اشرف
دهقانی
«رویکرد
جدید» حزب دموکرات کُردستان ایران 
در
خدمت کیست؟
سرچشمه:
صفحه
فیسبوک اشرف دهقانی
ویرایش و
تحلیل از 
ربابه نون
اصولا
باید دانست و تأکید کرد،
 تا زمانی که نظام سرمایه داری وابسته (؟) 
بر
جامعه ایران حاکم است، 
با
وجود هر رژیمی، 
مسئله
حق تعیین سرنوشت
 و یا به زبان محدود رهبران حزب دموکرات 
«مسئله
کُرد»
 هیچگاه به شیوه دموکراتیک (؟)  
قابل
«حل» نبوده و نخواهد بود. 
1
مسئله
حق تعیین سرنوشت
 و یا به زبان محدود رهبران حزب دموکرات 
«مسئله
کُرد»
·       
اصطلاح «حق تعیین سرنوشت (؟)»
ترجمه عامیانه ی واژه فرنگی آوتونومی (خودمختاری، استقلال) است.
·       
چون سرنوشت، یک مفهوم قرون وسطائی
ـ فئودالی ـ مذهبی است. 
·       
سرنوشت ریشه در جزم مشیت الهی
دارد.
·       
سرنوشت مبتنی بر فاتالیسم
(جبرگرائی، باور به تقدیر الهی و یا طبیعی) است. 
·       
خودمختاری در دیالک تیک هیرارشی و
خود مختاری وجود دارد:      
2
  دیالک تیک هیرارشی و خودمختاری
·       
منظور از هیرارشی، سلسله مراتب
است.
·       
دیالک تیک هیرارشی و خودمختاری یکی
از دیالک تیک های مهم در همه عرصه های کار و پیکار و زندگی است.
·       
هیرارشی در هر سیستم، نشاندهنده ی بغرنجی و پیچیدگی آن سیستم
و ضامن پویائی، توسعه و تکامل آن سیستم است.
·       
بنا بر این دیالک تیک، هر زیرسیستم
در هر سیستم پویا (دینامیکی) ضمن وابستگی به سیستم مربوطه، حاوی استقلال و یا
خودمختاری است.
·       
رعایت دیالک تیک هیرارشی و
خودمختاری در هر سیستم، پویائی و رشد و توسعه آن سیستم را تضمین می کند:
3
·       
در هر خانواده هیرارشی طبیعی ـ
اجتماعی معینی وجود دارد.
·       
مادر ـ پدر در رأس این هرم سلسله
مراتبی در خانواده قرار دارند.
·       
مادر ـ پدر اوتوریته طبیعی و
اجتماعی خانواده اند.
·       
مادر و پدر اوتوریته های خیرخواه و
بی چشمداشت خانواده اند.
·       
مادر و پدر چه بسا خود سختی می
کشند تا فرزندان شان زنده بمانند، رشد کنند و روزی به نوبه خود اوتوریته خانواده
ای گردند.
4
·       
کودکان ضمن تبعیت از آندو، از
خودمختاری و یا استقلال فکری و عملی معینی برخوردار اند.
·       
کودکان مهره نیستند.
·       
آدم اند و در داربست دیالک تیک
هیرارشی و خودمختاری، آموزش فکری و جسمی می بینند.
·       
تربیت بدنی و تربیت فکری می شوند.
·       
خانواده اولین آموزشگاه و پرورشگاه
است.
·       
دیالک تیک مربی و مربا یکی از
زیردیالک تیک های دیالک تیک هیرارشی و خودمختاری است.
5
·       
بدون دیالک تیک هیرارشی و خود
مختاری، دیالک تیک تربیت (دیالک تیک مربی و مربا) فرو می پاشد. 
·       
در داربست این دیالک تیک است که هم
خانواده به مثابه کل حفظ می شود و توسعه می یابد و هم اعضای خانواده رشد می کنند و
توسعه می یابند.
·       
تخریب این دیالک تیک، مثلا از طریق
مطلق کردن یکی از دو قطب دیالک تیکی، به معنی خواندن فاتحه ای بر خانواده و اعضای
آن است.
·       
با تخریب این دیالک تیک نه خانواده
حفظ می شود و توسعه می یابد و نه اعضای خانواده رشد می کنند و توسعه می یابند.
6
·       
همین دیالک تیک هیرارشی و خود
مختاری باید در حزب توده اکیدا رعایت شود. 
·       
اگر خودمختاری اعضا تشکیل، حمایت و
تقویت نشود، اگر خودمختاری اعضا برسمیت شناخته نشود و بسان مردمک چشم مورد حراست و
حمایت همه جانبه قرار نگیرد، حزب توده به طویله تبدیل می شود:
الف
·       
بدون تشکیل خود مختاری اعضای حزب،
حزب توده به نطع شطرنج تبدیل می شود و اعضای آن به درجه ی مهره های مرده و بی جان
و بی شعور تنزل می یابند.
ب
·       
بدون برسمیت شناسی هیرارشی حزبی،
اوتوریته سلسله مراتبی در حزب فرو می پاشد و انضباط حزبی جای خود را به آنارشی، بی
پرنسیپی، خودسری و خر تو خر می دهد.
·       
سؤال این است که خودمختاری چگونه
تشکیل می شود؟
·       
طریق و ترفند کسب خودمختاری از چه
قرار است؟
7
دیالک تیک هیرارشی و خودمختاری
·       
پیش شرط کسب خودمختاری کسب خرد
است.
·       
خر نمی تواند مختار (صاحب اختیار،
آزادی)  باشد، چه رسد به خودمختار.
·       
چرا و به چه دلیل؟     
8
·       
به این دلیل که آزادی و یا اختیار
به شرط شناخت جبر و یا ضرورت، یعنی به شرط شناخت قوانین و قانونمندی های عینی هستی
کسب می شود.
·       
میزان اختیار و یا ازدی هر کس به
اندازه شناخت او از جبر است.
·       
به قول حریفی به نام انگلس، پدران
ما که عالم حیوانی را ترک گفتند و آدم شدند، در آغاز همانقدر مختار و آزاد بودند
که حیوانات مختار و آزاد بودند.
·       
اختیار و آزادی با شناخت و شعور در
رابطه دیالک تیکی قرار دارد.
·       
هر گامی در جهت شناخت جبر هستی،
گامی به سوی رایش (خطه فرمانفرمائی) آزادی است.
·       
سؤال این است که چگونه می توان خرد
کل اندیش را از آن خود کرد؟ 
·       
خرد کل اندیش اصلا چیست؟  
9
·       
خرد کل اندیش به قول هگل، یعنی
فلسفه.
·       
فقط فلسفه است که کل هستی را موضوع
بررسی و شناخت خود قرار داده است.
·       
علوم منفرد ـ چه علوم طبیعی و چه
علوم اجتماعی ـ فقط گوشه ای از هستی را موضوع بررسی و شناخت بخور و نمیر خود قرار
می دهند.
10
·       
از آنجا که حقیقت در کل است، می
توان به این نتیجه رسید که کشف حقیقت فقط از عهده ی خرد کل اندیش یعنی فلسفه برمی
آید.
·       
این بدان معنی است که اختیار و یا
آزادی با خرد مشروط می شود.
·       
بدون خردگرائی و خردمندی، بدون
شناخت و شعور نمی توان مختار (صاحب اختیار، آزاد) بود.
·       
به همین دلیل، حزبی که اعضای آن بی
خبر از خرد کل اندیش (فلسفه) باشند، نه حزب، بلکه طویله است.
ویلهلم کریستیان وایت لینگ
 (1808 ـ 1871)
از سوسیالیست های آغازین آلمانی با باورهای مسیحی
 نماینده کمونیسم
کارگری
·       
جدال مارکس با وایت لینگ (نماینده کمونیسم کارگری) بر سر همین مسئله بود:
·       
از دید مارکس، خر نمی تواند،
کمونیست باشد.
11
·       
کلام مارکس در این زمینه، صراحت
روشن دارد:
·       
پرولتاریا ـ چه بخواهد و چه نخواهد
ـ باید خرد کل اندیش را از آن خود کند.
·       
مارکس فلسفه را به عنوان حرفه
اقلیتی نخبه، نفی می کند.
·       
فلسفه در قاموس مارکس باید توده ای
شود.
·       
همه اعضای جامعه باید دیر یا زود فیلسوف
شوند.
·       
همه اعضای جامعه باید کل اندیش
شوند.
·       
خروج از خریت، آلترناتیو و بدیل
ندارد.
·       
پیش شرط تبدیل طویله به جامعه
حقیقی، کل اندیشی است.
12
·       
گام اول در این مسیر، آموزش وسواس
آمیز  مفاهیم فلسفی است.
·       
چون  مفاهیم فلسفی آجرهای اولیه عمارت اندیشه اند.
·       
بدون آموزش اصیل  مفاهیم، نه، جمله کسی را می توان فهمید و نه،
جمله ای می توان ساخت.
·       
بدون آموزش پیشاپیش  مفاهیم، فقط می توان عرعر کرد.
·       
همین و بس.
13
·       
این بدان معنی است که قبل از کسب
خودمختاری باید مختار گشت.
·       
یعنی باید خرد کل اندیش را به هر
مشقتی از آن خود کرد.
·       
باید از خطه خریت به هر زحمتی خارج
شد.
·       
راه دیگری وجود ندارد.
از آن خود کردن خرد کل اندیش، 
آش کشک خالته
بخوری، پاته
نخوری پاته.
ادامه دارد.


هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر