۱۳۹۲ تیر ۲۳, یکشنبه

چاله ها و چالش ها (290)

علیرضا بزرگ قلاتی (عرفان)
به نظرگاهِ بیست و چندساله ی محمدرضا لُطفی
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com

·       تو را لُطفی، دگر لُطفی نبینیم
·       ز سازَت خوشه ی حُسنی نچینیم
        
·       تو در باغِ هنر، حَنظَل چه کاری؟
·       چه حاصل آیَدَت زین نابکاری؟
·        
·       کشیدی عقل را در پرده ی گوش
·       از آن ساز وُ نوا در چشمه ی نوش
   
·       تو را گفتند:
·       «درویشِ زمانه»
·       که زُلفِ ساز را می ‌کرد شانه
   
·       نه درویشی که در راهِ کَرامات
·       گُزینَد بر هُنر صوفی وُ طامات
     
·       هُنروَر را زِ تو آزَرم باشد
·       ز بیشَرمیِ تو در شَرم باشد
     
·       تو در عِرضِ هُنر باید بکوشی
·       نه بر این سُفلگان آن را فُروشی
       
·       کجا اهلِ نظر یک نُکته رانَد؟
·       در آنجایی که عرفان «عشق دانَد».

پایان

مسعود بهبودی

·       تسلط شاعر به صنعت شعر رد خور ندارد.

·       ما متأسفانه نه شاعر را می شناسیم و نه لطفی را که مورد بی لطفی شاعر قرار گرفته است.

·       بنا بر فحوای شعر، لطفی ظاهرا هنرمند معروفی است، ولی موضعگیری دیگری دارد و این به مذاق شاعر با استعداد و سخندان، ولی انحصار طلب و فرمانده خوش نمی آید.

1

·       بنظر ما تعیین کننده در وهله اول نه صاحب نظر، بلکه نظر مطروحه است، حتی بی اعتنا به صاحب نظر.
·       چون صاحب نظر می تواند به هر دلیلی هم که باشد، نظرش را مورد تجدیدنظر قرار دهد.
·       نظر اما می ماند و تأثیر مخرب و یا مفید خود را در ضمیر جامعه می گذارد.

2

·       اولین اصل فلسفه روشنگری، خودمختاری (استقلال نظر و عمل) انسان ها ست.
·       بهتر است که کسی برای همنوع خود تعیین تکلیف نکند.

3

·       بهتر است که هر کس اگر ایرادی به افکار و طرز تفکر همنوع خود دارد، استدلال کند و نادرستی نظر و عملا نادرستی عمل او را اثبات کند.
·       شرط تمدن همین است و نه لعن و نفرین و تکفیر و تهدید و تبعید.

4

·       عدم رعایت این اصل روشنگری برای ما خیلی گران تمام شده است.

5

·       کار شاعر اتفاقا همان کسب و کاری است که طبقه حاکمه پیشه کرده است، همان طبقه حاکمه ای که از سوی شاعر «نقد» می شود، احتمالا به همان سان که لطفی تکفیر می شود.

6

·       از شاعر چه پنهان که در جامعه طبقاتی معیارهای ارزشی نیز طبقاتی اند:
·       آنچه به زعم طبقه ای مذموم محسوب می شود، می تواند بزعم طبقه ای دیگر کاری صحیح و مثبت ارزیابی شود.
·       برای روشنگری در هر صورت بدیلی وجود ندارد.

7

·       اگر شاعر مخالف طبقه حاکمه «ملی» است، بهتر است که آلترناتیو طبقاتی خود را پیشاپیش برای لطفی تعیین کند تا شاید لطفی تغییر سنگر دهد.

8

·       تجربه اما نشان داده که از موضع ارتجاعی تر نیز می توان بر ضد سیستم و طبقه حاکمه ای برخاست، به همان سان که بارها جوامعی از چاله در آمده اند و با کله در چاه شده اند.
·       با پوزش

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر