مواضع دبیرکل
حزب کمونیست مصر
سرچشمه:
اخبار
روز
http://www.akhbar-rooz.com
روزبه
پاسخ به یک ابهام
1
·
کودتا در
ادبیات سیاسی به مداخله غیرقانونی نیروهای مسلح یک کشور یا گروهی از افسران آن
علیه نهادها و مقامات قانونی کشور و برکناری و عزل آنان و در اختیار گرفتن موقت یا
دائمی قدرت توسط کودتاگران نامیده میشود.
·
·
اگر به
تعریف کلاسیک از کودتا توجه داشته باشیم تحول اخیر مصر از ویژگیهای یک کودتا
برخوردار است.
2
·
محمد
مرسی تنها یک سال قبل و در اولین انتخابات آزاد و رقابتی تاریخ مصر با رای حدود ۵۲ درصد
رأی دهندگان به ریاست جمهوری انتخاب شد و قدرت را به صورت قانونی و انتخاباتی از
ارتش به عنوان متولی اداره کشور در دوران انتقالی پس از سقوط مبارک دیکتاتور مصر
تحویل گرفت.
·
·
در این
انتخابات نه تنها حامیان انقلاب بلکه نمادها و شخصیت های برجسته دوران مبارک نیز
امکان رقابت داشتند به نحوی که احمد شفیق ژنرال بازنشسته ارتش و نخست وزیر دوران
مبارک به عنوان نماد نیروهای حافظ وضع سابق همراه با مرسی به عنوان نماد نیروهای
تحول خواه به دور دوم انتخابات راه یافت.
3
·
ارتش مصر
سابقه ای دیرینه در ساختار قدرت و سیاست این کشور داشته و از کودتای افسران آزاد
در سال ۱۹۵۲ (به رهبری جمال عبدالناصر) تا امروز همواره کانون اصلی قدرت در کشور
بوده است.
·
جمال
عبدالناصر، محمد انور السادات و محمد حسنی مبارک رؤسای جمهوری کشور از آن هنگام
تا پیروزی مرسی در یک سال قبل همگی از ارتش برآمده و به اداره بسته کشور اقدام
کرده اند.
·
در این
شش دهه همه جریان های اجتماعی و سیاسی جامعه مصر توسط ارتش و رؤسای جمهوری
برآمده از این نهاد سرکوب شده و امکان نقش آفرینی در صحنه سیاست رسمی کشور از آن
ها سلب شده است.
·
ارتش مصر
البته به دلیل نقش آفرینی در دوران جنگ های عربی و اسراییلی و در مبارزات ضد استعماری
جمال عبدالناصر رهبر و نماد جریان ناسیونالیستی و قومی عربی از اعتباری مثبت در
نزد توده ها و نخبگان مصر و جهان عرب برخوردار بوده است.
·
اگرچه با
فاصله گرفتن تدریجی مصر از سیاست های دوران عبدالناصر و پس از صلح با اسراییل در
دوران سادات و عادی سازی روابط با اسراییل در دوران طولانی دیکتاتوری مبارک، هم
از این خوشنامی ارتش به دلایل سیاسی کاسته شد و هم ورود گسترده ارتش به عرصه
فعالیت های تجاری و قرار گرفتن آن در پشت پرده بخش مهم اقتصاد غیررسمی و مافیایی
مصر به بدنامی هرچه بیشتر ارتش دامن زد.
4
·
اگر وجود
نوعی بحران سیاسی و اجتماعی و یک جریان مردمی همراه با ارتش مبنای قضاوت درباره
کودتاها قرار گیرد، بسیاری از کودتاها حرکتی مردمی و قانونی تلقی خواهند شد.
·
نگاهی به
کودتاهای متعدد در ترکیه و پاکستان و کشورهای عربی در چند دهه گذشته شاهدی بر این
مدعا ست.
·
زیرا
بسیاری از کودتاها در پیآمد یک بحران داخلی یا خارجی و مستظهر به پشتیبانی بعضی از
نیروهای سیاسی و اجتماعی انجام یافته است.
·
به نظر
می رسد جدای از توجیه هایی از این دست و تحلیل های مبتنی بر حب و بغض، کودتا
توسط ارتش همواره کودتا خواهد بود و نه اقدامی مردمی یا دموکراتیک.
·
دیر یا
زود نیروهای اجتماعی کمک کننده به کودتای اخیر مصر نیز خواهند دانست که از ترس
مار به اژدها پناه برده اند.
·
زیرا اگر
ترس آنان از انحصارگرایی اخوان المسلمین بیشتر مبتنی بر یک تخمین یا پیش بینی
ایدئولوژیک و حداکثر مبتنی بر یک تجربه کوتاه یک ساله از حضور اخوان در جزیی
(تنها جزیی) از قدرت مصر است، ترس از ارتش به عنوان کانون محوری قدرت در چند دهه
اخیر مصر مبتنی بر واقعیت های مسلم تاریخی است.
·
در خاتمه
ذکر یک پیشنهاد شاید خالی از لطف نیاشد.
·
در میانه
بحث و جدل (نه به معنای دعوا) شاید مفید باشد که فرهنگ بحث و نزاکت در مواجه با
نظرات "غیر خودی" رعایت شود!
مسعود بهبودی
·
ظاهرا
روزبه عزیز پرونده حاضر و آماده ای از همه چیز
زیر بغل دارند و برق آسا رونویسی می کنند.
·
چالش فکری
یعنی پاسخ روشن به دعاوی حریف و نه کلی بافی انتزاعی.
1
·
فوندامنتالیسم
در همه فرم های شیعی و سنی اش همشیره فاشیسم
است.
·
چرا؟
·
برای اینکه هر دو جریایات از ریشه ارتجاعی، مهاجم، هار و خردستیز
اند.
·
به دلیل همین خردستیزی نه روی گفتارشان می شود حساب کرد و
نه روی رفتارشان.
2
·
خطای خطیری که حزب کمونیست شوروی تحت رهبری استالین در رابطه
با فاشیسم (ناسیونال ـ سوسیالیسم) مرتکب شد، ماهیتا فرقی با خطای خطیر حزب توده در
رابطه با فوندامنتالیسم شیعی ندارد.
3
·
از روزبه چه پنهان که هم هیتلر و هم خمینی با «رأی» کذائی
مردم روی کار آمده بودند.
·
ولی «رأی» گرفتن از مردم بی خبر و بی خانمان و بی پناه برای
صاحبان سرمایه کلان کاری ندارد.
·
دادن چلوکبابی به توده گرسنه با خورشت وعده و وعیدهای واهی
کاری ندارد.
4
·
در رابطه با فاشیسم و فوندامنتالیسم باید توجه داشت که خردی
در بین نیست.
·
کردوکار هر دو فرم ارتجاع، حساب و کتاب ندارد.
5
·
می توان براحتی آب خوردن با هر دو پیمان ائتلاف و یا حتی اتحاد بست و بدان دل خوش داشت.
·
ولی ناگهان متوجه می شوی که دیر شده و خانه بر سرت آوار شده
است.
·
نتیجه این جور خطاها 20 میلیون کشته و کشوری خاکستر شده و
سوسیالیسم از نفس افتاده آنجا و کشتار ددمنشانه هرچه توده ای به معنی واقعی کلمه
بود، اینجا ست.
6
·
ما گفتیم که نه از تناسب قوای طبقاتی در مصر اطلاعی داریم و
نه قصد ارائه راه حل.
·
انتقاد ما به شیوه تحلیل روزبه بود که نه به تحلیل بلکه به
تخطئه شباهت داشت.
7
اما در رابطه با کودتا
·
کودتا فرمی از تسخیر قدرت است که بوسیله قوای مسلح صورت می
گیرد.
·
کودتا فرم است، قالب است، ظرف است.
·
و به مثابه فرم، قالب و ظرف می تواند محتوا، درونمایه و
مظروف متفاوت داشته باشد.
·
در فرم تسخیر قدرت از طریق کودتا هم می تواند محتوائی از
اراده خلق گنجانده شود و هم ضد آن.
·
کودتای ناصر و قذافی و اسد و افسران کمونیست سودان و غیره
بیانگر اراده خلق بوده اند، مترقی و مثبت و رهگشا و انقلابی بوده اند و کودتای
پینوچه و محمد رضا شاه و غیره ارتجاعی و ضد منافع توده.
8
·
دیالک تیک ماتریالیستی را بهتر است بیاموزیم و در حلاجی
مسائل به خدمت گیریم و گرنه خطر آن می رود که به سطح طوطی ئی تنزل یابیم که هنرش
تکرار یاوه ها ست.
·
ممنون
پایان
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر