پروفسور دکتر
هاینتس پپرله
برگردان شین میم
شین
· در نقطه عطف قرن بویژه دو انگیزه بنیان شورش
مدرنیستی نیرومند رشد یابنده ای را تشکیل می داند:
الف
1
· مدرنیست ها مخالف تظاهر تزویر در زندگی مذهبی بودند.
2
· مدرنیست ها مخالف پر و بال دادن روشنفکرانه ـ جزمگرایانه
(دگماتیکی) و تشکیلاتی به زندگی مذهبی بودند.
3
· مدرنیست ها مخالف تشویق نوکرصفتی خرافی بودند.
4
· مدرنیست ها مخالف میدان دادن به تقدیس بقایای
مقدس (اسکلت، لباس، خاکستر و غیره) بودند.
5
· مدرنیست ها مخالف میدان دادن به تقدیس بقایای
اعجازگر (دامن مقدس از شهر تریر) و سوء استفاده سیاسی از مذهب بودند.
6
· بنظر آنان این کردوکارها موجب کاهش خلوص نیت و ایمان
درونی راستین می شود که بدون آن مذهب رو به تباهی می رود.
7
· ولذا مدرنیست ها به این نتیجه می رسیدند که باید
مذهب را به امری کاملا خصوصی مبدل ساخت.
ب
1
· مدرنیست ا تضاد آشکار جزمیات (دگم های) کلیسای
شان را با نتایج علوم در حال پیشرفت می دیدند.
2
· آنها به این امر آگاه بودند که کشفیات قرن نوزدهم
و قبل از همه تئوری توسعه و موفقیت های طرز تفکر تاریخی موجب افزایش هرچه بیشتر
دشواری ها شده اند و فلسفه اسکولاستیکی دیگر نمی تواند وسیله مناسبی برای غلبه بر
این دشواری ها باشد.
3
· مدرنیست ها برآن بودند که وفادار ماندن به
اسکولاستیک اعتبار کاتولیسیسم را در جهان علم کاهش خواهد داد و علما و فلاسفه
کاتولیک را به انزوا خواهد راند.
4
· آنها در وهله اول تأکید بر آن داشتند که رابطه
عقیده و علم، مذهب و فلسفه را باید به نحو اصولا جدیدی مطرح ساخت.
5
جورج تیرل (1861
ـ 1919)
تئولوگ (فقیه) و
کشیش رومی ت کاتولیکی از ایرلند
از نمایندگان
برجسته مدرنیسم
· جورج تیرل در سال 1909 میلادی نوشت:
الف
·
«هر مدرنیستی
مطمئن است که مسیحیت کاتولیکی نمی تواند مدت درازی در خط سابق پیش راند و گرنه
دیواری از سنگ در مقابل خود خواهد یافت که در صورت رضایت به حرکت آرام فعلی باید
از آن بگذرد.
ب
· هر مدرنیستی معتقد است که زمان کنترل و ارزیابی مقوله
ها و ایده های واقعی مذهب، وحی، مؤسسات کلیسا، ساکرامنتالیسم، تئولوژی، اوتوریته و
غیره فرارسیده است.
ت
· هر مدرنیستی معتقد است که توضیح کنونی این ایده
ها فقط ارزش گذرا دارد و از ارزش حقیقی ناچیزی برخوردار است.
پ
·
هر مدرنیستی
معتقد است که ایده مسیحیت کاتولیکی حاوی نیروی لازم برای کنترل و ارزیابی مداوم
مقوله ها و تحقق بخشیدن منطبق با رشد به آنها ست و این بازسازی و یا انقلاب در
روند حیاتی نظم مند گامی به جلو محسوب می شود، گامی از خودآگاهی تاریک و غریزی به
خودآگاهی کاملتر و روشنتر.»
· (تیرل، « مسیخیت بر سر دوراهی»، ص 45، 1959)
ادامه دارد
ویرایش:
پاسخحذفدر نقطه عطف قرن ، بویژه دو انگیزه زیر بنیان شورش مدرنیستی نیرومند رشد یابنده ای را تشکیل می دادند: