شین میم شین
نه اندیشه مادرزاد وجود دارد
و
نه اندیشیدن مادرزادی.
اندیشیدن
را
باید مثل هرعلم،
در روندی دشوار فراگرفت.
شیخ سعدی
(۱۱۸۴ ـ ۱۲۸۳ و یا ۱۲۹۱)
(دکتر حسین رزمجو: بوستان سعدی، ص ۱۵ ـ ۲۲)
حکایت سوم
۱
طمع بند و دفتر ز حکمت بشوی
طمع بگسل و هر چه دانی بگو.
معنی تحت
اللفظی:
سعدی
یا
طمع بورز
و
فاتحه ای
بر
حکمت
(فلسفه، خرد کل
اندیش)
بخوان
و
یا
ترک طمع کن
و
حقیقت
را
بگو.
سعدی
در این بیت شعر
اولا
دیالک تیک طمع بستن و طمع
گسستن
را
توسعه می دهد
ثانیا
دیالک تیک طمع بستن و دست
از حکمت شستن
را
ثالثا
دیالک تیک طمع گسستن و
حقیقت گفتن
را.
۲
طمع بند و دفتر ز حکمت بشوی
طمع بگسل و هر چه دانی بگو.
این بیت شعر سعدی
فی نفسه
لبریز از اندیشه است:
این بدان معنی است
که
سودجویی
با
حقیقت گویی
در
تضاد
است.
به
زبان سیاسی
اوپورتونیسم
(تابع باد بودن)
مانع کل اندیشی می شود
و
پیش شرط حراست از حقیقت
قطع طمع
و
صرفنظر از سود
است.
سعدی
در
این بیت
عینا و عملا
بر
ضد پراگماتیسم
موضع می گیرد.
در
قاموس پراگماتیسم (مکتب
اصالت سود)
حقیقت
فقط وفقط
چیزی
است
که
سودمند
باشد،
حتی
اگر خرافه باشد.
۳
طمع بند و دفتر ز حکمت بشوی
طمع بگسل و هر چه دانی بگو.
سعدی
در این بیت شعر،
ضمنا
خود را در چنگ دیالک
تیک قناعت و آز می بیند:
یا
باید آزمندی پیشه کند و دفتر از حکمت بشوید
و
یا
باید قناعت پیشه کند، طمع و آز بر کنار نهد
و
هر چه می
داند بگوید.
این رجز ایدئولوگ سرسپرده طبقه حاکمه، برای خر
کردن توده است.
این شیوه دیگری از تلاش برای حفظ و تحکیم نظام
اجتماعی پوسیده فئودالی است.
سعدی
چنان وانمود می کند
که
انگار
مدافع سرسخت حقیقت عینی
است.
واقعیت
اما
این است
که
سعدی
با
تیر واحدی
در
آن واحد
دو نشان متفاوت می زند
که
هر دو به نفع سیستم اجتماعی
حاکم (فئودالیسم)
است:
سعدی
هم
به
عالی ترین ارباب فئودال (سلطان)
رهنمود سیاسی
می دهد
و
هم
خود
را
به
عنوان مدافع رشوه نگیر
حقیقت عینی
به
توده خواننده و شنونده
آثارش
قالب
می کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر