برای داشتن تصوّری روشن تر نمونههائی چند از قرآن در وصف بهشت و جهنّم نقل میکنيم:
۱
در توصيف بهشت
و ادخل الدين آمنوا و عملوا صالحات جنات تجری من تحتها الانهار خالدين فيها باذن ربهم تحيتهم فيها سلام
. مثل الجنه̃ الذين وعدالمتقون فيها انهار من ماء غيرآسن و انهار من لبن لم يتغير طعمه و انهار خمره لذه للشاربين و انهار من عسل مصفی و لهم فيها من کل الثمرات و مغفره̃ من ربهم.
در اين آيات بهشت به مثابه جائی وصف میشود که آب هايش گنديده نيست با نهرهای شيری که طعمش بر نمیگردد و رودهای شرابی که به نوشنده لذت میبخشد و جوي های عسل پاکيزه در آن جاری است و در باغ های آن انواع ميوه ها میرويد و در غرفات قصور آن میتوان در آمرزش و آرامش خداوندی زيست.
۲
در توصيف رستاخيز و جهنم
يوم يکون الناس کالفراش المبثوث و تکون الجبال کالعهن المنفوش ، فامامن ثقلت موازينه، فهو فی عيشه راضی، و اما من خفت موازينه فامه هاويه، و ما ادريک ماهيه، نارحاميه.
و ما ادريک الحطمه ، نار اللله الموقده، التی تطلع علی الافئده، انها عليهم مؤصده، فی عمد ممدده. (16) و سقوا ماء حميما فقطع امعائهم فالذين کفرو اقطعت لهم ثياب من نار يصيب من فوق رؤسهم الحميم يصهر بما فی بطونهم و الجلود، و لهم مقامع من حديد، کلما ارادوا ان يخرجو منها من غم اعيدوا فيها و ذوقوا عذاب الحريق.
در اين آيات روز رستاخيز به مثابه روزی توصيف شده است که فرش زمين و زمان در نبشته میشود.
کسانيکه ترازوی اعمال نيک شان سنگين است بهشتی می گردند و آنانی که ترازوی کارهای صواب شان سبک است در «هاويه»گام میگذارند که آتشی است فروزنده.
در جهنّم حطمه که شعله هايش مانند ستون های دراز است
جانها را می گدازد و به گناهکاران «حميم» يعنی آب های جوشانی می نوشانند که روده هاي شان را از هم میدرد.
مردم موافق آيات قرآن در روز حشر به دو گروه «اصحاب شمال»( چپ ها ) و «اصحاب يمين» ( راست ها ) تقسيم میشوند.
اصحاب شمال گناهکارانند و جاي شان در دوزخ.
آنان را در صندوق های آهنی ( مقامع من حديد ) می نشانند و هر گاه بکوشند تا از آن بگريزند باز بدان ها بازشان می گردانند.
ولی اصحاب يمين بر فرش های استبرق و حرير مینشينند و در زير درختان سدر بدون خار ( سدر مخضود ) می آرمند و با درود خدا همراهند.
چنين است نمونه هائی چند از توصيف بهشت و دوزخ در قرآن.
۳
اينک پيش از اتمام اين توضيحات برای تفنّن خاطر خوانندگان
چند بيتی از قصيدۀ طنز آميز ملک الشعراء بهار را در وصف جهنم نقل می کنيم:
ترسم من از جهنم و آتش فشان او
وان مالک عذاب و عمود گران او
آن اژدهای او که دمُش هست صد ذراع
وان آدمی که رفته ميان دهان او
وان کرکسی که هست تنش همچو کوه قاف
بر شاخۀ درخت جحيم آشيان او
آن رود آتشين که در آن بگذرد سعير
وان مار هشت پا و نهنگ کلان او
آن آتشين درخت کز آتش دميده است
وان ميوه های چون سر اهريمنان او
وان گرز آتشين که فرود آيد از هوا
از زخم نيش پر خطر جان ستان او
جز چند تن ز ما علماء، جمله کائنات
هستند غرق لجّۀ آتشفشان او
جز شيعه هر که هست به عالم خدا پرست
در دوزخ است، روز قيامت مکان او
مشکل به جز من و تو، به روز جزا کسی
زان گرز آتشين بجهد ماديان او
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر