حیدر
بابایه سلام
سید محمد حسین
بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)
ترجمه، ویرایش و تحلیل
از
میمحا نجار
حیدربابا ، سنوْن اوْزوْن آغ اوْلسون
دؤرت بیر یانون بولاغ اوْلسون، باغ اوْلسون
بیزدن سوْرا سنوْن باشون ساغ اوْلسون
دوْنیا قضوْ- قدر ، اؤلوْم - ایتیمدى
دوْنیا بوْیى اوْغولسوزدى، یئتیمدى
دؤرت بیر یانون بولاغ اوْلسون، باغ اوْلسون
بیزدن سوْرا سنوْن باشون ساغ اوْلسون
دوْنیا قضوْ- قدر ، اؤلوْم - ایتیمدى
دوْنیا بوْیى اوْغولسوزدى، یئتیمدى
·
معنی تحت اللفظی:
·
حیدر بابا، رویت سپید بادا.
·
دور و برت چشمه بادا و باغ بادا.
·
پس از ما سرت سلامت بادا
·
جهان، جهان مبتنی بر قضا و قدر،
مرگ و میر و گمگشتگی است.
·
سکنه جهان ـ همه از دم ـ پسر مرده
و یتیم اند.
·
در این بند شعر، فلسفه تاریخ
(تئوری اجتماعی) شهریار و اهل تشیع تبیین می یابد:
1
حیدربابا ، سنوْن اوْزوْن آغ اوْلسون
·
آرزوی «روی سپید» توسط شهریار برای
حیدر بابا، احتمالا یکی از آرزوهای ایدئال توده های مولد و زحمتکش آذری با ابعاد
دنیوی و اخروی است:
·
فرهنگ آذربایجان، فرهنگ توده ای نا
شناخته ای است که زیر توده های انبوهی از دود تحقیر و تخریب و ستم ملی، مدفون و
موش و فراموش گشته است.
·
در مفهوم «آرزوی روی سپید» برای
کسی، سربلند بیرون آمدن او از دادگاه و آزمایشگاه (و شکنجه گاه) دنیوی و اخروی است.
·
رو سپیدی به معنی زندگی
شرافتمندانه و بشر دوستانه است.
·
به معنی زندگی مبتنی بر حفظ عزت
انسانی خویش و همنوع خویش است:
2
حیدربابا
، سنوْن اوْزوْن آغ اوْلسون
·
برای درک محتوای این آرزوی توده ای
باید ضد دیالک تیکی آن را پیدا کرد.
·
ضد دیالک تیکی رو سپیدی، روسیاهی
است که به نوبه خود دعای منفی توده ای ـ آذری است.
·
ستمدیدگان توده ای ـ آذری (و عمدتا
مادران و خواهران) که قادر به داد ستانی
نمی شوند، با تسلیحات دعای منفی (نفرین) به آوردگاه طبقاتی می روند و برای ستمگر،
روی سیاه در دنیا و عقبا آرزو می کنند.
·
حالا می توان محتوای مفهوم «رو
سپیدی» شهریار را دریافت:
·
شهریار برای حیدربابا سربلندی
دنیوی و اخروی آرزو می کند.
·
به عبارت دیگر برای حیدر بابا نیک بختی، سعادت و بهشت دنیوی و
اخروی آرزو می کند.
·
سوالی که ما را از دیرباز به خود
مشغول می دارد، این است که چرا روسپیدی به آرزوی توده ای ـ آذری تبدیل شده است؟
3
حیدربابا
، سنوْن اوْزوْن آغ اوْلسون
·
این مسئله احتمالا علل مادی، روحی،
اوبژکتیو و سوبژکتیو دارد:
الف
·
علل مادی و اوبژکتیو و تعیین کننده
این مسئله، دشواری زندگی مبتنی بر پاکی و پارسائی در جامعه طبقاتی با سطح توسعه
فوق العاده نازل نیروهای مولده است.
·
در این جور جوامع، تولید نعمات
مادی و فکری و هنری دشوار است.
·
به همین دلیل، جامعه و همبود با
کمبود مواد حیاتی مادی و روحی روبرو ست.
·
در نتیجه، ربودن لقمه مادی، روحی،
فکری و هنری برای سفره خویش به انحای مختلف و متفاوت، آشکار و نهان از سفره مادی،
روحی، فکری و هنری همنوع در دستور روز اعضای جامعه قرار دارد.
·
به همین دلیل همه در پیشگاه وجدان
خویش و یا حتی در پیشگاه همنوعان خامش و گویای خویش رو سیاه اند.
ب
·
علل و دلایل روحی و سوبژکتیو
روسیاهی که خواه و ناخواه، ریشه در علل و دلایل اوبژکتیو دارند، به نوبه خود موجب
روسیاهی اعضای جامعه (چه جامعه طبقاتی و چه جامعه بی طبقه) می گردند.
·
یکی از آن علل و دلایل سوبژکتیو،
کوته اندیشی، کوته بینی، خریت و نادانی است.
·
گاهی ستم به همنوع و روسیاهی عیان
و نهان ناشی از آن، دست خود اعضای جامعه نیست.
·
به همین دلیل، حریفی می گوید:
خریت ستمگر کند فرد را
·
سؤال این است که چرا حتی در جامعه
بی طبقه، علل و دلایل روحی و سوبژکتیو دست بردار نیستند، اگرچه جامعه بر علل و
دلایل مادی و اوبژکتیو چیره گشته است؟
4
·
برای پاسخ به این پرسش باید با
مفهوم فلسفی «استقلال نسبی» آشنا شد.
·
چیزها، پدیده ها، سیستم ها و
روندهای هستی طبیعی و اجتماعی و فکری پس از پیدایش، چه بسا استقلال نسبی کسب می
کنند و بی اعتنا به بود و نبود منشاء خویش، ادامه حیات می دهند و بطور مثبت و منفی
مؤثر می افتند.
·
بهترین مثال برای مفهوم «استقلال
نسبی»، همین مذاهب رنگارنگ اند.
·
مذاهب پدیده های متعلق به عهد عتیق
اند و قاعدتا باید بسان عتیقه جات دیگر در موزه جات باشند و نه در واتیکان و
جماران و جمکران و کاخ سپید ایالات متحده امریکا و فدراسیون روسیه و غیره.
·
ولی چه می شود کرد، که مذاهب و
خرافات دیگر به دلیل دشواری روشنگری علمی و انقلابی، کسب استقلال نسبی کرده اند و جامعه
و جهان را به جهنمی مبدل کرده اند که قرار بود در عقبای موهوم موعود وجود داشته
باشد و نه در دینای حی و حاضر و موجود.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر