حیدر
بابایه سلام
سید محمد حسین
بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)
ترجمه، ویرایش و تحلیل
از
میمحا نجار
حیدربابا
، سنوْن اوْزوْن آغ اوْلسون
دؤرت بیر یانون بولاغ اوْلسون باغ اوْلسون
بیزدن سوْرا سنوْن باشون ساغ اوْلسون
دوْنیا قضوْ- قدر ، اؤلوْم - ایتیمدى
دوْنیا بوْیى اوْغولسوزدى، یئتیمدى
دؤرت بیر یانون بولاغ اوْلسون باغ اوْلسون
بیزدن سوْرا سنوْن باشون ساغ اوْلسون
دوْنیا قضوْ- قدر ، اؤلوْم - ایتیمدى
دوْنیا بوْیى اوْغولسوزدى، یئتیمدى
·
سؤال این بود که خدا از کجا آمده
است، چگونه آمده است و چرا آمده است؟
1
قضا
و قدر
در
الهیات بحث بر سر این است که
حوادث
جهان تا چه اندازه به خواست و قانون ثابت خدا هستند
و تا چه اندازه به اختیار موجودات
به
ویژه اختیار انسان
·
با توجه به این «تعریف» تئولوژیکی
از قضا و قدر، خدا ضد دوئالیستی انسان است.
·
از دید تئولوژی، میان خدای کذائی و
بشریت، دیوار دوئالیستی کشیده شده است.
·
دیوار دوئالیستی اما نفوذ ناپذیر
است.
·
یعنی سکنه واقع در دو طرف دیوار،
نمی توانند از وجود یکدیگر باخبر شوند.
·
چه رسد به گذاشتن تأثیر مثبت و یا
منفی بر یکدیگر.
·
تفاوت دیالک تیک با دوئالیسم همین
جا ست.
·
دوئالیسم اما جفنگی بیش نیست.
·
چون هستی، کل واحدی است که میان
اجزای آن رابطه دیالک تیکی وجود دارد.
·
مراجعه کنید به وحدت مادی جهان در
تارنمای دایرة المعارف روشنگری
2
قضا
و قدر
در
الهیات بحث بر سر این است که
حوادث
جهان تا چه اندازه به خواست و قانون ثابت خدا هستند
و تا چه اندازه به اختیار موجودات
به
ویژه اختیار انسان
·
تئولوژی بر آن است که میان خدای
کذائی در آن سوی دیوار دوئالیسم و بشریت در این سوی آن، واسطه ای وجود دارد که
بالای دیوار دوئالیستی من در آوردی، واهی و خیالی نشسته و نقش دیلماج و مترجم بازی
می کند و از سکنه ی دو طرف دیوار دستمزد دریافت می کند:
·
فونکسیون دیلماج، ترجمه سخنان سکنه
دو طرف دیوار به یکدیگر است.
·
تئولوژی این واسطه را انبیاء الله
می نامد که تعداد شان به 124 هزار نفر می رسد.
·
تصورش حتی دشوار است.
·
ولی چه می شود که ادعا ست و بسان
هر ادعائی بی نیاز از ارائه ی دلیل و مدرک است.
3
قضا
و قدر
در
الهیات بحث بر سر این است که
حوادث
جهان تا چه اندازه به خواست و قانون ثابت خدا هستند
و تا چه اندازه به اختیار موجودات
به
ویژه اختیار انسان
·
تازه کاش همین 124 هزار نفر بودند.
·
علاوه بر این 124 هزار نفر ناقابل،
حواریون انبیاء الله و خلفا و امامان و اولیاء و غیره هم همان فونکسیون دیلماج
نشسته بر سر دیوار را به عهده داشته اند و دارند.
·
باز هم کاش همین بود.
·
هر مذهب و کیش و آیینی صدها هزار آخوند
نر و ماده، با عبا و عمامه و بی عبا و عمامه دارد.
·
فونکسیون همه این ها ترجمه سخنان
خدای زبان نفهم به بشریت و بر عکس است.
·
سؤالی که ما را از دیرباز به خود
مشغول داشته این است که این خدای انتزاعی از کجا آمده است؟
·
اگر هر مفهومی، قرینه عینی و واقعی
دارد، قرینه عینی و واقعی خدای انتزاعی و آسمانی چیست و یا کیست؟
4
قضا
و قدر
در
الهیات بحث بر سر این است که
حوادث
جهان تا چه اندازه به خواست و قانون ثابت خدا هستند
و تا چه اندازه به اختیار موجودات
به
ویژه اختیار انسان
·
خدا ـ بی اعتنا به قرینه و یا قراینش
ـ انسانتصور است.
·
یعنی همه خصوصیات مثبت و منفی، زشت
و زیبای انسان ها را بازتاب می دهد.
·
به همین دلیل خدای انتزاعی ـ بسان
قرینه واقعی و عینی اش ـ یعنی بسان بشریت است.
·
آنچه ماورای طبیعی، ماورای اجتماعی
و ماورای بشری قلمداد شده، از سر تا پا، طبیعی و اجتماعی و بشری است.
·
با این تفاوت که خدای کذائی، واقعی
و عینی نیست.
·
بلکه تصویر است.
·
بشرتصویر است.
5
قضا
و قدر
در
الهیات بحث بر سر این است که
حوادث
جهان تا چه اندازه به خواست و قانون ثابت خدا هستند
و تا چه اندازه به اختیار موجودات
به
ویژه اختیار انسان
·
به همین دلیل ما ـ در تحلیل نهائی
ـ نه با خدای بشرتصویر واحدی، بلکه با خدایان طبقه تصویر متفاوت و متضادی سر و کار
داریم:
الف
·
اولا با خدای طبقه حاکمه تصویر سر
و کار داریم که حاوی همه خصوصیات طبقه حاکمه است.
ب
·
ثانیا با خدای توده تصویر سر و کار
داریم که حاوی همه خصوصیات توده است.
6
قضا
و قدر
در
الهیات بحث بر سر این است که
حوادث
جهان تا چه اندازه به خواست و قانون ثابت خدا هستند
و تا چه اندازه به اختیار موجودات
به
ویژه اختیار انسان
·
خدا ـ چه طبقه حاکمه تصویر باشد و
چه توده تصویر ـ نمی تواند تصمیمگیر باشد.
·
برای اینکه تصاویر چیزها (ذات ها)،
کاره ای نیستند.
·
همه کاره خود چیزها (ذات ها) هستند
و نه تصاویر آنها.
·
تصاویر ثانوی می مانند و تابع ذات.
7
قضا
و قدر
در
الهیات بحث بر سر این است که
حوادث
جهان تا چه اندازه به خواست و قانون ثابت خدا هستند
و تا چه اندازه به اختیار موجودات
به
ویژه اختیار انسان
·
این «تعریف» تئولوژیکی از دیالک
تیک قضا و قدر ارزش علمی ندارد.
·
برای اینکه تصاویر و مفاهیم نمی توانند قانون وضع کنند.
·
واضع قوانین، انسان ها هستند و نه انسانتصویرها.
8
از
نظر عرفان
تقدیر از طرف حق، هدایت است
و کسی که ترک تدبیر کند،
به
تقدیر راضی شود
·
از دید عرفان مورد نظر مؤلف ویکی
پیدیای جمارانی، دوئالیسم قضا و قدر، یعنی دوئالیسم تقدیر و تدبیر.
·
تقدیر به نظر حریف (عرفان) مبتنی
بر اراده الهی است و ضمنا به معنی هدایت است.
·
تدبیر اما به معنی خوداندیشی انسان
ها و تصمیمگیری آنها ست.
·
از دید عرفان کذائی، بهتر آن است
که آدمیان، ترک تدبیر کنند و خر شوند و به تقدیر راضی شوند.
·
تقدیر بنا بر این تحریف، به معنی
تسلیم در مقابل «مشیت الهی» است.
·
تمامی تئوری اجتماعی سعدی و حافظ
هم همین است:
رضا به داده، بده (رضا به تقدیر بده)
وز جبین گره بگشا
که بر من و تو
در اختیار (تدبیر) نگشاده
است.
·
این فتوای خواجه همان فتوای «عرفان»
جمارانی است:
·
ترک تدبیر کردن و رضایت به تقدیر
دادن.
·
زباله محض گشتن.
·
سلب آدمیت کردن خویشتن خویش.
9
و
کسی که مشاهده ی مقدور کند
خود
را بی اختیار داند.
·
منظور عرفان جمارانی این است که هر
کس شاهد مشیت (اراده) و یا تقدیر الهی باشد، خود را سلب اراده و اختیار می
کند.
·
اگر حکومت جماران، مقدور الهی (معلول
تقدیر الهی، یعنی مشیت الهی) است، پس تسلیم در مقابل آن، واجب است.
·
نق زدن حتی به معنی محاربه با خدا
ست و ممنوع است، چه رسد به نقد کردن.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر