(گلستان سعدی. دیباچه)
کتاب گلستانی
بشاید تصنیف کردن که باد خزان را بر ورق او دست تطاول نباشد و گردش زمان، عیش ربیع
او را به طیش خریف مبدل نکند.
·
معنی تحت اللفظی:
·
کتابی ـ بسان گلستانی ـ باید تألیف
شود، کتابی که اوراق آن از گزند باد خزان در امان باشند و نشاط و شادی بهاری آن از
گردش زمان به خفت و خواری پاییری مبدل نشود.
·
این «پیشتصور» سعدی از دومین اثر او
موسوم به «گلستان» است.
·
سعدی البته به احتمال قوی پس از اتمام
گلستان این مقدمه را بر آن می افزاید.
·
معروف است که شاعران دروغگویان بی
نظیری اند و این صفت در مورد شیخ شیراز نیز مصداق دارد:
1
·
کسی که خود را در همین مقدمه، خاک
پستی تلقی می کرد که فقط ببرکت همنشینی با گل های خوشبوی دربار، رنگ و بو گرفته و
دار و ندار فکری و فرهنگی خود را مدیون نظر مثبت قلدر شیراز می دانست، بی کمترین اعتنا
به ادعای پیشین خویش، از تألیف گلستانی فنا ناپذیر دم می زند.
2
·
وقتی از فروتنی کشکی فروشی فئودالی
سخن می رود، منظور همین است.
·
طنز قضیه اما این است که هم در
فروتنی کشکی فروشی قبلی و هم در خودخشنودی خارق العاده فعلی، حقیقتی افشاگر می تپد:
3
·
نه فروتنی کشکی فروشی قبلی مطلقا
درست بوده، یعنی نه سعدی بی هنری بی فضل و کمال بوده و نه خودخشنودی فعلی ادعای
قابل اثباتی است.
·
در جهان همیشه جنبان، گلستان مصون
از باد خزان و گردش زمان یافت نمی شود.
·
در جامعه و جهان همه چیز از خرد و
کلان، خصلت تاریخی دارد، یعنی پدید می آید، رشد می کند و زوال می یابد تا چیز نوتر
و بهتری جای آن را بگیرد.
·
گلستان های همیشه همان و همه جا
همان فقط در توهمات خودبینان خودستا وجود دارند.
·
یعنی فقط در عالم اوتوپی و خیال
وجود دارند و نه در عالم علم و رئال.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر