اشرف
دهقانی
«رویکرد
جدید» حزب دموکرات کُردستان ایران
در
خدمت کیست؟
سرچشمه:
صفحه
فیسبوک اشرف دهقانی
ویرایش و
تحلیل از
ربابه نون
اصولا
باید دانست و تأکید کرد،
تا زمانی که نظام سرمایه داری وابسته (؟)
بر
جامعه ایران حاکم است،
با
وجود هر رژیمی،
مسئله
حق تعیین سرنوشت
و یا به زبان محدود رهبران حزب دموکرات
«مسئله
کُرد»
هیچگاه به شیوه دموکراتیک (؟)
قابل
«حل» نبوده و نخواهد بود.
·
اگر دلیل چپ قلابی در طبقه بندی بورژوازی
به دو زیرطبقه خوب و بد، استتار ماهیت فئودالی و ارتجاعی خود در مبارزه بر ضد
انقلاب بورژوائی سفید بود، دلیل حزب توده ی پس از کودتا چه بود؟
1
سرمایه
داری وابسته
·
مخالفت حزب توده آغازین با دار و
دسته مصدق به احتمال قوی، درست بوده است.
·
چون همانطور که ذکرش گذشت، بورژوازی
فاقد ظرفیت انقلابی است و خوب و بد و ملی و امپریالیستی و ضد امپریالیستی ندارد.
·
بورژوازی واپسین، کمترین فرقی با اشرافیت
بنده دار و فئودال و روحانی ندارد:
الف
·
اگر توده رام و آرام و خام و خر
باشد، بورژوازی با پنبه سر می برد.
·
خود را طرفدار حقوق بشر و هومانیسم
و محیط زیست و حقوق زنان و کودکان و بومیان و آزادی و دموکراسی و غیره جا می زند.
·
در آن صورت امثال مصدق حکومت می کنند.
ب
·
اگر توده زیر پرچم حزب توده گرد
آید، بورژوازی در طرفة العینی نقاب از چهره برمی دارد و ماهیت درنده ی خود را در
صور فاشیستی، میلیتاریستی و فوندامنتالیستی آشکار می سازد.
2
·
حزب توده باید سگ سرسپرده توده
باشد و سودائی جز دفاع از منافع استراتژیکی توده در سر نداشته باشد.
·
قطع پیوند با توده، به معنی پایان
حزب توده است.
·
جوهر لنینیسم، همین است:
·
از توده بودن، با توده بودن و برای
توده بودن.
·
چون خدائی جز توده وجود ندارد.
·
دشمنان توده بهتر از حزب توده به
این حقیقت امر وقوف داشته اند و وقوف دارند.
3
سرمایه
داری وابسته
·
دلیل جدائی حزب توده از توده، فقط
کودتای خونین نبوده است.
·
احزاب توده در مقیاس جهانی به دلایل
اوبژکتیو و سوبژکتیو مختلف از توده فاصله گرفته اند.
·
نتیجه تلخ تر از زقوم این دوری از
پایگاه مطمئن خویش، شکست فجیع بوده است.
·
احزاب توده به دلیل فقر فلسفه و
ساده لوحی، دیالک تیک شخصیت و تاریخ (پله خانف) را، دیالک تیک حزب و توده را
وارونه کرده اند.
·
یعنی نقش تعیین کننده در دیالک تیک
حزب و توده را از آن حزب دانسته اند.
·
همین وارونه اندیشی دمار از روزگار
احزاب توده در آورده است.
4
·
دلیل گشتن مستمر به دنبال متحد بورژوائی
و فئودالی و روحانی برای تشکیل جبهه ضد فلان و بهمان، علاوه بر فقر فلسفه، قطع
رابطه با توده بوده است.
·
فقر فلسفه (بیگانگی با تفکر مفهومی،
بیگانگی با فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی) نیز در تحلیل نهائی، نتیجه دوری از توده بوده
است.
·
شعور انعکاس وجود است.
·
قطع رابطه با توده، قطع رابطه با
خرد کل اندیش (فلسفه مارکسیستی ـ لنینیستی) را به دنبال می آورد.
·
قطع رابطه با خرد کل اندیش نیز بی
اعتنائی به حقیقت عینی را به دنبال می آورد و راه را برای پراگماتیسم و انحرافات ایده
ئولوژیکی رنگارنگ باز می کند.
·
بدین طریق هژمونی طبقه کارگر در
رأس توده فراموش می شود و گدائی حزب توده از طبقات اجتماعی انگل آغاز می شود.
·
بدین طریق آبروی حزب توده بر باد می
رود.
5
اصولا
باید دانست و تأکید کرد،
تا زمانی که نظام سرمایه داری وابسته (؟)
بر
جامعه ایران حاکم است،
با
وجود هر رژیمی،
مسئله
حق تعیین سرنوشت
و یا به زبان محدود رهبران حزب دموکرات
«مسئله
کُرد»
هیچگاه به شیوه دموکراتیک (؟)
قابل
«حل» نبوده و نخواهد بود.
·
اشرف دهقانی ـ بی آنکه به روی خود
بیاورد و هارت و پورت کند ـ با حزب دموکرات کردستان و در تحلیل نهائی با همه
جریانات پانیستی (شووینیستی، فاشیستی) دیگر، مرزبندی می کند.
·
چرا و به چه دلیل ما به این نتیجه
گیری می رسیم؟
6
مسئله
حق تعیین سرنوشت
و یا به زبان محدود رهبران حزب دموکرات
«مسئله
کُرد»
·
دلیل ما این است که اشرف دهقانی در
مقابل مفهوم پانیستی «مسئله کرد» (پان کوردیسم)، مفهوم «حق تعیین سرنوشت» را قرار
می دهد.
·
در این مرزبندی ایده ئولوژیکی با حزب
دموکرات کردستان، یک دنیا اندیشه و موضعگیری نهفته است.
·
این هنوز تعیین کننده نیست.
·
تعیین کننده چیز دیگری است:
7
اصولا
باید دانست و تأکید کرد،
تا زمانی که نظام سرمایه داری وابسته (؟)
بر
جامعه ایران حاکم است،
با
وجود هر رژیمی،
مسئله
حق تعیین سرنوشت
و یا به زبان محدود رهبران حزب دموکرات
«مسئله
کُرد»
هیچگاه به شیوه دموکراتیک (؟)
قابل
«حل» نبوده و نخواهد بود.
·
تعیین کننده این است که اشرف
دهقانی، دیالک تیک منفرد (خاص) و عام را به شکل دیالک تیک فرماسیون اجتماعی ـ
اقتصادی و مسائل ملی بسط و تعمیم می دهد:
·
بدون سرنگونی فرماسیون اجتماعی ـ
اقتصادی سرمایه داری، بدون قبضه قدرت توسط توده تحت رهبری پرولتاریای متحد در حزب طبقه
کارگر، بدون گذار به سوسیالیسم، مسئله ملی قابل حل نیست.
·
این بدان معنی است که در دیالک تیک
منفرد (خاص) و عام، در دیالک تیک فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی و مسائل ملی و غیره، نقش
تعیین کننده از آن عام (فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی) است.
·
این بدان معنی است که تحت حاکمیت اشرافیت
بنده دار و فئودال و روحانی و بورژوازی واپسین، حل همه تضاد های فرعی از تضاد های
ملی تا تضاد های جنسیتی و شهر و روستا و کار فکری و کار مادی و غیره تابع حل تضاد
کار و سرمایه است.
·
این بدان معنی است که حقوق ملی و
جنسیتی و سنی وزیستمحیطی و غیره موکول به قبضه قدرت توسط توده متشکل و متحد در حزب
توده است.
8
مسئله
حق تعیین سرنوشت
و یا به زبان محدود رهبران حزب دموکرات
«مسئله
کُرد»
·
اشرف دهقانی با مفهوم «حق تعیین
سرنوشت» ملل و اقوام کشور کثیر المله ایران، چارچوب پانیستی تنگ حزب دموکرات
کردستان را منفجر می کند و حق تعیین سرنوشت را برای همه ملل و اقوام این کشور
نمایندگی می کند.
·
حالا می توان حدس زد که چرا اشرف
دهقانی میان حزب دموکرات کردستان کنونی و حزب دموکرات کردستان سابق تفاوت قایل شده
است.
·
چون احتمالا حزب دموکرات کردستان سابق
شعار «استقلال برای ایران، خودمختاری برای خلق ها» را داده است.
9
مسئله
حق تعیین سرنوشت
و یا به زبان محدود رهبران حزب دموکرات
«مسئله
کُرد»
·
اشرف دهقانی با مفهوم «حق تعیین
سرنوشت»، انترناسیونالیسم در چارچوب ملی را در مقابل پانیسم های رنگارنگ قرار می
دهد.
·
بدین طریق هم از تمامیت ارضی کشور
دفاع می کند و هم از حق تعیین سرنوشت ملل متشکله ایران.
·
سؤال از دیرباز این است که چرا حزب
توده از حق تعیین سرنوشت ملل، حقوق زنان، حل تضاد شهر و روستا، حقوق کودکان، محیط
زیست و غیره سرسختانه و پیگیرانه دفاع می کند؟
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر