میم نون
علل و دلایل تشکیل دیالک تیک تجلیل و تحقیر
در جامعه بشری
مریم
اهلی کردن و مفید کردن
·
با برقراری فرماسیون اجتماعی ـ
اقتصادی کمونیستی در مقیاس جهانی، دیالک تیک بر باد رفته و از یاد رفته ی تربیت کمونیستی
آغازین نیز احیا می شود.
·
تربیت اعضای جامعه بدین طریق، تحول
ماهوی می یابد:
1
اهلی کردن و مفید کردن
·
دیالک تیک تربیت، دیالک تیک مربی و
مربا ماهیتا به دیالک تیک مادر ـ پدر ـ کودک استحاله می یابد.
·
مادر ـ پدری در پله تکاملی طراز
نوین.
·
مادر ـ پدری در هیئت همبودین (اجتماعی)
نوین
·
بدین طریق، جامعه به مثابه کل به
تربیت اعضایش به مثابه جزء می پردازد.
·
این به چه معنی است؟
2
·
این به معنی تحول ماهوی اوتوریته
است:
·
اوتوریته ـ بسان مادر ـ پدر ـ حامی
بی انتظار و بی توقع و بی سود جویی اعضای جامعه است.
·
اوتوریته مادر ـ پدر واره حاوی و
حامل عشق به اعضای جامعه است.
·
اوتوریته ای است که نیت بر خور
داری از اعضای جامعه را ندارد.
·
بسان مادر ـ پدر است که فاقد
انتظار برخورداری از فرزند است.
3
·
بدین طریق هر نسلی مربی نسل بعدی
می گردد.
·
مربی ئی که عاشق مربا ست.
·
از این به بعد، نحوه و نوع و
محتوای تربیت نیز دگرگون می شود.
·
چگونه؟
4
اهلی کردن و مفید کردن
·
اولا ببرکت انطباق سطح توسعه
نیروهای مولده با مناسبات تولیدی کمونیستی، نیروهای مولده بطرز سریع و غول آسائی
رشد می کنند.
5
·
با توسعه سریع نیروهای مولده، تسلط
جامعه بر طبیعت افزایش می یابد.
·
این تسلط بر طبیعت اما همان خصلتی
را دارد که تسلط مادر ـ پدر به فرزند دارد.
·
تسلط انسان و جامعه بر طبیعت، در
فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی کمونیستی سرشته به عشق است.
·
سرشته به ناتورالیسم است.
·
کمونیسم یعنی احیای هارمونی و
هماهنگی بر باد رفته میان طبیعت و انسان و جامعه.
6
·
با توسعه غول آسای نیروهای مولده و
مفید و اهلی سازی طبیعت، طبیعت آدمی (به قول سعدی، طبع آدمی) رام و متمدن و اهلی
می شود.
·
توحش و بربریت چندین هزار ساله
جامعه طبقاتی، رفته رفته با تمدن و فرهنگ متعالی جایگزین می شود.
7
·
با تشکیل مناسبات تولیدی کمونیستی
به مثابه زیر بنای اقتصادی جامعه و جهان، زمینه شالوده ای (اقتصادی) لازم و ضرور برای
تحول روبنای ایده ئولوژیکی فراهم می آید.
·
ایده ئولوژی توده ای (پرولتری) جای
ایده ئولوژی اشرافی، بنده داری، فئودالی، روحانی، فوندامنتالیستی و بورژوائی ـ
امپریالیستی را می گیرد.
·
انقلاب کمونیستی با انقلاب فرهنگی
همراه می گردد.
·
روشنگری تمام اجتماعی و تمام ارضی
شروع می شود.
·
فلسفه به تریج ولی بطرز پیگیر،
توده ای می شود.
·
با توده ای شدن فلسفه (خرد کل
اندیش) اعضای جامعه و جهان یعنی بشریت، فیلسوف (کل اندیش) می شود و خرافه را به
مصاف می طلبند.
8
·
تئوری های جنگ و بربریت و خریت نقد
و حذف می شوند.
·
خرد، خود اندیشی و خود مختاری در
مقیاس ملی و بین المللی بر تخت می نشنید.
·
حقیقت عینی بسان مردمک چشم حراست
می شود و «جنگ هفتاد و دو ملت»، که به قول حافظ به دلیل «بیگانگی با حقیقت» و
دلبستگی به «افسانه» قرن های متمادی جامعه و جهان را به جهنم جنگ و همنوع کشی مبدل
کرده بود، از جامعه و جهان رخت برمی بندد و «صلح ابدی» که ایمانوئل کانت می خواست،
برقرار می شود.
9
·
از این به بعد تضادهای مختلف از
قبیل تضاد های ملی، مذهبی، جنسیتی، اخلاقی، نژادی، طبقاتی، شهری ـ روستائی و کار عمدتا جسمی و کار عمدتا فکری و هنری و
غیره یکی پس از دیگری حل می شوند.
·
در این فرماسیون اجتماعی ـ اقتصادی،
توده به خود پروری می پردازد.
·
روشنگری با خود روشنگری، انتقاد
اجتماعی با انتقاد از خود، همیاری با خود یاری، رهایش اجتماعی با خودرهانی (رهایش
فردی) گره می خورد.
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر