۱۳۹۵ مهر ۲۵, یکشنبه

دایرة المعارف فلسفه بورژوائی واپسین (473)


فصل بیستم
توسعه علوم طبیعی و فلسفه بورژوائی واپسین:
فیزیک، بیولوژی، روانشناسی
جان ارپن بک
اولریش روزه برگ
برگردان 
شین میم شین

پیشکش به 

هوشنگ قربان نژاد

بخش دوم
فیزیک
ادامه

96
·        بحران مقدمات ریاضی و موفقیت های مته متیکی و کوشش های منطقی برای غلبه بر آن، بحران فیزیک و خروج های انقلابی نهفته در تئوری نسبیت و تئوری کوانتومی در توسعه تئوری فیزیک و در مسئله گذاری ها (طرح مسائل) و مسائل مربوط به توسعه علم مرتبط با ورود تئوری ها و متد های فیزیکی و شیمیائی در پژوهش های بیولوژیکی در نیمه اول قرن بیستم، در کنار بررسی های زبان های علم فرمالیزه گشته ی پوزیتیویسم منطقی و تلاش های فلسفه زبان در جهت تبدیل مسائل زبان روزمره و ممان هیستوریسم در آثار اولیه فلاسفه پوزیتیویستی به کسب سمت و سوی نسبتا مستقلی در چارچوب فلسفه بورژوائی علم منجر شده اند:     

97
·        اگر بتوانیم پوزیتیویسم منطقی محفل وین و گروه های خویشاوند با آن را ادامه ی این گرایشات در فلسفه تحلیلی و همچنین بخش هائی از فلسفه زبان موسوم به فلسفه دانش در ادبیات انگلیسی ـ امریکائی بدانیم، می توانیم اپیسته مولوژی رایج در فرانسه را جریان دوم محسوب داریم.    

98
·        اپیسته مولوژی ـ بر خلاف آنچه که عنوانش القا می کند ـ به «تئوری شناخت» کانتیانیکی منتهی نمی شود.
·        بلکه بیشتر به فنومنولوژی هاسرل نزدیک است و حاکی از اجبار به تکمیل فلسفه حیات در چارچوب بررسی های فلسفی ـ علمی با سمتگیری پوزیتیویستی است.

99
·        در حالیکه بررسی های نئوکانتیانیکی ایمپلیکاسیون های (اگر ... پس) فلسفی توسعه علم در قرن بیستم، خروج های انقلابی  را ـ قبل از همه ـ در تئوری شناخت و متدئولوژی علوم (در انطباق با پوزیتیویسم منطقی) می دانستند و با انگیزش ایدئالیستی ـ ذهنی، اوبژکت پژوهش علمی را از میدان دید خود گم کردند، اپیسته مولوژی عمدتا در جهت احیای مجدد اونتولوژی به مثابه «آموزش و یا نظریه وجود»، مستقل از تئوری شناخت سیر می کرد و در این مسیر، خود را به رئالیسم انتقادی و دیگر تلاش های طبیعتفلسفی ایدئالیستی ـ عینی نزدیک ساخت.

100

امیل مایرسون (1850 ـ 1933) 
فیلسوف فرانسوی
لهستانی الاصل
مؤسس اپیسته مولوژی
صهیونیست
عضو کمیته مرکزی دوستداران صهیون
مؤلف هویت و واقعیت (1908) 

·        برای امیل مایرسون در اثرش تحت عنوان «هویت و واقعیت»، وحدت ناگسستنی اونتولوژی و علم به شرح زیر است:
·        درک واقعیت زمانی میسر می شود که در پدیده ها، به کشف هویت ها (ثوابت) نایل آییم.  

الف
·        هر آنچه که با این تشخیص هویت بکرات در تضاد قرار گیرد، بر پیشانی اش مهر ایراسیونالیته بنیادی واقعیت زده می شود.

ب
·        مایرسون توسعه و تدوین تئوری نسبیت اینشتین را به عنوان دلیلی بر صحت آثار خود به خلایق قالب می کند.

100


گستون بشلارد (بشه لارد) 
(1884 ـ 1962)
فیلسوف فرانسوی
موضوع کار:
علمتئوری، تخیل هنری، شعر، اپیسته مولوژی
مؤلف آثار متعدد

·        گستون بشلارد از اوایل سال های 20 قرن 20 به انتقاد از فلسفه هویت نوع مایرسونی پرداخت
·        (بشلارد، «ماتریالیسم راسیونال»، 1963)

الف
·        بنظر گستون بشلارد، علم همواره ناقص است.
·        فلسفه هیچ عالمی (دانشمندی) نمی تواند پا از اکلکتیسیسم فراتر نهد.
·        بر این اککتیسیسم فقط فیلسوفی می تواند غالب آید که طالب فلسفه ی وحدتجو باشد. 

ب
·        در چارچوب فلسفه وحدتجو اما جائی برای مایرسون و رئالیسم انتقادی خویشاوند با اونتولوژی وجود ندارد.    

پ
·        بنظر گستون بشلارد، در مقابل اکلکتیسیسم فلسفی علما می بایستی پولیفلسفه بلحاظ اسلوبی فرهنگمندگشته را قرار داد که در کانونش راسیونالیسم استعمالی و ماتریالیسم فنی قرار دارند.

·        (اکلکتیسیسم ـ بطور کلی ـ عبارت است از آمیختن مکانیکی عناصر فکری مختلف با هم.
·        ما زمانی با اکلکتیسیسم فلسفی سر و کار داریم که کسی تئوری ها، نظرات و قبل از همه عناصر و تزهای سیستم ها و جریانات فلسفی مختلف را بدون تلاش در جهت ترکیب خلاقانه آنها و بدون بر طرف کردن تناقضات منطقی موجود در آنها، با هم مخلوط کند و سیستم من در آوردی «جدیدی» را بوجود آورد. مترجم)  

ت
·        راسیونالیسم استعمالی و ماتریالیسم فنی از دید بشلارد، اقطاب متضاد با ایدئالیسم و رئالیسم محسوب می شوند.   

ث
·        راسیونالیسم استعمالی و ماتریالیسم فنی به واسطه ی حلقات واسط زیر با مرکز در رابطه قرار می گیرند: 

1
·        فرمالیسم   

2
·        کونونسیونالیسم به جای ایدئالیسم 

3
·        پوزیتیویسم 

4
·        امپیریسم به جای رئالیسم   

ج
·        بشلارد با توجه به معارف موجود در مکانیک کوانتومی غیر رلاتیویستی راجع به میکرو اوبژکت ها، تأکید بر آن داشت که علم ـ بر خلاف تصور رایج ـ برای حفظ تداوم از ادراک تا شناخت کافی نیست.
·        چون علم محصول شناخت است. 

ح
·        فلسفه بشلارد که سمت و سویش نحوه برخورد اکتوئل علوم بود در زمینه گرایشات مربوط به تاریخ مکانیک و فیزیک فقط فرق اندکی با فلسفه برونشویگس داشت.

ادامه دارد.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر