فصل بیستم
توسعه علوم طبیعی و فلسفه بورژوائی واپسین:
فیزیک، بیولوژی، روانشناسی
جان ارپن بک
اولریش روزه برگ
برگردان
شین
میم شین
پیشکش به
هوشنگ قربان
نژاد
بخش دوم
فیزیک
ادامه
96
·
بحران مقدمات ریاضی و موفقیت های
مته متیکی و کوشش های منطقی برای غلبه بر آن، بحران فیزیک و خروج های انقلابی
نهفته در تئوری نسبیت و تئوری کوانتومی در توسعه تئوری فیزیک و در مسئله گذاری ها
(طرح مسائل) و مسائل مربوط به توسعه علم مرتبط با ورود تئوری ها و متد های فیزیکی
و شیمیائی در پژوهش های بیولوژیکی در نیمه اول قرن بیستم، در کنار بررسی های زبان
های علم فرمالیزه گشته ی پوزیتیویسم منطقی و تلاش های فلسفه زبان در جهت تبدیل
مسائل زبان روزمره و ممان هیستوریسم در آثار اولیه فلاسفه پوزیتیویستی به کسب سمت
و سوی نسبتا مستقلی در چارچوب فلسفه بورژوائی علم منجر شده اند:
97
·
اگر بتوانیم پوزیتیویسم منطقی محفل
وین و گروه های خویشاوند با آن را ادامه ی این گرایشات در فلسفه تحلیلی و همچنین
بخش هائی از فلسفه زبان موسوم به فلسفه دانش در ادبیات انگلیسی ـ امریکائی بدانیم،
می توانیم اپیسته مولوژی رایج در فرانسه را جریان دوم محسوب داریم.
98
·
اپیسته مولوژی ـ بر خلاف آنچه که
عنوانش القا می کند ـ به «تئوری شناخت» کانتیانیکی منتهی نمی شود.
·
بلکه بیشتر به فنومنولوژی هاسرل
نزدیک است و حاکی از اجبار به تکمیل فلسفه حیات در چارچوب بررسی های فلسفی ـ علمی
با سمتگیری پوزیتیویستی است.
99
·
در حالیکه بررسی های نئوکانتیانیکی
ایمپلیکاسیون های (اگر ... پس) فلسفی توسعه علم در قرن بیستم، خروج های انقلابی را ـ قبل از همه ـ در تئوری شناخت و متدئولوژی
علوم (در انطباق با پوزیتیویسم منطقی) می دانستند و با انگیزش ایدئالیستی ـ ذهنی،
اوبژکت پژوهش علمی را از میدان دید خود گم کردند، اپیسته مولوژی عمدتا در جهت
احیای مجدد اونتولوژی به مثابه «آموزش و یا نظریه وجود»، مستقل از تئوری شناخت سیر
می کرد و در این مسیر، خود را به رئالیسم انتقادی و دیگر تلاش های طبیعتفلسفی
ایدئالیستی ـ عینی نزدیک ساخت.
100
امیل مایرسون (1850 ـ 1933)
فیلسوف فرانسوی
لهستانی الاصل
مؤسس اپیسته
مولوژی
صهیونیست
عضو کمیته مرکزی دوستداران صهیون
مؤلف هویت و واقعیت (1908)
·
برای امیل مایرسون در اثرش تحت
عنوان «هویت و واقعیت»، وحدت ناگسستنی اونتولوژی و علم به شرح زیر است:
·
درک واقعیت زمانی میسر می شود که
در پدیده ها، به کشف هویت ها (ثوابت) نایل آییم.
الف
·
هر آنچه که با این تشخیص هویت
بکرات در تضاد قرار گیرد، بر پیشانی اش مهر ایراسیونالیته بنیادی واقعیت زده می
شود.
ب
·
مایرسون توسعه و تدوین تئوری نسبیت
اینشتین را به عنوان دلیلی بر صحت آثار خود به خلایق قالب می کند.
100
گستون
بشلارد (بشه لارد)
(1884
ـ 1962)
فیلسوف
فرانسوی
موضوع
کار:
علمتئوری،
تخیل هنری، شعر، اپیسته مولوژی
مؤلف
آثار متعدد
·
گستون بشلارد از اوایل سال های 20
قرن 20 به انتقاد از فلسفه هویت نوع مایرسونی پرداخت
·
(بشلارد، «ماتریالیسم راسیونال»، 1963)
الف
·
بنظر گستون بشلارد، علم همواره
ناقص است.
·
فلسفه هیچ عالمی (دانشمندی) نمی
تواند پا از اکلکتیسیسم فراتر نهد.
·
بر این اککتیسیسم فقط فیلسوفی می
تواند غالب آید که طالب فلسفه ی وحدتجو باشد.
ب
·
در چارچوب فلسفه وحدتجو اما جائی
برای مایرسون و رئالیسم انتقادی خویشاوند با اونتولوژی وجود ندارد.
پ
·
بنظر گستون بشلارد، در مقابل
اکلکتیسیسم فلسفی علما می بایستی پولیفلسفه بلحاظ اسلوبی فرهنگمندگشته را قرار داد
که در کانونش راسیونالیسم استعمالی و ماتریالیسم فنی قرار دارند.
·
(اکلکتیسیسم ـ بطور کلی ـ عبارت است از آمیختن مکانیکی عناصر فکری
مختلف با هم.
·
ما زمانی با اکلکتیسیسم فلسفی
سر و کار داریم که کسی تئوری ها، نظرات و قبل از
همه عناصر و تزهای سیستم ها و جریانات فلسفی مختلف را بدون تلاش در جهت ترکیب
خلاقانه آنها و بدون بر طرف کردن تناقضات منطقی موجود در آنها، با هم مخلوط کند و
سیستم من در آوردی «جدیدی» را بوجود آورد. مترجم)
ت
·
راسیونالیسم استعمالی و ماتریالیسم
فنی از دید بشلارد، اقطاب متضاد با ایدئالیسم و رئالیسم محسوب می شوند.
ث
·
راسیونالیسم استعمالی و ماتریالیسم
فنی به واسطه ی حلقات واسط زیر با مرکز در رابطه قرار می گیرند:
1
·
فرمالیسم
2
·
کونونسیونالیسم به جای
ایدئالیسم
3
·
پوزیتیویسم
4
·
امپیریسم به جای رئالیسم
ج
·
بشلارد با توجه به معارف موجود در
مکانیک کوانتومی غیر رلاتیویستی راجع به میکرو اوبژکت ها، تأکید بر آن داشت که علم
ـ بر خلاف تصور رایج ـ برای حفظ تداوم از ادراک تا شناخت کافی نیست.
·
چون علم محصول شناخت است.
ح
·
فلسفه بشلارد که سمت و سویش نحوه برخورد
اکتوئل علوم بود در زمینه گرایشات مربوط به تاریخ مکانیک و فیزیک فقط فرق اندکی با
فلسفه برونشویگس داشت.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر