۱۳۹۱ فروردین ۱۴, دوشنبه

چاله ها و چالش ها (154)

ما اسلام نمی خواهیم، ما آزادی می خواهیم
جلال ایجادی
(استاد دانشگاه در فرانسه)
سرچشمه:
اخبار روز
http://www.akhbar-rooz.com


1
علی کبیری
تحلیل غیر علمی از یک واقعه تاریخی

• حضرت میم نون!
• چارچوب استدلال تان را تغییر داده اید.
• لطفاً استدلال اخیرتان را با استدلال قبلی برای باخته، مقایسه کنید.

• و اما درمورد استدلال اخیر شما به اینجانب، باید به عرض تان برسانم که متد تحلیل تاریخی شما در باره ی علل پیدایش مسیحیت واسلام، صد در صد اشتباه است.

• اکنون سال ها ست که تحلیل تاریخ براساس ماتریالیسم تاریخی منسوخ شده است.

• شایسته بود تا شما تحلیل تاریخی تان را با کمک از اسلوب متدیک انجام می دادید.

• نه پیدایش مسیحیت امری مترقیانه بود ونه زایش اسلام.

• پیدایش مسیحیت علت سیاسی داشت، در صورتی که زایش اسلام علت اقتصادی.

• البته نه از آن زاویه ی تنگی که شما به آن نگاه می کنید.

• ولی در پیدایش این هر دو دین، یک محرک مشترک دیده میشود و آن نقش دین یهود است

• بازهم تکرار میکنم که در جامعه ی آنروز حجاز، تعداد زیادی مسیحی و یهودی هم وجود داشتند که شما در تحلیل خودتان وجود آنها را نادیده گرفته اید.
• شما علل تغییر لحن سوره های نرمخوی مکی قرآن به سوره های تند و تیز و تهدید آمیز مدنی را در نظر نگرفته اید. قرآن بهترین مدرک برای قسمتهای مهمی از ارزیابی دنیای آنروز حجاز است.
• شش دانگ حواس شما متوجه تغییر روش برده داری قدیم به برده داری جدید برای خدمت به سیستم برده داری است.
• شما در ارزیابی تان دچار یک اشتباه فاحش شده اید.

2
میم نون
• حضرت کبیری
• باخته انتقاداتی به پاسخ میم نون به خانم بهروزی داشت و بنا بر انتقادات ایشان که به شکل پرسش واره هائی مطرح شده بود، پاسخی داده شده بود.

• بعد شما وارد صحنه شدید و مفاهیمی را بر زبان راندید که نه ربطی به پاسخ میم نون داشتند و نه ربطی به انتقادات خانم بهروزی.

• و احتمالا خود شما معنی مفاهیم یاد شده را نمی دانید.

• شما سند می خواهید که چرا اسلام دین مدافع سیستم برده داری بوده و بیشک نمی دانید که سند یعنی چی.

• سطر سطر نوشته های میم نون سند است، ولی شما دنبال نقل قولی از مورخی خارجی می گردید.

• همین نوشته تان را به عنوان مشت نمونه خروار نگاه کنید:

ادعای اول شما
متد تحلیل تاریخی شما در باره ی علل پیدایش مسیحیت واسلام، صد در صد اشتباه است.

• میم نون کی و کجا متد تحلیل «تاریخی» بکار برده و یا از آن حتی اسم برده است؟
• او از متد دیالک تیکی نام برده بود.

• متد تحلیلی ئی به نام «متد تاریخی» اصلا وجود ندارد:

• در فلسفه بطور کلی دو متد اصلی بررسی بیشتر وجود ندارد:
• متد متافیزیکی
• متد دیالک تیکی

ادعای دوم شما
اکنون سال ها ست که تحلیل تاریخ براساس ماتریالیسم تاریخی منسوخ شده است.

• شما لطف کنید و بفرمایید که ماتریالیسم تاریخی یعنی چه؟
• کی و به چه دلیل ماتریالیسم تاریخی بی اعتبار اعلام شده است؟

• دو دو تا چهارتا مگر می شود، به این آسانی ها منسوخ شود؟


• شما بیشک اصلا نمی دانید که ماتریالیسم تاریخی چیست و آن را حتما با تحلیل تاریخی مورد نظرتان عوضی می گیرید.


• البته عیبی ندارد، بنی بشر اگر منافع طبقاتی اش اجازه دهد و کله اش درد نگیرد، همه چیز را می تواند بیاموزد.

ادعای سوم شما
شایسته بود تا شما تحلیل تاریخی تان را با کمک از اسلوب متدیک انجام می دادید!

• مفهوم «اسلوب متدیک» شما سر تا پا نادرست و بی معنی است:
• اسلوب یعنی متد.

• بنابرین، «اسلوب متدیک» شما به معنی متد متدیک یا اسلوب اسلوبی خواهد بود.

• وقتی می گویند که شما معنی مفاهیمی را که بکار می برید نمی دانید، منظور همین است.

ادعای چهارم شما
نه پیدایش مسیحیت امری مترقیانه بود ونه زایش اسلام.

• به چه دلیل، پیدایش دو دین بزرگ و استقبال وسیع از آندو در مقیاس جهانی، بنظر شما ارتجاعی بوده است؟
• بر اساس کدام معیار و ملاک واقعی ـ عینی چنین ادعا می کنید؟

دلیل شما
پیدایش مسیحیت علت سیاسی داشت، در صورتی که زایش اسلام علت اقتصادی!

• اولا فرض کنیم که حق با شما ست.
• داشتن علت سیاسی و یا اقتصادی که بر ارتجاعی بودن دین و مذهبی
دلیل نمی شود.

• ثانیا مگر می شود پیدایش دینی علت سیاسی و یا اقتصادی محض داشته باشد؟

• سیاست ـ حتی از دیدگاه پیامبران شما از همه رنگ ـ ریشه اقتصادی دارد و اقتصاد نمی تواند در عرصه های روبنایی از سیاست تا هنر و حقوق و مذهب و اخلاق و غیره تأثیر اعمال نکند و از آنها متقابلا تأثیر نپذیرد.


• سطر سطر نوشته های شما ناندیشیده و نسنجیده اند و فاقد ارزش و اعتبار علمی و تجربی.
• خودتان قدری باندیشید، ضرر ندارد.
3
خسرو صدری
در رابطه با مناظره!
• جناب کبیری عزیز!
• روی سخن من با نگارنده مقاله بود و راستش کامنت های قبلی شما را بخاطر طولانی بودن نخوانده ام و نمی دانم که چرا پیام من توهین به آن ها محسوب شده است.

• ولی از شیوه نگارش شما و بکارگیری اصطلاحاتی چون "علم فلسفه" که فقط توسط طلاب برای مخدوش کردن مرز علم و فلسفه صورت می گیرد، حدس می زنم که احتمالا در مدارس دینی تحصیل کرده اید و شاید لمس بی واسطه ناهنجاری های این اماکن، شما را اینچنین و به حق از این جماعت منزجر کرده است.


• من بدون زورآزمایی هم خود را مغلوب و مقهور اسلام شناسی شما اعلام می دارم.


پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر