حیدر
بابایه سلام
سید محمد حسین
بهجت تبریزی
(۱۲۸۵ - ۱۳۶۷)
ترجمه، ویرایش و تحلیل
از
میمحا نجار
7
حیدربابا،
حیدربابا،
ایگیت اَمَک ایتیرمز
عؤموْر کئچر، افسوس بَرَه بیتیرمز
نامرد اوْلان عؤمرى باشا یئتیرمز
بیزده، واللاه، اونوتماریق سیزلرى
گؤرنمسک، حلال ائدوْن بیزلرى
عؤموْر کئچر، افسوس بَرَه بیتیرمز
نامرد اوْلان عؤمرى باشا یئتیرمز
بیزده، واللاه، اونوتماریق سیزلرى
گؤرنمسک، حلال ائدوْن بیزلرى
·
معنی تحت اللفظی:
·
حیدر بابا، جوانمرد، زحمت کسی را
از یاد نمی برد.
·
عمر در گذر است و دریغ چاره ساز
نیست.
·
نامرد عمر به پایان نمی برد.
·
ما شما را از یاد نمی بریم.
·
اگر دیدار میسر نگردد، حلال مان کنید.
·
سؤالی که ما را مدت ها به خود
مشغول داشته، این بود که میان مصراع اول این بند شعر و مصراع دوم آن، چه پیوند
معنوی وجود دارد؟
1
حیدربابا،
ایگیت اَمَک ایتیرمز
عؤموْر کئچر، افسوس بَرَه بیتیرمز
عؤموْر کئچر، افسوس بَرَه بیتیرمز
·
شهریار احتمالا در مصراع دوم شعر، هشداری
را برای خواننده و شونده شعر گنجانده است:
·
اگر زحمت و خدمت همنوع را فراموش
کنی، عمرت بسان کاروانی تیز رو خواهد گذشت و پشیمان خواهی گشت.
·
پشیمانی اما چاره ساز نخواهد بود.
·
می توان به این نتیجه رسید که بیت
اول این بند شعر، حاوی فرمان است.
·
این ـ فی نفسه ـ شاهکار به تمام
معنی است.
2
حیدربابا،
ایگیت اَمَک ایتیرمز
عؤموْر کئچ، افسوس بَرَه بیتیرمز
نامرد اوْلان عؤمرى باشا یئتیرمز
عؤموْر کئچ، افسوس بَرَه بیتیرمز
نامرد اوْلان عؤمرى باشا یئتیرمز
·
اکنون صحت استنباط ما اثبات می
شود:
·
فرمان اخلاقی نهفته در این بند شعر،
ایگیت بودن و نامرد نبودن است.
·
به عبارت ساده تر، سعادتمند و
عاقبت به خیر، کسی است که قدر زحمت و خدمت توده زحمت را بداند.
·
در غیر این صورت، جزو اشرار خواهد
بود و نگونبخت خواهد بود.
·
همشهری شهریار، گوهر مراد،
نمایشنامه ای تحت عنوان «آرامش در حضور دیگران» دارد که اثبات صحت محتوای مصراع سوم
همین بند شعر شهریار است:
نامرد
اوْلان عؤمرى باشا یئتیرمز
·
در این نمایشنامه که به صورت فیلم
هم منتشر شده، سیر و سرگذشت سرهنگی (؟) تشریح می شود که دستش به خون فرزندان توده آلوده
است.
·
از دید شهریار، نامرد است.
·
وجدان سرهنگ اما به او امان «آرامش»
نمی دهد:
·
آرامش او در حضور این و آن است.
·
آرامش او تصنعی و نمایشی است.
·
آرامش او عاری از اصالت است.
·
به همین دلیل، به محض تنها شدن
جنون می گیرد.
·
ظاهرا شخصیت هائی که به دست او و
یا به فرمان او ترور شده اند، در پرده سینمای ذهنش پدیدار می شوند و به جنونش می
کشند.
3
حیدربابا،
ایگیت اَمَک ایتیرمز
عؤموْر کئچر، افسوس بَرَه بیتیرمز
نامرد اوْلان عؤمرى باشا یئتیرمز
عؤموْر کئچر، افسوس بَرَه بیتیرمز
نامرد اوْلان عؤمرى باشا یئتیرمز
·
شهریار در این بند شعر، دیالک تیک
خیر و شر را به شکل دیالک تیک ایگیت و نامرد بسط و تعمیم می دهد و نقش تعیین کننده
را از آن خیر (ایگیت) می داند.
·
این عاقبت به خیری ایگیت و
نگونبختی نامرد اما قابل بحث است.
·
از این رو، این مصراع شعر شهریار
را نباید تحت اللفظی معنی کرد و به این نتیجه رسید که نان مرد در روغن است و عمرش
عمر نوح.
·
برای درک عمیق و دقیق منظور شهریار
باید دیالک تیک کمیت و کیفیت را به خدمت گرفت:
4
نامرد
اوْلان عؤمرى باشا یئتیرمز
·
منظور شهریار نه کمیت زیست نامرد،
بلکه کیفیت زیست او ست.
·
نامرد مورد نظر شهریار، طرفدار زور
و زر است.
·
توده ستیز است.
·
استثمارگر و ستمگر است.
·
در نتیجه، بلحاظ ثروت مادی، کم و
کسری ندارد.
·
ژرفای این سخن شهریار در این نکته
است که کیفیت زندگی نامرد ذلت بار است.
·
نامرد درست به دلیل همین عذاب روحی
و روانی نمی تواند از ثروت و نعمت موجود بهره برگیرد.
·
در نتیجه، جنون می گیرد.
·
از دست اجنه درون دست به انتحار می
زند.
·
به زبان شهریار، نمی تواند به مرگ
طبیعی در آرامش روحی و روانی بمیرد.
·
پیشاپیش می میرد.
·
بسان لاشه «زندگی» می کند.
5
بیزده،
واللاه، اونوتماریق سیزلرى
·
شهریار در این مصراع شعر، حیدر
بابا را مظهر خیر و خدمت قلمداد می کند و سوگند می خورد که ایگیت واره باشد و خدمات
و زحمات حیدر بابا را فراموش نکند.
·
شهریار در مفهوم «حیدر بابا»، به
احتمال قوی، توده های مولد و زحمتکش آن منطقه از آذربایجان را تجرید می کند.
6
گؤرنمسک،
حلال ائدوْن بیزلرى
·
شهریار ضمنا وظیفه خود می داند که
شخصا به دیدار حیدر بابا بشتابد و قدر دانی اش از خدمات و زحمات او را شخصا بر
زبان راند.
·
به همین دلیل، از او تقاضای عفو و
بخشش دارد، اگر احیانا بمیرد و فرصت دیدار نیابد.
·
برای درک آثار هنری آذری باید آذری
بود.
·
اگر کسی با کارگران آذری آشنا باشد،
محتوای اشعار حیدر بابا را بهتر می تواند درک کند.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر