واقعیت عینی (طبیعت و جامعه) نه هدیه ای برای ما، بلکه تکلیفی است!ایمانوئل کانت
برگردان یدالله سلطان پور
1
• زیباترین چیزی که می توان تجربه کرد، چیزی است که اسرارآمیز باشد!
• این احساس اساسی در گهواره علم و هنر قرار دارد!
• هرکس از آن بی خبر باشد و قادر به حیرت نباشد، می توان گفت که دیری است که مرده است و چراغ چشمانش خاموش گشته اند!
• اما کسی که جسورانه گام در این عرصه نهد، از احترامی ژرف نسبت به خرد تبلور یافته در موجودات سرشار خواهد گشت!
• چنین کسی در مسیر ادراک به رهائی چشمگیر از قید و بند آرزوها و امیدهای شخصی دست خواهد یافت و هوا و هوس خود را تابع عظمت خرد تبلور یافته دست نایافتنی در اعماق انسان ها خواهد ساخت!
• چنین موضعگیری ئی اما به معنی متعالی کلمه، ظاهرا موضعگیری ئی مذهبی است!
2
• بنظر من تلاش در راه کسب دانش، یکی از آماج های مستقلی است که بدون آن برای انسان اندیشنده تأیید آگاهانه هستی امکان ناپذیر است!
3
• این در ماهیت تلاش در جهت کسب دانش است که هم برآمدن حتی المقدور از عهده تنوع معارف و دانش ها و هم سادگی و خلاصگی فرضیه های بنیادین میسر می شود!
• دمساز گشتن سرانجامین این آماج ها با توجه به شرایط بدوی پژوهش ما به برکت باور صورت می گیرد.
• بدون چنین باوری بنظر من یقین به ارزش های مستقل دانش، نیرومند و تزلزل ناپذیر نخواهد بود!
4
• ارزشمندترین نکته در آموزه های کانت در جمله زیر است که به معما می ماند:
• واقعیت عینی (طبیعت و جامعه) نه هدیه ای برای ما، بلکه تکلیفی است!
• (تکلیف از جنس تکالیف مدرسه! مترجم)
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر