پروفسور
دکتر گونتر کروبر
برگردان شین میم شین
برگردان شین میم شین
گوتفرید ویلهلم لایب نیتس (1646 ـ 1716)
فیلسوف، دانشمند، ریاضی دان، دیپلومات، فیزیکدان، مورخ، سیاستمدار، کتاب شناس
و دکتر در حقوق دنیوی و کلیسائی
ایدئالیست عینی
روح یونیورسال زمانه خویش
فیلسوف، دانشمند، ریاضی دان، دیپلومات، فیزیکدان، مورخ، سیاستمدار، کتاب شناس
و دکتر در حقوق دنیوی و کلیسائی
ایدئالیست عینی
روح یونیورسال زمانه خویش
·
توضیح صریح خصلت دیالک
تیکی حرکت و بویژه درک آن به عنوان خود جنبی ماده، بوسیله لایب
نیتس و بویژه هگل صورت گرفت.
1
·
لایب نیتس از موضع ایدئالیسم
عینی (در مخالفت با نظریه دکارت) پیوند
کلی و ناگسستنی حرکت و ماده را مورد تأکید قرار
می دهد.
2
·
او ـ در مغایرت با دکارت و
اسپینوزا ـ به مفهوم ماده، مفهوم نیروی کوشا و اصل خود کوشی
را اضافه می کند.
3
·
بنظر لایب نیتس، مونادها یعنی جواهر ساده
دستخوش تغییر مدام اند و این تغییر از اصل درونی آنها ناشی می شود.
·
لایب نیتس این اصل درونی را قوه محرکه عشق (طلب) می نامد.
·
(لایب نیتس، «مونادئولوژی»، 10، 11، 15، 18)
4
·
لنین در این نظریات لایب نیتس
ـ علیرغم ایدئالیسم او ـ «دیالک تیک خودویژه و ژرفی»
را می بیند.
5
·
هگل نیز بسان لایب نیتس، تمامت واقعیت عینی را بمثابه روندی
در حرکت و تغییر مدام می بیند.
6
·
حرکت بنظر هگل نه فقط
حرکت مکانیکی، بلکه در وهله اول خود جنبی، حیاتمندی و محرکه است.
7
·
لنین درک دیالک تیکی هگل از حرکت را هسته مرکزی فلسفه او می نامد و چنین شرح می
دهد:
·
«جنبش و خود جنبی، حرکت خود کوش (مستقل)،
خودپو، ذاتا ضرور.
·
تغییر، جنبش و حیاتمندی، اصل هر خود جنبی،
قوه محرکه حرکت و کردوکار، ضد وجود مرده.»
·
(کلیات لنین، جلد 38، ص 131)
8
·
اصل و سرچشمه درونی خود جنبی
را هگل در تضاد دیالک
تیکی می داند:
·
تضاد دیالک تیکی «ریشه هر جنبش و
حیاتمندی است.
·
فقط اگر چیزی تضادی در درون خود داشته باشد،
به جنبش در می آید ، محرکه و کردوکار پیدا می کند.»
·
(کلیات لنین، جلد 4، ص 546)
9
·
بنظر هگل، حرکت با ماده
در پیوند بی واسطه قرار دارد.
·
زیرا حرکت «زوال و رستاخیز مکان است در زمان و زوال و
رستاخیز زمان است در مکان.»
10
·
در حالیکه واقعیت ـ که
در آن زمان و مکان به یکدیگر فرا می روند ـ «وحدت
بی واسطه، یکسان و موجود هر دو است»، که بمثابه ماده خود
نمائی می کند.
·
(هگل، «دایرة المعارف» پاراگراف 261 )
11
·
حرکت بمثابه وحدت پیوست و گسست زمان و
مکان، خود تضادمند است.
12
·
چنین ایده های دیالک تیکی مهم در باره چند و چون حرکت ـ اما ـ در سیستم ایدئالیستی لایب نیتس و هگل در فرم مخدوش
و عرفانی مطرح می شوند و نمی توانند برای علوم مفید واقع شوند.
الف
·
چون وقتی هگل دنیا را
تجسم (جسمیت یافتن) ایده مطلق قلمداد می کند، پس حرکت جهان نیز نمی تواند چیزی بیش
از حرکت و خودبالی این ایده مطلق و بنابرین بیش
از یک روند فکری باشد.
ب
·
و یا وقتی ما همانند برکلی چیزهای
واقعی را فقط مجموعه ای از احساسات سوبژکتیف تصور
کنیم، پس باید سرچشمه حرکت آنها نیز ناگزیر در سوبژکت باشد.
13
کارل پرسون (1857 ـ 1936)
ریاضی دان انگلیس
آثار:
گرامر علم
ریاضی دان انگلیس
آثار:
گرامر علم
·
این موضع ایدئالیسم ذهنی
در ماخیسم از صراحت خاصی گذرانده می شود:
·
«همه چیزها در حرکت اند، اما تنها در درون
مفاهیم.»
·
(پرسون، «گرامر علم»)
ادامه دارد.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر