۱۳۹۲ تیر ۱۴, جمعه

یاد دوست

 محمدعلی شهبازی 
(١٣٢٧ـ ۱۳۶۷)
دبیر ادبیات فارسی
(از قربانیان شهریور ـ مهر 1367 در زندان اوین)

سیاوش کسرائی
(1305 ـ 1374) (اصفهان ـ وین)

• یادش به خیر، دلبر روشن ضمیر ما
• دلدار ما، دلاور ما، دلپذیر ما

• یاری که در کشاکش گرداب های غم
• او بود و دست بسته ی او دستگیر ما

• یادش دوید در دلم و چون نسیم خیس
• بگذشت و تازه کرد، سراسر کویر ما

 


 
• ما را هوای او ست در این برگریز مهر
پر می کشد ز سینه، دل دیرگیر ما

صیاد ما که بخت و کمندش بلند باد
پرسیده هیچ گاه که کو آن اسیر ما؟

• صبح است و روی دوست، چراغی از آفتاب
• او را چه غم ز شمع دل پیشمیر ما

• بس نقش ها زدند، ولی روز آزمون
• یک از هزارشان نشد، آن بی نظیر ما

• تیر دعا رها ست، در این آسمان کجا ست
• مرغ دلی که سینه سپارد به تیر ما؟

روزی به سر نیامده، شامی به پای خاست
بنگر که تا چه زود رسیده است، دیر ما

  

 
• فریاد ما ز دشنه دشمن نبود، دوست
• خنجر برون کشید و بر آمد نفیر ما

• آنان که لاف دایگی و مادری زدند
• خوردند خون ما و بریدند شیر ما

• آن جا که باغبان کمر سرو می زند
• و ز باغ می برد همه عطر و عبیر ما،

• ای شط رهرونده، تو آیینه ای بگیر
• بر روی و موی بیدبن سر به زیر ما

• می گفت پیر ما که صبوری به روز سخت
• حالی بیاورید صبوری به پیر ما

• چون عقل را به گوشه ی میخانه باختیم
عشق تو ماند ـ در همه حالی ـ دبیر ما
 
پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر