فونکسیون عبدالله
نشان دادن مستور و غیرمستقیم این واقعه مهم است که حریف 7 سال و نیم علاوه بر
زندان کشیدن، مبارزه هم کرده است.
·
خدا فقط می داند
که «مبارزه» در قاموس خودپرستان از خودراضی چه معنائی دارد.
·
نویسنده ای حتما
با دیدن «مبارزانی» از این قماش در زندان نوشته که «خرتر از سازمان اطلاعات و
امنیت شاه، سازمانی وجود نداشته است.
·
چون این افراد
تهی مغز به هر دردی می خورند، مگر به درد بازداشت و زندان.»
·
نمی توان به نویسنده
حق نداد.
·
چون جهان بینی همین
حریف و ایده ئولوژی او کمترین تفاوتی با جهان بینی و ایده ئولوژی دربار و امپریالیسم
نداشته و ندارد.
·
درست به همین دلیل
است که بی بی سی منبر تمام ارضی اش را در اختیارش می گذارد.
4
عبدالله قوامی، دوست قدیمی دوران
مبارزه و زندان، مرا با سیروس
علی نژاد،
معاون سردبیر مجله تهران مصور آشنا کرد و رابطه من و سیروس
به همکاری و دوستی عمیقی برکشید.
·
اکنون پای سوبژکت
دیگری به نام سیروس علی نژاد به میان کشیده می شود.
·
چرا برای اینکه
بخت یارش بوده و به مقام همکاری و دوستی با حریف ارتقا یافته است.
·
چپ هم به چپ عیران
می گویند، که از وجب به وجب وجودش اگوئیسم و اوپورتونیسم می تراود.
·
برای سوء استفاده
از هر کس و ناکس چرندی سرهم بندی می کنند و همراه با هندوانه پوک بزرگی زیر بغلش
می چپانند:
·
پیشکش به فلانی
که یاد آور لئون تروتسکی است.
·
اگر تیر
اوپورتونیستی چپ عیرانی به هدف ننشست و طرف دم به تله نداد، بلافاصله از مقام
متعالی لئون به اسفل السافلین پرتاب می شود و به عنوان مزدور و سرسپرده و فلان
فلان شده تخریب می شود.
5
تهران مصور به دوران شاه مجله ای
محافظه کار اما انتقادی بود
و همراه با چند مجله دیگر از جمله نگین
و فردوسی توقیف شده بود.
·
حالا بیا و «من»
ـ زور حریف را از این جمله دریاب.
·
تهران مصور مجله
ای محافظه کار بوده است.
·
محافظه کار به چه
معنی است؟
الف
تهران مصور به دوران شاه مجله ای
محافظه کار بود.
·
کنسرواتیسم یا
محافظه کاری تجرید منطقی گرایشاتی سیاسی است که آماج اصلی شان حفظ وضع موجود و یا بمراتب بدتر
برگرداندن جامعه به ایام ماضی است.
·
بنابرین، تهران
مصور مجله ای بوده که یا طرفدار طبقه حاکمه در زمان شاه بوده و یا در صدد
برگرداندن جامعه به مثلا دوره فئودالی ماقبل انقلاب سفید بورژوائی ـ فرمایشی بوده
است.
ب
تهران مصور به دوران شاه مجله ای
محافظه کار اما انتقادی بود.
·
اکنون صراحتی
وارد تعریف تهران مصور محافظه کار می گردد، صراحتی که اصلا صراحت نیست.
·
چون انتقادی بودن
کسی و یا انجمنی بیانگر چیز روشنی نیست.
·
چون سیستم اجتماعی
معینی را و یا هر چیز و هر کس را هم می توان از موضعی ارتجاعی مورد انتقاد قرار
داد و هم از موضع انقلابی.
مثال
·
به عنوان مثال
ارتجاع فئودالی ـ روحانی ـ فوندامنتالیستی هم شاه و امپریالیسم امریکا را از موضع
ارتجاعی مورد انتقاد قرار می داد.
·
یعنی از در عقب
ضد سرمایه داری در مقیاس ملی و ضد امپریالیستی در مقیاس جهانی بوده است.
·
ساده لوحی رهبری
حزب توده هم همین جا بوده است.
·
کلام قصار معروف
مبنی بر اینکه «دشمن دشمن من، دوست من است!»، جفنگی بیش نیست.
·
ارتجاع فئودالی ـ
روحانی ـ فوندامنتالیستی نه دوست توده و حزب توده، بلکه دشمن تر از دشمن واقعا
مسلط توده و حزب توده بوده است.
·
هزاران بار مرتجع
تر و عقب مانده تر و نکبت بارتر از طبقه حاکمه موجود در زمان شاه بوده است.
ت
تهران مصور به دوران شاه مجله ای
محافظه کار اما انتقادی بود
·
ام از آنجا که حریف
تهران مصور را مجله ای محافظه کار معرفی کرده، بنابرین انتقاد آن از طبقه حاکمه در
زمان شاه، نه انتقادی علمی و انقلابی، بلکه انتقادی خرافی و ارتجاعی می تواند
باشد.
·
البته حریف معنی واژه
هائی را که به کار می برد، نمی داند.
·
یکی از معایب شرم
انگیز عیرانیان هم همین است که حرف دهن خود را حتی خودشان نمی فهمند، چه رسد به حواریون شان.
6
تهران
مصور به دوران شاه همراه با چند مجله دیگر از جمله نگین و فردوسی توقیف شده بود.
·
توقیف مجله ای
کنسرواتیو در زمان شاه به چه معنی است و حریف به چه نیت از آن پیراهن عثمان می
سازد و به علم خویش می آویزد؟
الف
·
نیت حریف از این
نکته، تطهیر خویشتن خویش به آب زمزم است.
·
چون هر خواننده
خرفت و خر از خود خواهد پرسید:
·
«این دیگر چه چپ نوئی است که
با مجله ای محافظه کار نه تنها همکاری کرده، بلکه بدان فخر هم می فروشد و مهره های
گرداننده آن را همکار و دوست جانجانی خود قلمداد می کند؟»
ب
·
توقیف مجلات و
مطبوعات محافظه کار به اصطلاح «انتقادی» یکی از روش های ایده ئولوژیکی مستور طبقه
حاکمه به نیت عوامفریبی رادیکال بوده و است.
·
در متروپول ها
حتی صدر اعظم ها را طبقه حاکمه رسوا می کند تا حاکمیت خود را و حاکمیت همان صدر
اعظم ها را حفظ، تقویت و تحکیم کند.
·
ماهیت مجلات و
افراد را باید با تحلیل دیالک تیکی ـ ماتریالیستی آنها تعیین کرد و نه با توسل به
توقیف و یا بازداشت و محاکمه و حتی محکومیت و اعدام آنها.
·
طبقه حاکمه مار
هفت خط و خالی است و برای حفظ حاکمیت خویش از روی جسد بشریت حتی می گذرد.
7
فضای آزاد آستانه انقلاب (عنگلاب) امکان انتشار مجله را داد
و هفته نامه تهران مصور این بار به
سردبیری مسعود بهنود
به سرعت به مجله ای پرتیراژ بدل شد.
·
عوامفریبی حریف
از طرز همین فرمولبندی آشکار می گردد:
· حریف برای شیره
مالیدن بر سر خواننده و شنونده جفنگ خود، از معیاری کمی سوء استفاده می کند:
·
از تیراژ بالای
تهران مصور.
·
انگار تیراژ هر
مجله ای، معیار عینی برای ترقی خواهی و انقلابیگری آن مجله است.
ادامه دارد.
ویرایش:
پاسخحذفاما از آنجا که