۱۳۹۵ آبان ۵, چهارشنبه

عرفان (6) (بخش آخر)


پروفسور دکتر ماتهویس کلاین   
برگردان
شین میم شین  

43
·        اینکه اپوزیسیون در جوامع فئودالی تنها به صورت مذهبی آن می توانست پدیدار شود، احتیاج به توضیح ندارد.

44
·        مهم اشاره به این نکته است که جریان پانته ئیستی عرفان، مذهب و تئولوژی (فقه، شریعت)  حاکم را مورد حمله قرار داد، مفهوم خدا در مذهب مسیح را به چالش کشید و راه را تا درجه معینی برای تفکر ماتریالیستی و پانته ئیستی هموار ساخت.

45
·        عرفان با تأکید بر نقش انسان، با برابر انگاشتن انسان و خدا و با نفی وساطت (نقش مبتنی بر میانجی گری) کلیسا میان انسان و خدا، نقش مهمی در رهائی انسان ها از سلطه مطلق فئودالیسم و کلیسا ایفا کرد.

46
·        عرفان بلحاظ تاریخی ـ ایده ای ـ در وهله اول ـ واکنشی بر ضد  یاوه های فلسفی و تئولوژی حاکم بوده است.

47
یاکوب بومه

·        عرفان آلمانی، در قرن 14 میلادی (به نمایندگی فرانک، وایگل، بؤمه) واکنشی بر ضد اسکولاستیک و عرفان قرن 16 میلادی در آلمان بوده است.
·        واکنشی بر ضد عقاید خشک و جامد پروتستانی بوده است.

48
·        این امر، از سوئی، عرفای آن زمان را به منتقدین بی پروای علما و فضلا مبدل می ساخت و از سوی دیگر آنها را به تحقیر و کم بها دادن به علوم سوق می داد.

49
·        گروهی از عرفای آلمانی با رد نظرات پانته ئیستی، راه آشتی با کلیسا را در پیش گرفتند.

50
·        عرفا خرد را مانعی در راه رسیدن و یکی شدن با خدا می دانستند.

51


مایستر اکهارت (1260 ـ 1328) 
عارف آلمانی
فیلسوف
تئولوگ قرون وسطی واپسین

·        در نظرات مایستراکهارت، علم ستیزی خاصی به چشم نمی خورد.
·        اما شاگردان ناباب او تالر و سویزه گرایشات پانته ئیستی و مترقی نظرات اکهارت را کنار می گذارند و راه مصالحه و سازش با کلیسا را در پیش می گیرند و شناخت عقلی را سد راه وحدت عرفانی با خدا تلقی می کنند.

52
·        دوگونگی و تناقض عرفان و جنبه ها و جوانب مثبت و منفی آن در شرایط تاریخی معین، ضرورت مرزبندی صریح میان دو جریان عرفانی را الزامی می سازد:

الف
·        جریان عرفانی چپ و مترقی (اکهارت، فرانک، وایگل، بؤمه) که درآموزش شان، افکار ماتریالیستی و دیالک تیکی صریحی یافت می شوند.

ب
·        جریان عرفانی راست و ارتجاعی (تالر و سویزه و لوتر جوان)، که جنبه ارتجاعی عرفان را بخدمت می گیرد و خرد را «بدترین دشمن عقیده» و «قحبه شیطان» قلمداد می کند و بر ضد آن وارد مبارزه می شود.

53
·        عناصر عرفانی رمانتیک آلمانی نیز در شرایطی که مناسبات تاریخی پیشرفته تری در دیدرس بودند، خصلتی ارتجاعی داشته اند.

54
·        خصلت ارتجاعی افکار عرفانی در فلسفه بورژوائی واپسین و معاصر که دیگر احتیاج به تفسیر ندارد.    

پایان

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر