از افراط بیژن تا تفریط میهن!
یدالله سلطان پور
سرچشمه:
مجله هفته
www.hafteh.de
میهن جزنی
جنبشی که پیش روی داریم «جنبش سبز» نامیده میشود و این جنبش در برگیرنده اکثریت عظیمی از مردم معترض ایران و در حقیقت رنگین کمانی از همه عقاید و سلیقه ها و ایدئولوژی ها و آمال و آرزوها ست.
یدالله سلطان پور
سرچشمه:
مجله هفته
www.hafteh.de
میهن جزنی
جنبشی که پیش روی داریم «جنبش سبز» نامیده میشود و این جنبش در برگیرنده اکثریت عظیمی از مردم معترض ایران و در حقیقت رنگین کمانی از همه عقاید و سلیقه ها و ایدئولوژی ها و آمال و آرزوها ست.
• منطق بشری حکم می کند که جنبش رنگین کمانی متشکل از همه رنگ های میهنی، نه «جنبش سبز»، بلکه جنبش توده ای و یا جنبش ملی نامیده شود و چنین جنبشی ـ قبل از همه ـ باید بر ضد دشمن خارجی سنگر بگیرد، که آزادی و استقلال ملی اش را غصب کرده و یا در صدد غصب آن است.
• جنبش فعلی ایران نیز بر خلاف ادعای میهن، جنبشی فرا طبقاتی نیست.
• در دو سوی جبهه نبرد فعلی دو جناح طبقه ماهیتا واحدی صف کشیده اند و برای دفاع از منافع قشری خود به خون مردم نیاز دارند.
• بی اعتنائی طبقات مولد نیز باید از این حقیقت امر سرچشمه گیرد.
• توده ها اگر هم امکان تشکیل آگاهی علمی نداشته اند، ولی شم مطمئنی دارند و دوست از دشمن تمیز می دهند.
میهن جزنی
این نسل آزادی و حقوق مدنی و شهروندی را برای همه میخواهد.
امروز زمینه بروز دیدگاه های مختلف، به یمن پذیرش یکدیگر وجود دارد که در «پلورالیسم» به معنای سیاسی و اجتماعی آن متجلی میشود.
این نسل آزادی و حقوق مدنی و شهروندی را برای همه میخواهد.
امروز زمینه بروز دیدگاه های مختلف، به یمن پذیرش یکدیگر وجود دارد که در «پلورالیسم» به معنای سیاسی و اجتماعی آن متجلی میشود.
• سازمان فدائیان «خ» اکثریت را نباید ابله و نادان و بی شعور نامید.
• همه این مفاهیم و احکام میهن، مو به مو در صنایع ایدئولوژیکی سرمایه داری جهانی سوهان خورده اند.
• این مفاهیم را با تأمل و دقت باید مورد توجه و تحلیل قرار داد:
1
• میهن از مفهوم «آزادی» به همان سان سوء استفاده می کند که تاچر و مرکل استفاده می کنند.
2
• او حتی اشاره ای به مفهوم «استقلال» نمی کند، اگر چه اکنون بیش از هر وقت دیگر در خطر است.
3
• او از حقوق مدنی و شهروندی دم می زند که روزی روزگاری جزو آرمان های لیبرالی بوده است.
4
• و آخر سر مفهوم دیرآشنای عوامفریب «پلورالیسم» را مثل زهری در کام خواننده مقاله اش می ریزد.
• مقوله بی محتوای «پلورالیسم»، یکی از مقولات آنتی کمونیستی امپریالیسم بوده است.
5
• صحبت از این است که احزاب دموکرات ـ مسیحی، سوسیال ـ دموکرات و لیبرال و سبز قدرت دولتی را مثل فوتبالی به یکدیگر پاس دهند و با در انحصار خود داشتن اهرم های دولتی، توده های خلق را چنان ایدئولوژی زدائی و چه بسا حتی تفکرزدائی کنند، که جهنم سرمایه داری را با بهشت برین عوضی گیرد.
6
• و ضمنا سازمان های طبقاتی و اجتماعی مولدین را یا زیر فشار خرد کننده به هیچ و پوچ مبدل سازند و یا زیر رهبری مشتی خود فروخته فاسد قرار دهند.
• معنی واقعی پلورالیسم از این قرار است.
میهن جزنی
ما آلترناتیوی پس از رفتن شاه نداشتیم و شاید تحت آن شرائط که ذکر شد نمی توانستیم داشته باشیم که باز جای بحثش در این مختصر نیست.
در حالی که این نسل میداند چه میخواهد.
ما آلترناتیوی پس از رفتن شاه نداشتیم و شاید تحت آن شرائط که ذکر شد نمی توانستیم داشته باشیم که باز جای بحثش در این مختصر نیست.
در حالی که این نسل میداند چه میخواهد.
• اگر آلترناتیوی برای شاه نداشتید، برای چه دهها هزار جوان کشور را معطل و گمراه و سرگردان کردید؟
• اگر برای سرمایه داری وابسته برابرنهادی نداشتید، برای چه به کوه و جنگل زدید؟
• این تمامت حقیقت نیست.
• حریفی بر آن است که اکثریت رهبری سازمان فدائیان «خ» منشاء طبقاتی فئودالی ـ بورژوائی ـ ملی داشته اند.
• طبقاتی که انقلاب سفید خانه خراب شان کرده بود.
• این هم جای بحثش در این مختصر نیست.
• کارکشتگی و آبدیدگی میهن ـ علاوه بر اینها همه ـ در این است، که او به جای مفهوم «طبقات» از مفهوم توخالی «نسل» استفاده می کند و آدمی را یاد رضا شاه منتظر و مسعود و مریم کذائی می اندازد.
مفهوم «نسل» در تحلیل چند و چون جامعه بشری، نقش درجه چندم بازی می کند و عمده کردن آن فقط به درد عوامفریبی می خورد.
ادامه دارد
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر