• ببرکت کار ارزشمند مارکس و انگلس جنبش کارگری با کمونیسم علمی جوش می خورد.
1
• مارکس و انگلس، «اتحادیه کمونیست ها» را بنیانگذاری می کنند و به توصیه «اتحادیه کمونیست ها» به تألیف اثر ماندگار خود تحت عنوان «مانیفست حزب کمونیستی» می پرازند.
• در مانیفست حزب کمونیستی، قوانین اساسی و آماج های کمونیسم بطور علمی اثبات می شوند:
• مارکس و انگلس، در این اثر خود اثبات می کنند که پرولتاریا تنها بکمک یک حزب انقلابی ـ کمونیستی، که جهان بینی علمی را راهنمای عمل خود قرار می دهد، می تواند به انجام رسالت تاریخی ـ جهانی خویش نایل آید و قانونمندی عینی گذار از سرمایه داری به سوسیالیسم را جامه عمل بپوشاند.
2
• بنیانگذاری حزب کمونیستی از سوی مارکس و انگلس نتیجه نهائی ضرور فلسفه و جهان بینی ماتریالیستی ـ دیالک تیکی و تاریخی کیفیتا نوینی بوده که خود تدوین کرده بودند.
• تنها بوسیله این حزب، که اعضایش «از لحاظ تئوریکی قبل از بقیه توده پرولتاریا به شرایط، جریان و نتایج عام جنبش پرولتری وقوف دارند»، می توان جهان بینی علمی را به میان طبقه کارگر برد و با آن به وحدت رساند، جهان بینی ئی که به اثبات همه جانبه رسالت تاریخی ـ جهانی طبقه کارگر می پردازد.
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 4، ص 474)
• تنها بوسیله این حزب، که «منافعی مجزا از منافع کل پرولتاریا» ندارد، می توان فلسفه مارکسیستی را به «مغز اندیشنده» ی گذار بلحاظ تاریخی ناگزیر بشریت از سرمایه داری به سوسیالیسم بدل ساخت و پرولتاریا را به «قلب» این گذار!
• (کلیات مارکس و انگلس، جلد 4، ص 474)
3
• تغییر جهان که به عنوان وظیفه فلسفه نوین، از سوی مارکس و انگلس در یازدهمین تز اثر درخشان شان تحت عنوان «تزهای فویرباخ» فرمولبندی شده، تنها در آموزش مارکسی حزب، به اثبات سیاسی مشخص خود دست می یابد.
• زیرا همانطور که مارکس نشان می دهد، تنها از طریق حزب مارکسیستی می توان سوسیالیسم علمی را به میان پرولتاریا برد، با پرولتاریا به وحدت رساند و او را به شناخت و تحقق رسالت تاریخی خویش قادر ساخت.
• از این رو، شناخت علمی رسالت تاریخی پرولتاریا در آموزش حزب است که به پایه ریزی تئوریکی و علمی کامل خود دست می یابد.
• تنها در هیئت حزب کمونیستی است که فلسفه مارکسیستی فرم و قالب سیاسی و سازمانی ضرور خود را بدست می آورد و تنها در این حزب است، که فلسفه مارکسیستی می تواند هم به ابزار شناخت علمی جهان و هم به ابزار تغییر انقلابی جهان مبدل شود
• به این دلیل است که سرتاسر زندگی مارکس و انگلس، قبل از همه، وقف تدوین تئوری و ایجاد و تحکیم حزب کارگری انقلابی می شود.
4
• مارکس و انگلس بطور پیگیر و خستگی ناپذیر بر ضد انحرافات اپورتونیستی مبارزه می کنند و بر اساس مارکسیسم و انترناسیونالیسم پرولتری به بنیانگذاری حزب سوسیال ـ دمکرات آلمان، به عنوان حزب کارگری نمونه وار اقدام می نمایند.
5
• در اواخر قرن نوزدهم میلادی، سرمایه داری وارد آخرین مرحله خود، یعنی امپریالیسم می شود.
• با ورود سرمایه داری به مرحله امپریالیسم، تضادهای آن حدت می یابند.
• برای طبقه کارگر شرایط لازم برای امحای سرمایه داری و استقرار دیکتاتوری پرولتاریا فراهم می آید.
6
• بدلیل پیدایش شرایط نوین، انجام دو وظیفه اساسی ضرورت مبرم کسب می کند:
الف
• توسعه و تکامل خلاقانه تئوری طبقه کارگر، بویژه آموزش انقلاب سوسیالیستی
ب
• تأسیس حزبی که قادر به رهبری پرولتاریا در اتحاد با دیگر زحمتکشان باشد.
هر دو وظیفه یاد شده را لنین به عهده می گیرد و به انجام می رساند.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر