۱۳۹۵ مهر ۳۰, جمعه

سیری در شعری از مهدی اخوان ثالث (144) (بخش آخر)


مهدی اخوان ثالث
(1307 ـ 1369)
پیوند ها و باغ ها

از این اوستا
(1344)

ویرایش و تحلیل از
ربابه نون  

به عزای عاجلت،
ای بی نجابت باغ
بعد از آنکه رفته باشی جاودان بر باد
هر چه هر جا ابر خشم، از اشک نفرت باد، آبستن
همچو ابر حسرت خاموشبار من

·        معنی تحت اللفظی:
·        ای باغ نانجیب، سوگند بر عزای عنقریبت.
·        پس از آنکه برای همیشه برباد رفته باشی، همه ابرهای خشم از باران نفرت آبستن بادا.
·        بسان ابر حسرت من که بی سر  و صدا می بارد.

1
به عزای عاجلت،
ای بی نجابت باغ

·        اخوان در این بند شعر، باغ را دناتورالیزه و فمینیزه می کند.
·        باغ بدین طریق، سلب طبیعیت می شود و زن واره می گردد.
·        بدین طریق اخوان می تواند از نانجیبی باغ دم بزند.

·        نجابت یکی از  مفاهیم اشرافیت بنده دار و فئودال است که در فاز واپسین فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی کمونیستی آغازین احتمالا در معابد تشکیل شده است.
·        همین نجبا به احتمال قوی از توده های مولد و زحمتکش سلب مالکیت بر وسایل تولید کرده اند و جامعه طبقاتی (برده داری) را بنیان گذاشته اند.
·        در جامعه برده داری و فئودالی ما با دیالک تیک طبقه حاکمه (روحانیان، کاهنان، نجبا، اعیان و اشراف) و توده مواجه بوده ایم.

·        نانجیب اما فحش واژه ضد فمینیستی است.
·        به مردان، نانجیب گفته نمی شود.
·        فقط به زنان نانجیب گفته می شود.
·        این فحش واژه ـ در تحلیل نهائی ـ دال بر خیانت زن به موزاین طبقاتی ـ فئودالی است.
·        این به معنی خروج از چارچوب طبقاتی ـ برده داری ـ فئودالی است.  

2
به عزای عاجلت،
ای بی نجابت باغ

·        اخوان باغ را به عنوان زن مورد تحقیر قرار می دهد.
·        اخوان باغ را و در تحلیل نهائی، طبیعت را سلب فئودالیته (سلب نجابت) می کند.

·        در قاموس اشرافیت بنده دار و فئودال و روحانی، نانجیب به معنی لومپن است.
·        زن نانجیب به معنی جنده است.
·        اخوان همین برخورد را نسبت به باغ دارد که روزی روزگاری روحی از سر تا پا شکوهمند داشته است.

سبز و رنگین جامه ای گلبفت بر تن داشت
دامن سیرابش از موج طراوت، مثل دریا بود
از شکوفه های گیلاس و هلو، طوق خوش آهنگی به گردن داشت
پرده ای طناز بود از مخملی، گه خواب، گه بیدار
با حریری که به آرامی وزیدن داشت
روح باغ شاد همسایه
مست و شیرین می خرامید و سخن می گفت
و حدیث مهربانش روی، با من داشت

·        می توان گفت که اخوان باغ را، طبیعت را و حتی روح سرشار از طراوت باغ لومپن پرولتریزه می کند.
·        این هنوز آغاز تف باران کردن باغ است.

3
به عزای عاجلت،
ای بی نجابت باغ
بعد از آنکه رفته باشی جاودان بر باد
هر چه هر جا ابر خشم، از اشک نفرت باد، آبستن

·        اخوان برای باغ که عنقریب عزادار خواهد شد، مثلا روحش خواهد مرد، لعن و نفرین می کند.
·        اخوان می خواهد که همه ابر های خشم، مالامال از باران نفرت باشند و بر باغ عزادار ببارند.

·        این به معنی تف باران کردن باغ است.
·        یکی از هنرهای مهم ایرانی جماعت هم همین است:
·        تف افکندن بر صورت هر دگر اندیش.
 
4
همچو ابر حسرت خاموشبار من

·        اخوان چشمان خویش را به ابر تشبیه می کند که از اشک حسرت لبریز اند و خاموشانه می بارند.

·        چرا و به چه دلیل؟

·        چون روح باغ سیب را بوییده و سکوت کرده؟   

5
ای درختان عقیم ریشه تان در خاک های هرزگی، مستور
یک جوانه ی ارجمند از هیچ جا تان رست نتواند

·        معنی تحت اللفظی:
·        ای درختان نازا و عقیم که ریشه تان در خاک های هرزگی از دیده پنهان است، از هیچ جای تان جوانه ارجمندی حتی نمی تواند رشد کند.

6
ای درختان عقیم ریشه تان در خاک های هرزگی، مستور
یک جوانه ی ارجمند از هیچ جا تان رست نتواند

·        اخوان پس از تف باران کردن باغ، به تحقیر درختان آن می پردازد.
·        طرز تحقیر درختان باغ نیز طرز تحقیر ضد فمینیستی و  فئودالی است:
·        جرم درختان باغ عقیم بودن آنها ست.
·        چون درختان خشکیده اند، پس جنده اند.
·        آنهم چه جنده هایی که ریشه های شان در خاک هرزگی و جندگی مستور اند.

7
ای درختان عقیم ریشه تان در خاک های هرزگی، مستور
یک جوانه ی ارجمند از هیچ جا تان رست نتواند

·        می توان گفت که اخوان درختان باغ را به زنان نازا و عقیم تشبیه می کند و به همین جرم مورد تحقیر و لعن و نفرین قرار می دهد.
·        اخوان در این بند واپسین این شعر، تا حد زباله های فئودالی ـ روحانی سقوط می کند و ماهیت طبقاتی خود را نمودار می سازد:
·        بسان صادق هدایت که به این و آن، فحش خواهر ـ مادر می دهد.

·        اخوان احتمالا خودش متوجه کثافتکاری های ایده ئولوژیکی خود نیست.

·        این ماهیت طبقاتی مستور آدم ها ست که در آثار فکری و هنری آنان خودسرانه عرض اندام می کند و متفکر و هنرمند مربوطه را افشا و رسوا می سازد.

·        آثار فکری و هنری ماهیت نما هستند.
·        رسواگر اند.

8
ای گروهی برگ چرکینتار چرکینپود،
یادگار خشکسالی های گردآلود،
هیچ بارانی شما را شست نتواند.

·        معنی تحت اللفظی:
·        ای مشتی برگ که تار و پودتان کثیف است، ای یادگار خشکسالی های پر گرد و غبار، هیچ بارانی قادر به تطهیر شما نیست. 

9
·        اخوان در این بند واپسین شعر به تحقیر و تخریب اعتبار برگ های درختان باغ می پردازد.
·        برگ های درختان عقیم کذائی، به دلیل گرد آلود بودن، مورد تحقیر قرار می گیرند.
·        درست بسان مدیران و معلمان غقب مانده و خرفت و خر مدارس ایران که کودکان توده های مردم را به خاطر کثیف بودن دست و صورت شان هر سپیده دم تنبیه می کردند.

10
ای گروهی برگ چرکینتار چرکینپود،
یادگار خشکسالی های گردآلود،
هیچ بارانی شما را شست نتواند.

·        منطق اخوان در این بند  شعر تق و لق است:
·        برگ های درختان عقیم چون خشکسالی های پر گرد و غبار را از سر گذرانده  اند و گرد آلود اند و هیچ بارانی قادر به تطهیر آنها نیست، پس مستحق تف و توهین اند.
·        پس دامن آلوده تر و جنده تر از درختان جنده ریشه اند.

·        ایرانی جماعت واقعا تماشائی ند. 

·        شاید شکایت و شکوه نیما به همین دلیل بوده است: 

به کجای این شب تیره
بیاویزم
قبای ژنده خود را!

پایان
ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر